زمینه: «تفکر انتقادی» فرآیندی است که به منظور تفسیر و ارزیابی اطلاعات و تجربیات مورد استفاده قرار میگیرد. اما مسئله اصلی این است، آیا تفکر انتقادی میتواند بین باورهای غیرمنطقی و ویژگیهای شخصیتی و عزت نفس نقش واسطهای داشته باشد؟ هدف: ارائه مدلی برای پیش بینی باورهای غیرمنطقی بر اساس ویژگیهای شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان با نقش میانجیگری تفکرانتقادی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود و جامعه آماری ۲۰۹۸۴ هزار دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بودند. حجم نمونه ۳۷۵ نفر برآورد شد که به صورت تصادفی طبقهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای باورهای غیرمنطقی خرسندپور، رضاخانی و شریفی (۱۳۹۹)، ویژگیهای شخصیتی نئو مککری و کاستا (۲۰۰۴)، عزت نفس روزنبرگ (۱۹۶۵) و تفکرانتفادی ریتکس (۲۰۰۳) پاسخ دادند. نتایج به وسیله ضرایب همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار spss و amos تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد از بین ویژگیهای شخصیتی، روانرنجورخویی به صورت مثبت و بازبودن نسبت به تجربه و وظیفهشناسی به صورت منفی میتوانند باورهای غیرمنطقی را پیشبینی کنند. عزت نفس و تفکرانتقادی نیز به صورت منفی باورهای غیرمنطقی را پیشبینی میکنند. یافتهها حاکی از آن است که تفکرانتقادی میتواند رابطه بین باز بودن نسبت به تجربه و وظیفهشناسی با باورهای غیرمنطقی را به صورت منفی؛ و رابطه بین روانرنجورخویی و باورهای غیرمنطقی را به صورت مثبت میانجیگری کند. همچنین تفکرانتقادی میتواند رابطه بین عزت نفس و باورهای غیرمنطقی را به صورت منفی میانجیگری کند. در مجموع نتایج نشان داد ویژگیهای شخصیتی، عزت نفس و تفکرانتقادی میتوانند ۳۶ درصد واریانس باورهای غیرمنطقی را تبیین کنند (۰/۰۵ >P). نتیجهگیری: تفکر انتقادی میتواند نقش واسطهای بین باورهای غیرمنطقی با ویژگیهای شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان داشته باشد. از جمله دستاوردهای این پژوهش میتواند ترغیب درمانگران به ایجاد راهکارهایی برای تغییر در شناخت، افکار، عملکردها، عواطف و شناخت ابعاد شخصیتی دانشجویان به عنوان قشر جوان و فرهیخته جامعه باشد.