۲۰ نتیجه برای حمایت اجتماعی
سعید عسکری، سیدمحسن حجتخواه، مختار حیدربیگی،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده، نهاییخواهی و حمایت اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهرستان بدره در سال تحصیلی ۹۳/۹۲ پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی میباشد. تعداد ۱۶۲ نفر
از دانشآموزان دختر از بین دانشآموزان دوره متوسطه شهرستان بدره در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ از شش دبیرستان با روش تصادفی چندمرحلهای، بهعنوان نمونه انتخاب و در این پژوهش شرکت نمودند. شرکتکنندگان پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP)، پرسشنامه نهاییخواهی در مدرسه، مقیاس چندبُعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و بانتینگ را تکمیل نمودند. در این پژوهش، از روشهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان و گامبهگام استفاده گردید. نتایج ناشی از تجزیه و تحلیل همبستگی به روش پیرسون نشان داد که بین تمام متغیرهای پیش بین به غیر از خردهمقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده سایر افراد مهم در زندگی با متغیر ملاک (خودکارآمدی تحصیلی) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج ناشی از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای نهاییخواهی مثبت، نهاییخواهی منفی و الگوی ارتباطی خانواده (بُعد گفتوشنود) بهترتیب بیشترین توان برای پیشبینی خودکارآمدی تحصیلی را دارند.
سعید عسکری، کامران یزدانبخش، جماله جوهری،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
سازش یافتگی زناشویی که با سطوح بالای رضامندی، به هم پیوستگی، همرایی، و ابـرازگری عاطفی متمایز میگردد، همواره به مثابه یک بعد حائز اهمیت از کیفیت زندگی همسران قلمداد شده است. تفحص در عوامل مبین سازش یافتگی زناشویی می تواند در بهبود کیفیت زندگی همسران مؤثر واقع گردد. از اینرو این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه نستوهی، تنیدگی و حمایت اجتماعی با سازش یافتگی زناشویی زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی انجام گرفت. روش همبستگی برای انجام پژوهش به کار بسته شده است. از میان تمام زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات مذکور شهر کرمانشاه درسال ۱۳۹۲، ۱۴۵ نفر به عنوان نمونۀ در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقــــیاس های نستوهی اهواز (۱۳۷۷)، تنیدگی ادراک شده (۱۹۸۳)، حمایت اجتماعی (۱۳۷۴) و سازشیافتگی دونفره (۱۹۷۶) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی، روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون بکار بسته شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطۀ میان نستوهی و حمایتاجتماعی با سازش یافتگی زناشویی، با ضرایب همبستگی ۵/۵۵ و ۱/۴۱، معنیدار (۰/۰۱P>) و رابطۀ میان تنیدگی با سازش یافتـگی زناشویی، با ضریب همبستگی ۷۰/۹-، معنیدار (۰/۰۱P>) بوده است. نتایج تحلیل رگرسـیون امکان پیش بینی سطح سازش یافتگی زناشویی را با اطلاع از سطح نستوهی، تنیدگی و حمایت اجتماعی نشان میدهد.
منیژه فیروزی، محمدحسن شرفیان، ابوالفضل فتحی پور،
دوره ۱۸، شماره ۷۵ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: سرطان نامی ترسناک و مرگبار برای بسیاری از افراد جامعه است که باعث می شود این بیماران نه تنها به عنوان تابویی بزرگ ادراک شوند، بلکه احساس طردشدگی کنند. آیا تصورات قالبی و نگرش های تبعیض آمیز در جامعه نسبت به این بیماران موجب کاهش حمایت و طرد آنان از جامعه می گردد؟ هدف: مطالعه تصورات قالبی و تبعیض علیه بیماران مبتلا به سرطان در شهر تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. شرکتکنندگان ۱۳۴ نفر از ساکنان شهر تهران بودند که پرسشنامه نگرش نسبت به بیماران مبتلا به سرطان که توسط چو و همکاران (۲۰۱۲) ساخته شده بود را تکمیل کردند. یافتهها: نتایج نشان داد که بین غیرقابلدرمان دانستن سرطان، تصورات قالبی از بیماران مبتلا به سرطان و تبعیض نسبت به آنان رابطه وجود دارد (۰/۰۰۱p<). علاوه بر این، کسانی که سابقه کار در مراکز خیریه حمایت از بیماران مبتلا به سرطان داشتند، تبعیض کمتری را نسبت به این بیماران از خود نشان دادند (۰/۰۵p<). همچنین مردان بیش از زنان نسبت به بیماران مبتلا به سرطان نگرش منفی داشتند، اما میزان اعمال تبعیض آمیز در بین زنان بیشتر از مردان بود(۰/۰۰۱p<). نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد که در مورد بیماران مبتلا به سرطان نگرش های منفی و در نتیجه تبعیض وجود دارد و این امر ممکن است مبتلایان به سرطان را از حمایت اجتماعی محروم سازد.
