پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای طاهری

محسن امیری، رضا پورحسین، سعید طاهریان، ثریا قیدری، مینا معصومی،
دوره ۱۷، شماره ۶۵ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

مشکلات حسی در دوران کودکی و شدت تأثیر این مشکلات بر والدین، تحت‌تأثیر عوامل بسیار زیادی قرار دارد، در این میان استفاده از وسایل و فن‌آوری‌های جدید می‌تواند در تعاملات خانوادگی و مشکلات روانشناختی والدین تأثیرات مهمی را بر جای ‌گذارد. بدین‌سبب پژوهش حاضر به‌منظور بررسی و مقایسه عملکرد خانوادگی، تنیدگی‌های روزانه و رواندرستی والدین کودکان با کاشت حلزون و والدین کودکان ناشنوا بدون کاشت حلزون صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه والدین کودکان۳ تا ۱۰ ناشنوا و کاشت حلزون شده شهر تهران تشکیل می‌دادند که از آن بین تعداد ۸۰ نفر به‌شیوه در دسترس به‌عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنیدگی‌های روزانه سارافینو (۱۹۹۷)، عملکرد خانواده اپسین و همکاران (۱۹۸۳) و رواندرستی ریف (۱۹۸۰)، بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده‏های تحقیق در سطح توصیفی از میانگین، انحراف استاندارد، فراوانی و درصد فراوانی و در سطح استنباطی از آزمون تی نمونه‌های مستقل استفاده شد. یافته‌های پژوهش حاکی از رواندرستی و عملکرد خانوادگی بالاتر والدین کودکان ناشنوا با کاشت حلزون در مقایسه با والدین کودکان ناشنوا بدون کاشت حلزون بود (۰/۰۵>p). از دیگرسو بین این دو گروه به‌لحاظ متغیر مربوط به تنیدگی‌های روزانه تفاوت معناداری وجود نداشت (۰۵/۰P>). بنابراین به نظر می رسد والدین کودکان ناشنوا با کاشت حلزون در مقایسه با والدین کودکان ناشنوا بدون کاشت حلزون مشکلات روانشناختی کمتری را تجربه می‌کنند اما همانند والدین کودکان ناشنوا بدون کاشت حلزون در برخورد با الزامات ناشی از کودک ناشنوا دارای تنیدگی‌های روزانه یکسانی می‌باشند.

مجتبی اسمعیلی ابدر، حمیدرضا طاهری، مهدی سهرابی، علی غنایی،
دوره ۲۰، شماره ۹۷ - ( بهار۱۴۰۰(فروردین)، ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: مطالعات متعددی به بررسی سطوح دشواری تکلیف و یادگیری تکلیف پرداخته­ اند. اما پژوهشی که به استفاده از رویکرد یادگیری ماشین و به طور خاص سیستم‌های استنتاج عصبی - فازی به مدل­ سازی میزان دشواری تکلیف حرکتی پرتاب کردن با شرایط دشواری گوناگون در بین سالمندان مغفول مانده است. هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات سطوح دشواری متفاوت بر یادگیری تکلیف پرتاب کردن در سالمندان: تأکید بر روش­های یادگیری ماشین بود. روش: پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش ­آزمون و پس­ آزمون با ۴ گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان سالمند راست دست در سال ۱۳۹۷ با دامنه سنی ۷۰- ۶۰ سال شهرستان مشهد بود. ۱۲۰ سالمند با روش نمونه ­گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در ۸ گروه ۱۵ نفری (۴ گروه آزمایش و ۴ گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش حاضر تکلیف شرکت ­کنندگان پرتاپ دیسک برگرفته از پژوهش سانلی و لی بود (سانلی و لی، ۲۰۱۵) بود. تحلیل داده ­ها بـا استفاده از کـدنویسی به روش انفیس با بهره ­گیری از سیستم سـوگنـو انجـام شـد. یافته ­ها: افراد در گروه آزمایش در شرایط یادگیری وضعیت بهتری نسبت به گروه گواه داشتند. همچنین برترین سناریوی سیستم استنتاج فازی - عصبی تطبیقی در مرحله یادداری در گروه آزمایش شماره ۱ با کمترین خطای۰/۷۳ =RMSE برای داده­ های بررسی انتخاب شد. نتیجه­ گیری: استفاده از سیستم استنتاج عصبی فازی و ایجاد شبکه­ های عصبی - فازی موفقیت آمیز بوده و باعث کاهش قابل توجهی در خطای پیش­بینی شد که خصیصه قابل توجهی در همگرایی سریع و دقت بالا دارد

