پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای تمایزیافتگی

ابوالفضل حسینی قیداری، محمود گودرزی، حمزه احمدیان، یحیی یاراحمدی،
دوره ۱۹، شماره ۸۷ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه: باورهای غیر منطقی ارتباطی، تمایز یافتگی فردی و سرخوردگی زناشویی از عواملی است که باعث به وجود آمدن گرایش طلاق در مردان می­ شود. اما مسئله اصلی اینست آیا بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی با واسطه گری عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی با گرایش به طلاق مردان رابطه معنی داری وجود دارد؟ هدف: ارائه مدل علّی گرایش به طلاق مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره براساس باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی فردی با نقش واسطه‌ای عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی بود. روش: پیمایشی از نوع همبستگی و تحلیلی بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سراسر شهر تهران بود، به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس تعداد ۲۴۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه­ های استاندارد شده باورهای ارتباطی آدیلسون و اپشتاین، تمایزیافتگی فردی (۱۹۸۲)، عملکرد جنسی مردان (FSEI) روزن و همکاران (۲۰۰۰)، سرخوردگی زناشویی نیهویس و بارتل (۲۰۰۶) و گرایش به طلاق روزلت، جانسون و مورو (۱۹۸۶). داده­ ها با استفاده آزمون ­های رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ­ها: مؤلفه ­های باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی فردی با نقش واسطه‌ای عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی در گرایش به طلاق مردان رابطه دارد (۰/۰۵>p). نتیجه ­گیری: کاهش سرخوردگی زناشویی و باورهای غیرمنطقی ارتباطی می ­توانند در کنار افزایش تمایزیافتگی فردی و عملکرد مناسب جنسی مردان در کاهش گرایش به طلاق مردان دارای مشکل زناشویی، تأثیر مثبتی بگذارند.

فاطمه شقاقی، علیرضا آقایوسفی، حسن میرزاحسینی،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۸ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: پژوهش­ های زیادی به تأثیر رابطه والدگری - فرزندی و تعاملات خانوادگی بر سازش­ جویی ­های آینده از جمله تعهد بعد از ازدواج تأکید دارند. در این میان رشد مفهوم تمایزیافتگی خود در درون خانواده به معنای نظم­جویی هیجانی و مدیریت اضطراب می­ تواند بر روابط همسران تأثیر بگذارد. اما در پژوهش­ ها ارتباط این متغیرها در یک مدل ساختاری مورد مطالعه قرار نگرفته است.
هدف: هدف از این پژوهش تدوین الگوی ساختاری کیفیت خانواده اصلی وگرایش به پیمان ­شکنی با میانجی­ گری تمایزیافتگی خود بود.
روش: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد متأهل شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. نمونه شامل ۳۴۹ نفر بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کیفیت خانواده استاوت و همکاران (۱۹۸۵)، مقیاس تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (۱۹۹۸) و مقیاس خیانت مارک واتلی (۲۰۰۶) بود که توسط شرکت ­دهندگان تکمیل گردید. همچنین به منظور بررسی روابط میان متغیرها، از روش معادلات ساختاری، آزمون همبستگی میان متغیرها و آزمون بوت استرپ استفاده شد.
یافته ­ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه ­گیری، برازش دارد (۰/۹۸= CFI ، ۰/۹۸= IFI ، ۰/۰۵= RMSEA ). همچنین کیفیت خانواده اصلی رابطه مستقیم با گرایش به پیمان ­شکنی (۰/۰۳) ندارد و به صورت غیرمستقیم از طریق تمایزیافتگی بر پیمان شکنی تأثیر دارد ۰/۲۰). به این معنا که تمایزیافتگی خود در رابطه بین کیفیت خانواده اصلی و پیمان­ شکنی نقش میانجی دارد ۰/۲۴).
نتیجه‌گیری: کیفیت ضعیف خانواده که منجر به سطح پایین تمایزیافتگی خود در افراد می­شود، احتمالا منجر به پیمان ­شکنی در زندگی بعدی با همسر می ­شود. تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری است تا بتوان آموزش­ های مناسب کیفیت روابط والدگری فرزندی را بهبود بخشید.