میرنادر میری، نادر حاجلو، سجاد بشرپور، محمد نریمانی،
دوره ۱۸، شماره ۷۸ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: مطالعات زیادی به رابطه مستقیم خود نظم جویی هیجانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با رفتارهای اعتیادآور پرداخته اند، اما در زمینه رابطه غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای با میانجی گری خود نظم جویی هیجانی پژوهشی صورت نگرفته است. بنابراین، مسئله این است که آیا خود نظم جویی هیجانی می تواند در این رابطه نقش میانجی داشته باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی خودنظم جویی هیجانی در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای در دانش آموزان پسر انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان (نوجوانان) پسر متوسطه دوره اول تهران در سال ۹۸- ۱۳۹۷ بودند. حجم نمونه شامل ۴۰۵ دانش آموز بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های مقیاس اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای (آنیوتاورن، ۲۰۰۸)، خودنظم جویی هیجانی (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱)، حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، ۱۹۸۸) و باورهای فراشناختی (ولز و کارترایت-هاتون، ۲۰۰۴) جمع آوری شدند. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که حمایت اجتماعی ادراک شده و باور مثبت درباره نگرانی بر خودنظم جویی هیجانی و اعتیاد به بازی های ویدیوئی – رایانه ای و از سوی دیگر خودنظم جویی هیجانی بر اعتیاد به بازی های ویدیوئی – رایانه ای تأثیرگذار است(۰۱/۰p<). نتیجه گیری: افرادی که از میزان حمایت اجتماعی ادراک شده و باور مثبت درباره نگرانی بیشتری برخوردارند، میزان خودنظم جویی هیجانی در آنها افزایش یافته ودر نتیجه میزان اعتیاد در آنها کاهش می یابد.
هانیه سادات میری، خدیجه ذوالقدر، عاصمه قاسمی،
دوره ۱۸، شماره ۸۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: سلامت اجتماعی زنان از مهمترین مسائلی است که بر سلامت روانی و سلامت جسم زنان تأثیرگذار است. اما مسئله اصلی این است آیا بین میزان سلامت اجتماعی زنان سرپرست و غیرسرپرست خانوار، تفاوت وجود دارد؟ و آیا حمایت های اجتماعی (عاطفی، اطلاعاتی، ابزاری و ارزیابانه) بر سلامت اجتماعی زنان تأثیر دارد؟ هدف: مقایسه تأثیر حمایتهای اجتماعی بر سلامت اجتماعی زنان سرپرست و غیرسرپرست خانوار بود. روش: پژوهش از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست شهر مقدس بود، که به روش خوشه ای چند مرحله ای ۴۰۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (۲۰۰۴) و پرسشنامه حمایت اجتماعی محقق ساخته (۱۳۹۸). نتایج با روش آنالیز ماتریس ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. یافته ها: ابعاد سلامت اجتماعی، غیر از انسجام اجتماعی، همگی بالاتر از حد متوسط بودند. در بین ابعاد حمایت اجتماعی، حمایت عاطفی و ابزاری، بالاتر از حد متوسط و حمایت ارزیابانه و اطلاعاتی، پایین تر از حد متوسط بودند. در روابط دو متغیره، بین متغیرهای حمایت اجتماعی (و ابعاد چهارگانه آن)، سن و تحصیلات با سلامت اجتماعی زنان شهر مشهد، رابطه معنادار وجود دارد (۰/۰۵>p) نتایج روابط چند متغیره براساس تحلیل رگرسیون، رابطه متغیرهای حمایت اجتماعی و تحصیلات با متغیر سلامت اجتماعی زنان، را تأیید کرد، به طوری که ۴۷ درصد از تغییرات متغیر سلامت اجتماعی زنان در شهر مشهد، توسط متغیرهای حمایت اجتماعی و تحصیلات، تبیین شدند. نتیجه گیری: حمایت اجتماعی بر سلامت اجتماعی زنان تأثیر داشت