عباس عبداللهی، آزاده طاهری، مائده خوبرو، دریا شادلو،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۳ - ( پاییز ۱۴۰۰(مهر)، ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: نشخوار فکری در دوره جوانی از شیوع بیشتری برخوردار است و تأثیر نامطلوبی بر ابعاد مختلف زندگی جوانان دارد.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس نشخوار فکری اشتباهات است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی - کاربردی، از حیث نوع گردآوری اطلاعات، پیمایشی پرسشنامه‌ای و از نظر روش‌شناسی، از جمله مطالعات آزمون‌سازی به حساب می‌آید که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا (س) در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. نمونه پژوهش حاضر ۳۰۰ نفر از دانشجویان بودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت بررسی ساختار عاملی پرسشنامه از شاخص قابلیت اعتماد سازه، شاخص درستی محتوا، نسبت درستی محتوا و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد.
یافته­ها: به‌منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها، قابلیت اعتماد سازه برای مقیاس نشخوار فکری اشتباهات ۰/۷۴، نسبت درستی محتوا بیشتر از ۷۸ درصد و شاخص درستی محتوا بیشتر از ۸۰ درصد بود که نشان از درستی محتوای مناسب مقیاس داشت. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که بار عاملی گویه‌ها بیشتر از ۶۶/۰ است و همه مسیرها از گویه‌ها به متغیر پنهان در سطح ۰/۰۰۱ معنادار بودند و مقیاس از درستی سازۀ مناسبی برخوردار بود. به‌جز شاخص عددی کای‌اسکوئر هنجار شده ۱/۰۹ (۰/۰۰۱ p<)، شاخص‌های دیگر از جمله نیکویی برازش ۰/۹۸، برازش تطبیقی ۰/۹۹، برازش افزایشی ۰/۹۹، ریشه میانگین مربعات خطای برآورد ۰۱۸/۰ در محدودۀ قابل‌ قبولی قرار داشتند. شاخص‌ میانگین واریانس استخراج‌شده برای مقیاس نشخوار فکری اشتباهات ۰/۵۰ بود که حاکی از قابل ‌قبول بودن درستی همگرا بود.
نتیجه‌گیری: نتیجه تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس نشخوار فکری اشتبا‌هات دارای ساختار یک‌بعدی است. با توجه به مطلوب بودن خصوصیات روان‌سنجی نسخه فارسی مقیاس نشخوار فکری اشتبا‌هات، می‌توان استفاده از آن را به متخصصان حوزه روانشناسی و مشاوره در موقعیت‌های پژوهشی و تشخیصی پیشنهاد کرد.

مصطفی طاهری نسب، مرضیه بلالی، صادق نصری،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۷ - ( زمستان ۱۴۰۰ (بهمن)، ۱۴۰۰ )
چکیده

 زمینه: مطالعات نشان داده­ اند که بازی­ های مبتنی بر مهارت­ های حرکتی پایه و فعال ویدئویی بر کسب مهارت­ های حرکتی مؤثر می­باشد. با این وجود مطالعات انجام شده در مورد فاکتور لذت از فعالیت بدنی به عنوان یک عامل روانشناختی مهم نادر می ­باشد.
هدف: هدف از مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی بازی‌های فعال ویدئویی و بازی­های پایه ورزشی بر لذت از فعالیت بدنی در دانش ­آموزان پسر مقطع چهارم ابتدایی می ­باشد.
روش: پژوهش از نوع نیمه ­تجربی با طرح پیش­ آزمون و پس ­آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان ۱۰ ساله پسر در سال ۱۴۰۰ شهرستان اهواز بود. ۶۰ کودک ۱۰ ساله با روش نمونه­ گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در ۳ گروه ۲۰ نفری (۲ گروه تجربی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل دستگاه ایکس باکس ۳۶۰ کینکت و پرسشنامه لذت از فعالیت بدنی مور (۲۰۰۹) بود. از آزمون­های آماری تحلیل کواریانس با تعقیبی بنفرونی جهت تحلیل داده­ ها استفاده شد.
یافته ­ها: گروه ­های پایه ورزشی و بازی ویدئویی فعال بر لذت از فعالیت بدنی کودکان تأثیر معناداری (۰/۰۵ (P< داشتند. همچنین بین گروه های پایه ورزشی و ویدئویی فعال در فاکتور لذت از فعالیت بدنی تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته ­های این تحقیق، می ­توان از هر دو شیوه پایه ورزشی و ویدئویی فعال، یا ترکیبی از هر دو شیوه در صورت فراهم نبودن شرایط محیطی برای افزایش لذت بهره برد.