لیلا سفیداری، علی محمدزاده ابراهیمی، پروین همت افزا،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۵ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: شواهد نشان می ­دهد تمایزیافتگی کم در خانواده منجر به اضطراب در کل خانواده شده و بر عملکرد اجتماعی و علائم روان­ تنی فرزندان تأثیر دارد. علی ­رغم وجود پژوهش‌های زیادی که تأثیر خانواده درمانی سیستمی بر پیامدهای آسیب‌‌‌‌‌‌‌شناختی مختلف از جمله افزایش تمایزیافتگی و افزایش سلامت روانشناختی پرداخته است، اما مطالعات اندکی تأثیر آن را در مبتلایان به اختلالات روان ­تنی بررسی کرده ­اند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف کارآمدی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر اضطراب مزمن و تمایزیافتگی در مبتلایان به اختلالات روان‌تنی (میگرن، اختلالات گوارشی و اختلالات قلبی عروقی) انجام شد.
روش: پژوهش حاضر شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به سه نوع اختلال روان ­تنی شامل میگرن، اختلال گوارشی و اختلالات قلبی عروقی مراجعه‌کننده به مراکز درمانی بیمارستان شریعتی تهران و مرکز قلب تهران، در سال ۱۳۹۹ تشکیل دادند. ۳۰ نفر از افراد واجد ملاک‌های ورود و خروج از پژوهش، به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند. همه آن‌ها در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون پرسشنامه‌های اضطراب بک و فرم کوتاه تمایز خود اسکورون و فریدلندر را تکمیل کردند. گروه آزمایش در معرض مداخله خانواده درمانی سیستمی بوئن قرار گرفت. در نهایت پس از جمع‌آوری اطلاعات برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری به کمک نسخه‌ی ۱۹ نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
یافته ­ها: نتایج نشان داد در هر دو متغیر اضطراب و تمایزیافتگی و همه مؤلفه‌های آن‌ها بین دو گروه تفاوت معنی‌داری وجود دارد
(۰/۰۱ >
P). به این معنی که مداخله خانواده درمانی سیستمی بوئن باعث کاهش اضطراب و افزایش تمایزیافتگی گروه آزمایشی شد.

نتیجه ­گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روش خانواده‌ درمانی سیستمی بوئن در درمان اضطراب مزمن و تمایزیافتگی بیماران روان‌تنی کمک‌کننده مؤثر است. از این رو آگاهی روانشناسان، مشاوران، خانواده درمانگران و سایر متخصصان از این درمان در جهت بهبود اضطراب و تمایزیافتگی بیماران روان‌تنی مفید است.

