صفورا فروتن، علیرضا حیدری، پرویز عسگری، فرح نادری، حسین ابراهیمی مقدم،
دوره ۱۷، شماره ۶۹ - ( ۹-۱۳۹۷ )
زمینه: اختلال وسواس –ناخودداری به واسطۀ بروز علائم منجر به مشکلاتی در روابط بین فردی افراد مبتلا می شود، که می تواند باعث تشدید و یا عود این بیماری شود. از این رو به نظر می رسد روان درمانی تحلیلی کارکردی با تأکید بر صمیمیت و مشکلات بین فردی، می تواند بر بهبود علائم و پیشگیری از عود مجدد این اختلال مؤثر واقع شود. هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی این مداخله بر بهبود افسردگی و توانش ارتباطی بیماران مبتلا به اختلال وسواس –ناخودداری بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با گروه آزمایش وگواه بود. از اینرو، تعداد ۲۴ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس، از بین افراد مبتلا به اختلال وسواس –ناخودداری انتخاب و در دو گروه آزمایش وگواه جای گماری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های افسردگی بک (ویرایش-II، (۱۹۹۶)) و توانش ارتباطی بین فردی (۱۹۸۳) بود. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که اثر گروه آزمایش به صورت معناداری (۰/۰۱p<) بر افسردگی و توانش ارتباطی تأثیر دارد. نتیجه گیری: این بدان معناست که روان درمانی تحلیلی کارکردی موجب کاهش افسردگی و افزایش توانش ارتباطی افراد مبتلا به وسواس –ناخودداری شد.