امین طاهری، عبدالزهرا نعامی، آزیتا امیرفخرایی، عسکر آتش افروز،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۰ - ( بهار ۱۴۰۱(اردیبهشت)، ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: امروزه روانشناسان حوزه آموزشی به دنبال بهبود عملکرد دانش ­آموزان و افزایش بهزیستی آن ­ها در همه حوزه­ های اجتماعی، روانشناختی و معنوی می ­باشند. بنابراین یک مسئله مهم در زندگی تحصیلی دانش­ ­آموزان بهبود عملکرد اجتماعی، روانشناختی و معنوی آن­ ها می ­باشد که دغدغه اصلی روانشناسان تربیتی می ­باشد. اخیراً آن ­ها با تمرکز بر توانمندی­ های منش به افزایش بهزیستی اجتماعی، روانشناختی و معنوی دانش ­آموزان دست یافته­اند.
هدف: هدف از این تحقیق طراحی و آزمون الگویی از رابطه توانمندی ­های شخصیتی با بهزیستی اجتماعی، روانشناختی و معنوی با میانجی گری استفاده از توانمندی منش بود.
روش: بدین منظور ۳۸۰ نفر به ­صورت تصادفی چند مرحله ­ای از دانش ­آموزان پایه دوازدهم مدارس شهرستان قلعه گنج انتخاب گردید. ابزار پژوهش عبارت ­است از پرسشنامه ارزش­ ها در عمل پترسون و سلیگمن (۲۰۰۴)، پرسشنامه بهزیستی اجتماعی لی و کیز (۱۹۹۸)، پرسشنامه بهزیستی معنوی پالوتزیان (۱۹۸۲)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ناوا، ول دویلار و پنا (۲۰۱۸) و پرسشنامه استفاده از توانمندی منش گاوینچی و لاینلی (۲۰۰۷) می­باشد.
یافته­ ها: نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که توانمندی ­های منش رابطه مستقیمی با بهزیستی روانشناختی (۰/۰۱, p<  ۰/۳۶۹ (B=، اجتماعی (۰/۰۱ , p< ۰/۲۰۱ (B=، و معنوی (۰۱/۰, p<  ۲۵۸/۰ (B=، دارند. همچنین نتایج بوت استراپ نشان داد که رابطه غیرمستقیمی بین توانمندی­های منش از طریق استفاده از توانمندی منش با بهزیستی روانشناختی )۰/۰۱  p<، ۰/۱۱۴ (B=، اجتماعی (۰/۰۱, p<  ۰/۱۱۰ (B= و معنوی (۰/۰۱, p<  ۰/۱۰۳ (B=، وجود دارد.
نتیجه‌گیری: براساس یافته­ های پژوهش، توانمندی ­های شخصیتی عامل مهمی در پیش­بینی بهزیستی دانش ­آموزان در همه حیطه­ های آن (اجتماعی، روانشناختی و بهزیستی) می ­ باشد که این تأثیر از طریق تشویق در به کارگیری این خصلت ­ها افزایش می ­یابد.