محمد صادق زمانی زارچی، معصومه صیادی، فاطمه صفرپور،
دوره ۱۹، شماره ۸۷ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: ناباروری در سراسر جهان و در همه فرهنگها به عنوان یک تجربه تنشآور، بحرانی و تهدیدکننده ثبات فردی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی شناخته شده است. اما مسئله اصلی اینست، آیا زوجدرمانگری هیجانمدار بر حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی زوجین نابارور تأثیر دارد؟ هدف: اثربخشی زوجدرمانگری هیجانمدار بر حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی در زوجین نابارور بود. روش: پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون –پسآزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را زوجهای نابارور مراجعهکننده به مراکز خصوصی زنان و نازایی شهر قم در نیمه دوم سال ۱۳۹۴ و نیمه اول سال ۱۳۹۵ تشکیل دادند. ۳۰ زوج به صورت نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (۱۵ زوج) و گواه (۱۵ زوج) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی (زیمت، داهلم، زیمت و فارلی، ۱۹۸۸)، مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی برای بزرگسالان (دیتوماس، برنن و بست، ۲۰۰۴) و برنامه آموزش زوج جانسون (۲۰۰۴). تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که زوج درمانگری هیجانمدار باعث افزایش معنادار میانگین نمرات پسآزمون متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده و خرده مقیاسهای آن (حمایت دوستان، حمایت خانواده و حمایت افراد خاص) در گروه آزمون گردید (۰/۰۵P<). همچنین نتایج بیانگر آن بود که میانگین نمرات پسآزمون متغیر احساس تنهایی و خرده مقیاسهای آن (تنهایی رمانتیک، تنهایی خانوادگی و تنهایی اجتماعی) در گروه آزمون و گواه تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند (۰/۰۵P<). نتیجهگیری: آموزش مبتنی بر زوج درمانگری هیجانمدار باعث بهبود حمایت اجتماعی ادراک شده در زوجین گردید و احساس تنهایی آنان را کاهش داد.
سیدسعید پورنقاش تهرانی، سمیرا مرتضوی فر، سمیه مرتضوی فر،
دوره ۱۹، شماره ۸۹ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: تحقیقات متعدی پیرامون حمایت اجتماعی و راهبردهای تنظیم هیجان انجام شده است، اما تأثیر حمایت اجتماعی و راهبردهای تنظیم هیجان در پیش بینی سلامت روانی افراد مبتلا به اسکلروزیس چندگانه مورد غفلت واقع واقع شده است. هدف: تأثیر حمایت اجتماعی و راهبردهای تنظیم هیجان در پیش بینی سلامت روانی افراد مبتلا به اسکلروزیس چندگانه بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی بود، جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده به مرکز درمانی اسکلروزیس سینا در فصل بهار سال ۱۳۹۷ بود، ۲۰۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف، ۱۹۸۹)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسگی، ۲۰۰۱) و حمایت اجتماعی (زیمن، ۱۹۸۸). تحلیل داده ها با روش آماری رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها: نشان داد که، در سطح (۰/۰۱ p<) حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های تنظیم هیجان واریانس بهزیستی روانشناختی تبیین کردند. همچنین مشخص شد که سبکهای شناختی تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده همبستگی ضعیف تا متوسط در سطح (۰/۰۵ p<) دارند. نتیجه گیری: حمایت اجتماعی و سبک های شناختی تنظیم هیجان قادر به پیش بینی بهزیستی روانشناختی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بودند.