مژگان زمانی فر، فرناز کشاورزی ارشدی، فریبا حسنی، سوزان امامی پور،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۷ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: فقدان صمیمیت و پایین بودن سطح تمایزیافتگی زوجین می­ تواند یکی از علل اصلی طلاق باشد. اثربخشی زوج ­درمانگری شناختی - رفتاری بر متغیرهای مختلف تأیید شده است، اما در زمینه کارایی آن بر روی سطح تمایزیافتگی، جامعه مورد مطالعه و همچنین مقایسه این درمان با درمان سیستمی - رفتاری پژوهشی صورت نگرفته است.
هدف: این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی زوج ­درمانی سیستمی - رفتاری و شناختی - رفتاری بر صمیمیت و تمایزیافتگی خود زوجین دارای تعارض زناشویی انجام گرفت.
روش: تحقیق حاضر مطالعه ­ای نیمه­ آزمایشی با طرح پیش­ آزمون پس ­آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را زوجین مراجعه ­کننده به دو مرکز بهداشتی درمانی منطقه ۴ شهر تهران به علت تعارض زناشویی در طی سال ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ تشکیل دادند. از میان مراجعه‌کنندگان به این دو مرکز، پس از تکمیل پرسشنامه تعارض زناشویی (ثنایی، ۱۳۸۷) ۲۷ زوج (۵۴ نفر) انتخاب و پس از همتاسازی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل؛ مقیاس صمیمیت الکسیس جی و همکاران (۱۹۸۳) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (۱۹۹۸) بود. یکی از گروه ­های آزمایش زوج­ ‌درمانی سیستمی - رفتاری کرو و ریدلی (۲۰۰۵) و گروه دیگر پروتکل زوج ­درمانی شناختی - رفتاری داتیلیو (۲۰۰۹) را به­ صورت زوجی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده­ ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط و آزمون تعقیبی بن­فرونی انجام گرفت.
یافته­ ها: نتایج نشان داد، هر دو روش زوج درمانی بصورت معناداری بر بهبود صمیمیت و تمایزیافتگی خود زوجین دارای تعارض زناشویی مؤثر بودند و در طول دروه پیگیری ماندگاری داشته است. همچنین نتایج نشان داد بین اثربخشی دو مدل درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰/۰۵ >p).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می‌توان گفت هر دو رویکرد درمانی اثربخش بودند و لذا استقاده و بکارگیری از این دو رویکرد برای بهبود صمیمیت و تمایزیافتگی در زوجین دارای تعارض زناشویی توصیه می ­شود.

مریم توفیقی محمدی، وحیده باباخانی، محمد قمری، جعفر پویامنش،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۸ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: تحقیقات به اثرات مثبت واقعیت درمانگری بر اختلالات خلقی و عاطفی اشاره دارد که به افراد آموزش می‌دهد تا از نیازهای اساسی خودآگاهی یافته و بر مواجهه با واقعیت، مسئولیت‌پذیری و ارزشیابی رفتارهای درست و نادرست تأکید کرده‌اند. اما در زمینه کاربرد این روی آورد بر تمرکز و کنترل روابط خود و شناسایی و تغییر تحریف‌های شناختی و استرس در جامعه تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی واقعیت‌درمانگری بر تمایزیافتگی و تحمل پریشانی مادران کودکان ناتوانی هوشی انجام شد.
روش: بر اساس طرح شبه‌آزمایشی، پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه، ۳۰ نفر از تمامی مادران کودکان ناتوانی هوشی (آموزش‌پذیر) در مدارس استثنایی دوره ابتدایی منطقه ۴ شهر تهران در سال تحصیلی ۹۹-۹۸، با استفاده از روش نمونه‌گیری غیر تصادفی به‌صورت در دسترس و بر اساس ملاک‌های ورود و خروج، به‌عنوان نمونه انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات مداخله واقعیت‌درمانگری شرکت داده شدند، در مقابل گروه گواه مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌های تمایزیافتگی خود اسکورن و اسمیت (۲۰۰۳) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. برای تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته‌ها: بین دو گروه در تمایزیافتگی و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود داشت (۰/۰۰۰۱ P<). مقایسه میانگین‌ها در دو گروه مداخله و گواه نشان داد که واقعیت‌درمانگری موجب افزایش تمایزیافتگی و کاهش تحمل پریشانی شده است.
نتیجه‌گیری: از یافته‌های فوق می‌توان دریافت که واقعیت‌درمانگری با بهره‌گیری از فنونی چون آشنایی با مسئولیت‌های خویش،‌ کمک به پذیرش و افزایش مسئولیت‌پذیری،‌ همچنین کم‌اهمیت جلوه دادن گذشته در رفتار کنونی و تأکید بر کنترل درونی موجب می‌شود به‌واسطه مسئولیت شخصی هویت موفقی کسب کنند، و درنتیجه تمایزیافتگی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک ناتوان افزایش یابد.