شیرین چاجی، مجید ابراهیم پور، مجید پاکدامن، حمید طاهری،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۷ - ( پاییز ۱۴۰۱(آذر)، ۱۴۰۱ )
چکیده

 زمینه: پژوهش­ ها نشان می­ دهد کاهش مهارت ­های حل مسأله باعث بوجود آمدن مشکلاتی از قبیل کاهش موفقیت ­های علمی و پیشرفت تحصیلی در دانش ­آموزان ابتدایی می­ شود. اگرچه این ابعاد و مؤلفه­ های تشکیل­دهنده مهارت­ های حل مسأله شناسایی گردیده است اما در بررسی روان­ سنجی این ویژگی­ها در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی­ های روان­ سنجی پرسشنامه مهارت­های حل مسئله هپنر و پترسن در دانش ­آموزان دوره ابتدایی شهر بیرجند انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث ماهیت داده­ ها همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش‌آموزان دختر و پسر پایه ششم مقطع ابتدایی شهر بیرجند بودند که در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ در مدارس دولتی و غیردولتی مشغول به تحصیل بودند که تعداد تقریبی براساس گزارش اداره آموزش و پرورش شهر بیرجند ۹۷۶ نفر بود و از بین افراد تعداد ۲۴۵ نفر (۹۲ پسر و ۱۴۹ دختر) با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند. شرکت ­کنندگان در یک جلسه منفرد و به ‌صورت اجرای کلاسی و با چیدمان یکسان ابزارها به ترتیب به پرسشنامه­ های مهارت­ های حل مسئله هپنر (۱۹۸۲) و اهمال­ کاری تحصیلی سولومون و راث‌بلوم (۱۹۸۴) پاسخ دادند. برای تحلیل داده‌ها از روش‌های تحلیل عاملی تأییدی، آلفای کرونباخ و آزمون t استفاده شد.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که ساختار سه عاملی مقیاس برازش قابل‌ قبولی با داده ­ها دارد و کلیه شاخص ­های برازندگی نیز برازش مدل را تأیید کردند (۲/۵۶ =X۲/df؛ ۰/۹۷ =GFI؛ ۰/۹۶ =NFI؛ ۰/۹۷ = NNFI و ۰/۹۷ =CFI). همچنین به ‌منظور برآورد روایی واگرا نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین مهارت­ های حل مسئله گروه غیر اهمال ­کار حدوداً ۱۶ نمره بیش از گروه اهمال ­کار بود (۰/۰۵ >P). همچنین، پایایی مؤلفه­ ها و کل مقیاس مهارت ­های حل مسئله (اعتماد به ‌نفس در حل مسئله، ۰/۸۰؛ گرایش - اجتناب مسئله، ۰/۷۸ کنترل شخصی، ۰۰/۷۰ و مهارت ­های حل مسأله، ۰/۹۱) با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب بودند.
نتیجه‌گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و اعتبار پرسشنامه مهارت ­های حل مسئله به ‌مثابه ابزاری جهت سنجش مهارت­های حل مسئله (اعتماد به حل مسائل، سبک گرایش اجتناب و کنترل شخصی) دانش­ آموزان فراهم کرد.

سهند اسدی، نسترن شریفی، افسانه طاهری،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۹ - ( زمستان ۱۴۰۱ (بهمن)، ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: گرایش به اعتیاد به عنوان یک مسئله اجتماعی علل مختلفی دارد، ویژگی‌های شخصیتی (عامل روان‌شناختی) و تاب‌آوری (عامل محافظت‌کننده) از جمله عوامل فردی هستند که در گرایش به اعتیاد نقش دارند، اما هنوز پژوهشی که گرایش به اعتیاد، ابعاد شخصیتی هورنای و تاب‌آوری را در یک مدل ساختاری بررسی کند انجام نشده است.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی روابط ساختاری بعدهای شخصیتی هورنای و تاب‌آوری با گرایش به اعتیاد انجام شد.
روش: روش: پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد تهران در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بودند، تعداد ۳۸۷ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه­های سه‌بعدی هورنای-کولیچ (۲۰۱۲)، تاب‌آوری کانر-دیویدسون (۲۰۰۳) و مقیاس ایرانی آمادگی اعتیاد به مواد مخدر (زرگر و همکاران، ۱۳۸۵) پاسخ دادند. داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها: نتایج نشان داد که ابعاد شخصیتی مطیع، پرخاشگرانه و دوری‌گزین و تاب‌آوری به ترتیب با ضرایب استاندارد ۰/۲۸۴، ۰/۳۲۴، ۰/۳۲۰ و ۰/۶۱۱- اثر مثبت و منفی معنی‌داری بر گرایش به مصرف مواد دارند، همچنین تاب‌آوری نقش میانجی‌گر در ارتباط بین ابعاد شخصیتی هورنای و گرایش به اعتیاد ندارد. بنابراین مدل فرضی اصلاح شد و مدل نهایی پژوهش با استفاده از شاخص‌های برازندگی تائید شد.
نتیجه‌گیری: بنابراین می‌توان گفت که احتمالاً ویژگی‌های شخصیت روان‌رنجور و تاب‌آوری به ترتیب در افزایش و کاهش گرایش به اعتیاد نقش دارند و روابط بین فردی در این روابط نقش اساسی دارند که در تدوین مداخلات پیشگیرانه گرایش به اعتیاد می‌توان آن را در نظر گرفت.