طیبه موسوی، رضا پورحسین، محمد علی بشارت، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره ۱۹، شماره ۹۲ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: مطالعات متعددی به پیشبینی سازگاری با سرطان و بررسی سبکهای دلبستگی، سختکوشی و حمایت اجتماعی در بیماران مبتلا به سرطان پرداختهاند. اما پژوهشی که به پیشبینی سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی براساس سبکهای دلبستگی، سختکوشی و حمایت اجتماعی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پیشبینی سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی براساس سبکهای دلبستگی، سختکوشی و حمایت اجتماعی بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مردان و زنان ۶۸-۱۸ سال مبتلا به سرطان مراجعه کننده به کلینیک انکولوژی در سال ۹۷-۹۶ شهر اصفهان بودند. تعداد ۲۰۳ بیمار مبتلا به سرطان که تحت درمان های پزشکی و در مرحله تحت شیمی درمانی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه های سبک های دلبستگی هازن و شیور (۱۹۸۷)، پرسشنامه سخت کوشی (بارتون، اورسانو، رایت و اینگراهام، ۱۹۸۹)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (زیمت و دالم، ۱۹۸۸) و پرسشنامه سازگاری روانی - اجتماعی با بیماریها (دروگتیس و دروگتیس، ۱۹۹۰). تحلیل داده ها با استفاده از روش های ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیلهای رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد.
یافته ها: سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی توسط متغیرهای سخت کوشی، سبکهای دلبستگی و حمایت اجتماعی قابل پیشبینی است و سخت کوشی، سبک دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی در سازگاری با سرطان همبستگی مثبت و معناداری داشت (۰/۰۵ P<). نتیجه گیری: سخت کوشی، دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی، منابع مهم سازگاری با سرطان در محیط خانوادگی بودند.
معصومه شجاعی، فیروزه زنگنه مطلق، علی رضا ذوالفقاری،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۴ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه: مرور نظام مند پژوهش ها حاکی از این است که در تبیین شادکامی زنان میانسال متغیرهای مختلفی تأثیر می گذارد، اما نقش وضعیت سلامت، بحران مالی، حمایت اجتماعی، عزتنفس و تفکر مثبت به عنوان یک مدل یکپارچه مغفول مانده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تدوین بررسی مدل ساختاری پیشبینی شادکامی بر اساس وضعیت سلامت، بحران مالی و حمایت اجتماعی با نقش واسطهای عزتنفس و تفکر مثبت در زنان میانسال شهر اراک پرداخته است.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان ۳۶ تا ۵۵ ساله شهر اراک در سال ۱۳۹۸ بود. تعداد ۴۰۸ نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدهاند. همه آنها پرسشنامههای سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، ۱۹۷۹)، بحران مالی (پراویتز و همکاران، ۲۰۰۶)، حمایت اجتماعی (زیمت و همکاران، ۱۹۸۸)، عزتنفس (روزنبرگ، ۱۹۶۳)، تفکر مثبت (اینگرام و ویسنیکی، ۱۹۸۸) و شادکامی آکسفورد (هیلز و آرگیل، ۲۰۰۲) را تکمیل کردهاند. برای تحلیل دادهها از روشهای همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد متغیر سلامت (۰/۱۲، ۰/۱۵ و ۰/۱۸)، بحران مالی (۰/۱۸-، ۰/۳۶- و ۰/۲۲-) و حمایت اجتماعی (۰/۴۶، ۰/۵۵ و ۰/۴۳) اثرات مستقیم و معنیداری به ترتیب بر عزتنفس، تفکر مثبت و شادکامی داشتهاند. افزون بر آن، متغیرهای عزتنفس و تفکر مثبت، اثرات مستقیم و معنیداری بر شادکامی داشتهاند. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت (۰/۱۳)، بحران مالی (۰/۱۰-) و حمایت اجتماعی (۰/۱۲) بر شادکامی زنان میانسال اثر غیر مستقیم و معنیداری دارند.