اکرم رجبی، محمد قمری، سیمین حسینیان،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۹ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

 زمینه: مطالعات متعدد نشان داده است که رابطه‌ی پایداری بین فراشناخت و تاب‌آوری با اضطراب سلامتی رابطه دارند؛ از سویی زنان به‌عنوان بیشترین قشر آسیب‌پذیر در طول حوادث و بلایا هستند و شیوع اضطراب در آن‌ها بیش از مردان است. بااین‌وجود پژوهش راجع به نقش میانجی‌گر تاب‌آوری در رابطه بین فراشناخت با اضطراب کرونا در زنان مغفول مانده است.
هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی‌گر تاب‌آوری در رابطه بین فراشناخت با اضطراب کرونا انجام شد.
روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل‌یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی شبکه بهداشت شهرستان شمیرانات در بازه زمانی ۱۵ فروردین تا ۱۵ خرداد سال ۱۴۰۰ بود. ۲۵۰ نفر از زنان واجد شرایط به‌صورت در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی انتخاب و به‌صورت آنلاین به پرسشنامه‌های فراشناخت و فراشناخت مثبت (بئر، ۲۰۱۱) اضطراب کرونا ویروس (علی­پور و همکاران، ۱۳۹۹) و مقیاس تاب‌آوری (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) پاسخ دادند. برای تحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی و مدل‌یابی معادلات ساختاری به‌وسیله نرم‌افزارهای ۲۵-SPSS و ۳Smart PLS- استفاده شد.
یافته‌ها: بین تاب‌آوری با اضطراب کرونا رابطه منفی معناداری (۰/۰۱ P<) و بین فراشناخت با تاب‌آوری رابطه مثبت معنی‌داری (۰/۰۱ P<) وجود دارد. تاب‌آوری در رابطه‌ی بین فراشناخت با اضطراب کرونا نقش میانجی‌گری دارد.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت تغییر فراشناخت و آموزش کارآمد تاب‌آوری می‌تواند در پیشگیری از ایجاد و تداوم و تشدید اضطراب به‌ویژه اضطراب ناشی از کرونا در زنان مفید باشد.

مهران شریفی، کیومرث کریمی، امید مرادی، شکوه نوابی نژاد،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۶ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه: آزار عاطفی نوعی خشونت بین فردی است که سبب از بین رفتن صمیمیت و جدایی زوجین را در پی دارد. فقدان صمیمت زناشویی همراه با بلوغ عاطفی پایین میل به آزار عاطفی در بین زوجین را افزایش خواهد داد. در مطالعات پیشین عوامل مؤثر بر آزار عاطفی مورد بررسی قرار گرفته است، اما مطالعه‌ای که آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی ‌گری صمیمیت زناشویی را در جامعه مورد پژوهش بررسی کند، یافت نشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی روابط ساختاری آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی‌ گری صمیمیت زناشویی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال ۱۴۰۱ بود که از میان آن‌ها ۲۲۲ نفر از طریق روش نمونه‌ گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه آزار عاطفی (براهیمی، ۲۰۰۸)، پرسشنامه بلوغ عاطفی (سینگ و بهارگاوا،۱۹۹۱)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، ۱۹۹۸) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (آسوده و تیموری،۱۳۸۷) بود. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، مدل ‌سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی ۳-SMARTPLS و SPSS ۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ‌ها: نتایج حاکی از برازش مدل کلی پژوهش با داده ‌های تجربی بود. یافته‌ها نشان داد بلوغ عاطفی، تمایزیافتگی خود و صمیمیت زناشویی به صورت مستقیم قادر به پیش‌بینی آزار عاطفی هستند (۰/۰۰۱ P<). هم‌ چنین، اثر غیرمستقیم بلوغ عاطفی (۰/۰۰۱ P<) و تمایزیافتگی خود (۰/۰۰۱ P<) با میانجی‌ گری صمیمیت زناشویی بر آزار عاطفی معنادار بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های بدست آمده در پژوهش حاضر که بلوغ عاطفی پایین و تمایز یافتگی خود در بلند مدت سبب کاهش صمیمیت زناشویی می‌شود و این امر به مرور باعث ایجاد آزار عاطفی و بروز تعارض زناشویی در بین زوجین می‌شود؛ لذا پیشنهاد می‌شود برای کاهش آزار عاطفی از روش‌های آموزش بلوغ عاطفی و صمیمت زناشویی استفاده کرد و توجه بیشتر مراکز مشاوره و روان درمانی به این متغیر‌ها در پیش‌بینی آزار عاطفی زوجین ضروری به نظر می‌رسد.