مسعود گرامی پور، علی حسینی خواه، مرجان کیان، سید علی شاه طاهری،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۸ - ( پاییز ۱۴۰۲(آبان)، ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه: این مطالعه به منظور شناسایی عوامل روانشناختی ادراک دانش ­آموزان دختر و پسر شهر تهران در استفاده از کتاب ریاضی انجام شده است. در این مطالعه نشان داده شده است که دختران و پسران ممکن است به شکل‌های مختلفی به کتاب ریاضی نگرش داشته باشند و برخی از عوامل روانشناختی ممکن است برای آن ­ها تأثیرگذارتر باشند.
روش: درگام اول برای دستیابی به ماهیت شکل ­گیری مفهوم، استخراج مضامین، مقوله ­ها و روابط بین آن و دستیابی به مدلی مفهومی در این حوزه از روش پدیدارشناسی تفسیری و ابزار مصاحبه نیمه ­ساختاریافته با ۱۲ نفر از خبرگان بهره گرفته شد، و در گام دوم نیز، به منظور تعمیم نتایج و تجزیه و تحلیل آن­ ها، داده­ ها در قالب ابزار پرسشنامه در اختیار ۳۶۴ نفر از دانش ­آموزان دختر و پسر قرار داده شده و مورد نظرسنجی قرار گرفت و به کمک نرم ­افزارهای اس ­پی­ اس ­اس، اسمارت پی ­ال ­اس ۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ­ها: با تأیید مدل ساختاری پژوهش، این نتیجه حاصل شد که شکل‌ گیری مفهوم شاخص ‌های ادراک دانش آموزان دختر و پسر شهر تهران در استفاده از کتاب ریاضی شامل ۶ مؤلفه و ۱۷ مفهوم وابسته است. در طی روابط بررسی شده، نتایج تحقیق نشان می ‌دهد که تأثیرگذاری بین مؤلفه ‌ها در مطالعه کمی، از میزان لازم و مناسبی برخودار بوده است.
نتیجه ‌گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که عوامل روانشناختی می توانند تأثیرگذاری قابل توجهی بر ادراک دانش آموزان داشته باشد، روش های آموزشی و نحوه ارائه مطالب می توانند ادراک دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهند و باعث تغییر در دیدگاه آن ها شوند.

