زمینه: بر اساس مدل شناختی اختلال بدشکلی بدن، پیشروی باورهای ناکارآمد به آیین وارهها و تفکر منفی منجر میشود معمولا اختلالات روانی توأم با سوء تغذیه حاد یا مزمن نشانه آن است که بیمار از کمبود بعضی از مواد مغذی رنج می برد. مسئله اصلی این است که آیا آموزش شناختی رفتاری برای این دو متغیرکارایی دارد؟ هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بر عادات غذایی و اختلال بدشکلی بدن دختران بود. روش: این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل 200 نفر دختران مجرد در دامنه سنی 17 تا 25 سال در باشگاه های منطقه 3 شهر تهران بودند که 60 نفر واجد ملاک های ورود به پژوهش، به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحلهای انتخاب شدند و با غربالگری به 24 نفر رسیدند و با همگنسازی و تصادفی سازی در 2 گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. جهت پیشآزمون و پسآزمون از مقیاس اصلاحشده وسواس - ناخودداری ییل براون (1977) و پرسشنامه عادات غذا خوردن کوکر راجر (1990) استفاده شد. جلسات آموزشی برای گروه آزمایش بر اساس پکیج گروه درمانگری شناختی - رفتاری (بابیلینگ، مک کب و انتونی،2006) اجرا شد. یافته ها: یافتههای این پژوهش نشان داد که آموزش شناختی - رفتاری بر عادات غذایی و بدشکلی بدن تأثیر معناداری داشت (0/001>P). نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل از این پژوهش آموزش به شیوه شناختی - رفتاری موجب جایگزینی شناخت های درست تر و عینی تر می شود و بر عادات غذایی و بدشکلی بدن تأثیرگذار می باشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط مجوز کرییتیو کامنز (CC BY-NC-ND) قابل بازنشر است. |