مهری بوستانی، عبدالله مفاخر، حسین مهدیان،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۵ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: دانش ­آموزان با تمایزیافتگی بالا و توانایی مدیریت و تنظیم هیجانی با به کارگیری اهداف پیشرفت مناسب به طور فردی می ­توانند خودپنداره تحصیلی بالاتری داشته باشند و این موضوع موجب افزایش انگیزش آنان به یادگیری بعدی می ­شود. لذا تعیین میزان رابطه تمایزیافتگی و نظم ­جویی هیجانی با اهداف پیشرفت و خودپنداره تحصیلی در جهت متناسب ­سازی برنامه درسی دانش ­آموزان یک ضرورت اساسی است.
هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری خودپنداره تحصیلی براساس نظم ­جویی هیجانی و تمایزیافتگی با میانجی­ گری اهداف پیشرفت در دانش ­آموزان انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش ­آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان سبزوار در سال تحصیلی ۱۴۰۲ تشکیل دادند. نمونه پژوهش ۳۲۷ نفر از دانش­ آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان سبزوار بود که به روش نمونه­ گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه­ های خودپنداره تحصیلی چن و تامپسون (۲۰۰۴)، راهبردهای تنظیم هیجانی کرنفسگی و همکاران (۲۰۰۱)، تمایزیافتگی دریک (۲۰۱۱) و اهداف پیشرفت میگلی (۱۹۹۸) پاسخ دادند. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از تحلیل مسیر با استفاده از Smart PLS. ۳ و SPSS,۲۶ استفاده شد.
یافته­ ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین اهداف پیشرفت، تمایزیافتگی و نظم­ جویی هیجانی با خودپنداره تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی­داری وجود دارد (۰۰۱/۰ P). یافته ­ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده ­هاست. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که ۷۸ درصد از واریانس اهداف پیشرفت و ۶۷ درصد از واریانس خودپداره تحصیلی توسط خودپنداره تحصیلی، نظم جویی هیجانی، تمایزیافتگی و اهداف پیشرفت تبیین می­ شود.
نتیجه ‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مجموع تمایزیافتگی، نظم­ جویی هیجانی می ­تواند پیش ­بین مناسبی برای خودپنداره تحصیلی از طریق اهداف پیشرفت باشند و با استفاده از راه ­های افزایش نمرات اهداف پیشرفت می ­توان خودپنداره تحصیلی را افزایش داد.