تانیا طاهری، نسترن شریفی، مالک میر هاشمی،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۶ - ( تابستان ۱۴۰۳(تیر)، ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه: مطالعه پیشینه این حوزه نشان داد که تاکنون مطالعه­ای به مدل­یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی انجام نشده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مدل‌یابی رضایت تحصیلی از روی شش‌عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی‌گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام شد.
روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بودند. با استفاده از روش نمونه­ گیری تصادفی ۳۱۵ نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس (۱۹۷۰)، مقیاس رضایت تحصیلی دانشجویان (ترک‌زاده و محترم، ۱۳۹۱) و مقیاس ۶۰ سؤالی هگزاکو (اشتون و لی، ۲۰۰۹) بود.
یافته­ ها: تجزیه و تحلیل داده­ ها با رویکرد مدل­یابی معادلات ساختاری نشان داد مدل رضایت تحصیلی از روی شش‌عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی‌گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار است. تأثیر ابعاد ویژگی شخصیت هگزاکو بر رضایت تحصیلی معنادار است (۰/۰۰۰۵ >P)؛ بطوری‌که برای صداقت‌فروتنی ۰/۳۴۱ =β، گشودگی به تجربه ۰/۴۲۶ =β، وظیفه‌شناسی ۰/۵۱۳ =β، برون‌گرایی ۰/۳۹۳ =β، سازگاری ۰/۴۲۰ =β، و برای هیجان‌پذیری ۰/۳۹۲- =β گزارش شد. همچنین، انگیزه پیشرفت بر رضایت رابطه تحصیلی تأثیر دارد (۷۸۴ =β؛ ۰۰۰۵/۰ >P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد بررسی میزان رضایت از تحصیل و انگیزش تحصیلی دانشجویان بتواند شاخصی برای بهبود عملکرد تحصیلی باشد. همچنین، به‌نظر می‌رسد ارزش‌یابی‌ روانی و شخصیتی متقاضیان ورود به دانشگاه‌ها بتواند موجب انتخاب رشته تحصیلی متناسب شده و رضایت تحصیلی بالاتری را ایجاد کند.

حسین بیات، حسن رضایی جمالویی، مسلم عباسی، مهدی طاهری،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۸ - ( تابستان ۱۴۰۳(شهریور)، ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه: آسم به عنوان یکی از بیماری ­های شایع و یکی از جدی­ترین مشکلات بهداشتی می­ تواند مشکلات جسمانی و روانشناختی زیادی به همراه داشته باشد. بنابراین به کارگیری مداخلات روانشناختی در جهت تعدیل همبسته ­های روانشناختی یک ضرورت اجتماعی ناپذیر است.
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر استرس ادراک شده و خودکنترلی دانش­ آموزان مبتلا به آسم انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر جمع ­آوری داده ­ها یک پژوهش نیمه ­آزمایشی از نوع پیش ­آزمون- پس ­آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش ­آموزان مبتلا به آسم مقطع متوسطه اول و دوم شهر شیراز تشکیل دادند. نمونه پژوهش ۳۰ نفر از دانش ­آموزان مبتلا به بیماری آسم بود که به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آموزشی مدیریت استرس (۱۵ نفر) و گروه گواه (۱۵ نفر) گمارده شدند. افراد نمونه پژوهش، قبل و بعد از آموزش مدیریت استرس در گروه­های آزمایشی و گواه به پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن، ۱۹۸۳) و خودکنترلی (تانجی و همکاران، ۲۰۰۴) پاسخ دادند. آموزش مدیریت استرس با استفاده از آموزش مدیریت استرس حسینی نوه و همکاران (۱۴۰۲) در گروه­ آزمایشی اجرا شد؛ و گروه گواه در طول این مدت هیچ مداخله ­ای دریافت نکرد. داده­ های جمع ­آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم­افزار SPSS,۲۷ مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته­ ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش مدیریت استرس باعث کاهش استرس ادراک شده و افزایش خودکنترلی نمرات دانش ­آموزان مبتلا به آسم در مرحله پس ­آزمون شده است (۰/۰۰۱ P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می ­توان گفت آموزش مدیریت استرس می ­تواند استرس ادراک شده بیماران آسم را کاهش و خودکنترلی آن ­ها را افزایش دهد. بنابراین به عنوان برنامه آموزشی مناسب برای بهبود همبسته ­های روانشناختی بیماران آسم توصیه می ­شود