فاطمه سلیم پور، منیر کلانتر قریشی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۰ - ( ۶-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه:
نشخوارفکری به‌عنوان یک فرآیند افکار تکراری تعریف می‌شود، پژوهش حاضر براین  ادعا است که فراشناخت مجموعه ای از توانایی های فکری است که به درک پدیده ها کمک نموده و فرد می تواند منبع رنجش خود را شناسایی کند و فرض این پژوهش براینست که توانایی برای شناسایی حالات فکری و ذهنی  خود و درک تاثیر فرآیندهای فکری بر رفتار، عمل و استدلال و مدیریت هیجانات با درک منبع هیجانات می توانند نشخوار فکری را کاهش دهند. 
هدف:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشخوار فکری بر اساس فراشناخت، تنظیم هیجان و تمایزیافتگی خود در زنان متاهل شهر تهران بود.
روش:
روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه پژوهش زنان متاهل بود که با روش نمونه گیری خوشه­ای چند مرحله­ای، ۴۰۰ زن متاهل شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نشخوارفکری تامل تراپنل (۱۹۹۹)، مقیاس فراشناخت ولز (۲۰۰۴)، پرسشنامه تنظیم هیجان گراس (۲۰۰۳) و پرسشنامه تمایز یافتگی خود اسکورن (۱۹۸۹) بود.
یافته­ها:
یافته­ها نشان داد که نشخوار فکری براساس فراشناخت، تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود قابل پیش بینی است و ۲۹% نشخوارفکری با این سه متغیر تبیین می­شود (R=۰/۵۴۵). بین نشخوارفکری و فراشناخت همبستگی منفی(۳۱/۰-)، بین نشخوارفکری و تنظیم هیجان همبستگی منفی(۳۳۶/۰-) و بین تمایزیافتگی خود و نشخوارفکری همبستگی منفی وجود دارد(۳۶۵/۰-).
نتیجه‌گیری:
نتیجه گیری می­شود  که متغیرهای فراشناخت، تنظیم هیجان و تمایز یافتگی خود می توانند در پیشگیری یا کاهش نشخوار فکری موثر واقع شوند.
دکتر اسماعیل اسدپور، عاطفه محمدصادق، دکتر فرشاد محسن زاده، دکتر محسن رسولی،
دوره ۲۵، شماره ۱۶۰ - ( ۴-۱۴۰۵ )
چکیده

زمینه:  یکی از مدل‌های جدید مشاوره پیش از ازدواج، مدل دلبستگی- تمایزیافتگی است.مطالعات مختلف اثربخشی مدل‌های پیش از ازدواج موجود را بررسی کرده‌اند، اما تا کنون بررسی اثربخشی برنامه مدل دلبستگی-تمایزیافتگی در ایران انجام نشده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی الگوی پیش از ازدواج دلبستگی- تمایزیافتگی (ADPM) بر پاسخ‌گویی ادراک‌ شدۀ همسر،باورهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی در افراد در آستانه ازدواج انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه پژوهشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی افراد مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره مهربد و هفتاد در مناطق ۱ و ۲ شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بود.از بین افراد جامعۀ آماری، ۴۰  فرد در آستانۀ ازدواج به شیوۀ نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت‌کنندگان گروه آزمایش در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای، آموزش‌های مربوط به مدل پیش از ازدواج دلبستگی- تمایزیافتگی (دل­ایزولا و همکاران، ۲۰۲۱) را دریافت کردند. ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها در این پژوهش شامل پرسش‌نامه‌های پاسخ‌گویی ادراک شده همسر(ریس و همکاران، ۲۰۱۷)، باورهای ارتباطی(ایدلسون و اپستین، ۱۹۸۲) و ابرازگری هیجانی(کینگ و امونز، ۱۹۹۰) بود. هم‌چنین برای تحلیل داده‌ها در این پژوهش، از روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم‌افزار SPSS-۲۳ استفاده شد.یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات پاسخ‌گویی ادراک شده همسر، باورهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی و مؤلفه‌های آن‌ها در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار وجود دارد (۰۵/۰P< به این معنا که این مدل در سطح معناداری ۰۵/۰ بر متغیرهای مذکور مؤثر بود و این تأثیر در مرحلۀ پیگیری هم پایدار مانده است.نتیجه‌گیری: با توجه به اثربخشی مدل پیش از ازدواج دلبستگی- تمایزیافتگی بر افراد در آستانۀ ازدواج، پیشنهاد می‌شود می‌شود مشاوران ازدواج در افراد در آستانۀ ازدواج از این مدل استفاده کنند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به مجله علوم روانشناختی است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-ND 4.0 | Journal of Psychological Science

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under the Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0 International (CC BY-NC-ND 4.0)