سمیه باقری اول طاهری، اسماعیل سلیمانی، شیرین زینالی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۵ - ( زمستان ۱۴۰۴(بهمن)، ۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: افزایش آمار گرایش به ارتکاب جرم و آسیب‌های اجتماعی در جوامع به‌ویژه در میان زنان و دختران، هشداری برای نشان دادن خلأ در ساختار زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آنان است.
هدف: در پژوهش حاضر، در راستای توجه به نیازهای ویژه روان‌شناختی زنان بزهکار اثربخشی آموزش گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در ارتقای سطح سلامت معنوی اجتماعی و تنظیم هیجانی زنان بزهکار موردبررسی قرارگرفته است.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش پژوهشی نیمه آزمایشی با گروه کنترل اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان دارای سوءپیشینه کیفری است که از میان آن‌ها به روش نمونه‌گیری در دسترس ۴۰ نفر به‌عنوان گروه نمونه انتخاب‌شده‌اند. گروه نمونه با استفاده از روش تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری تقسیم‌شده‌اند. داده‌های مربوط به وضعیت شرکت‌کنندگان توسط ابزارهای خود سنجی شامل پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (۱۹۹۸)، پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (۱۹۸۲) و پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (۱۹۹۸) در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون گردآوری‌شده است. در فاصله پیش‌آزمون و پس‌آزمون، گروه آزمایش در جلسات درمان پذیرش و تعهد در ۸ جلسه‌ی ۹۰ دقیقه‌ای به‌صورت حضوری شرکت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته­ها: نتایج تحلیل های انجام شده نشان داده است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانسته به‌صورت معناداری میانگین نمرات سلامت اجتماعی- معنوی و تنظیم هیجانی زنان بزهکار را افزایش دهد.
نتیجه‌گیری: به‌این‌ترتیب می‌توان از رویکرد درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر مداخلات درمانی و آموزش در راستای ارتقاء وضعیت زنان بزهکار و پیشگیری از پیامدهای نامطلوب اجتماعی در آن‌ها بهره برد.
فاطمه همایون، حسن رضایی جمالویی، مهدی طاهری، حمید رضا نیک یار،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۶ - ( زمستان ۱۴۰۴(اسفند)، ۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: اگرچه درمان شناختی-رفتاری به‌عنوان روشی مؤثر در بهبود رشد پس از سانحه در بیماران قلبی شناخته‌شده، تأثیر درمان مبتنی بر شفقت بر این متغیر کمتر بررسی شده است. مطالعات موجود عمدتاً بر کاهش علائم روان‌شناختی متمرکز بوده‌اند، درحالی‌که مقایسه مستقیم این دو روش در ارتقای رشد پس از سانحه به‌ویژه در بیماران قلبی، یک شکاف پژوهشی محسوب می‌شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی ‌بر شفقت بر رشد پس از سانحه در بین بیماران قلبی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه­آزمایشی از نوع پیش­آزمون پس­آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد با بیماری گرفتگی رگ قلب مراجعه­کننده به بیمارستان­ها، کلینیک­ها، مراکز و مطب­های تخصصی قلب شهر شیراز در سه ماهه سوم سال ۱۴۰۲ بود که از میان آن­ها ۴۵ نفر به­عنوان نمونه آماری با روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند و به ۳ گروه با حجم ۱۵ نفر در هر گروه گمارش شدند. داده­های مورد نظر با استفاده از پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (۱۹۹۶) گردآوری شد. درمان شناختی رفتاری بر اساس پروتکل (رضائیان و همکاران، ۱۳۹۳) و درمان مبتنی بر شفقت بر اساس پروتکل خودشفقتی (گیلبرت، ۲۰۰۹) اجرا شد. تحلیل داده­ها با استفاده از تحلیل کوواریانس با اندازه­گیری مکرر در نرم‌افزار spss نسخه ۲۶ انجام شد.
یافته­ها: تحلیل داده­ها نشان‌ داد، بین اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر شفقت بر مؤلفه‌های‌ رابطه با دیگران، قدرت شخصی، ارزش زندگی و تغییرات معنوی در بین بیماران قلبی تفاوت وجود دارد (۰۵/۰>P) و در هر چهار مؤلفه، اثربخشی درمان مبتنی‌ بر شفقت بیشتر از درمان شناختی رفتار هست (۰۵/۰>P).
نتیجه‌گیری: برای بهبود رشد روان‌شناختی بیماران قلبی، استفاده از درمان مبتنی بر شفقت به‌جای درمان شناختی-رفتاری توصیه می‌شود،

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به مجله علوم روانشناختی است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-ND 4.0 | Journal of Psychological Science

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under the Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0 International (CC BY-NC-ND 4.0)