نتیجهگیری: از این مدل میتوان برای تقویت شادکامی زنان میانسال استفاده کرد و در رسانههای آموزشی، اجتماعی و ارتباطی به اصول شادکامی، انواع حمایتهای اجتماعی، وضعیت سلامت، بحران مالی، عزتنفس و تفکر مثبت و پیشایندهای مؤثر بر آن پرداخته شود
طیبه تازیکی، خدامراد مؤمنی، جهانگیر کرمی، غلامعلی افروز،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۴ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه: پژوهشهای متعددی پیرامون رابطه مشکلات رفتاری و مهارتهای اجتماعی با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی انجام شده است اما در مورد متغیرهای فوق به عنوان پیش بین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراکشده شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی پیشبین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراکشده مادر بود.
روش: در این پژوهش توصیفی ـ همبستگی، با نمونهگیری خوشه ای چندمرحله ای ۲۹۸ دانش آموز (از ۸۷۸ دانش آموز) از مدارس ابتدایی دانش آموز کم توانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی ۱۳۹۹ ـ ۱۳۹۸، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان (راتر،۱۹۶۷)، مقیاس مهارت های اجتماعی (ماتسون و همکاران،۱۹۸۳)، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران،۱۹۸۸)، پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۴) و مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف،۱۹۸۰). داده ها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد مهارت های اجتماعی و حمایت اجتماعی ادراک شده به طور مثبت و معنادار و مشکلات رفتاری به طور منفی و معنادار کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند. همچنین نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراکشده در رابطه مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (۰/۰۱>P).
نتیجهگیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مدرسه موجبات ارتقاء کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران آن ها را فراهم می سازد.
فاطمه عطار خامنه ای، پروین کدیور، سوزان امامی پور، مژگان سپاه منصور،
دوره ۲۱، شماره ۱۲۰ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه: شایستگی تحصیلی به معنای دانش، رفتار و مهارتهای آشکار و ناآشکار به افراد توانایی انجام اثربخش وظایف خود را به می دهد. تحقیقات نشان می دهد علاوه بر حمایت اجتماعی از سوی افراد مهم در محیطهای آموزشی، نظم جویی هیجان نیز از عوامل مهم موفقیت و شایستگی تحصیلی است، اما بررسی نقش میانجی گرای این مفهوم در جامعه مورد مطالعه مغفول مانده است.
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش میانجیگر نظم جویی هیجان در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و شایستگی تحصیلی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ در شهر تهران بود که از میان آنها ۶۱۰ دانش آموز به روش نمونه گیری چند مرحلهای تصادفی انتخاب شدند. ابزاراین پژوهش شامل مقیاس ارزیابی شایستگی تحصیلی دیپرنا و الیوت (۱۹۹۸)، مقیاس چند وجهی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران در سال (۱۹۸۸) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) بود. دادهها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد مدل ساختاری با دادههای گردآوری شده برازش قابل قبول دارد. در این پژوهش ضریب مسیر غیرمستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده ازطریق راهبردهای غیرانطباقی نظم جویی شناختی هیجان (۰/۰۱>p، ۰/۱۰۶=β) و از طریق راهبردهای انطباقی نظم جویی شناختی هیجان (۰/۰۱>p، ۰/۱۴۲=β) مثبت و در سطح ۰/۰۱ معنادار بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان می دهد، مشاوران مدارس، بالینگران و درمانگران حوزه کودک و نوجوانان، شایسته است سنجش و ارزیابی میزان حمایت اجتماعی دانش آموزان، جهت شناسایی و در نظر گرفتن تظاهرات آن بر نظم جویی هیجان و شایستگی تحصیلی دانش آموزان را مورد توجه و کاربرد قرار دهند.
عطیه شیرازی فردوئی، مهدی منوچهری، افشین صلاحیان، بیتا نصرالهی،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۶ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: در صورت عدم کفایت و ناشایستگی والدین، مسائل و مشکلاتی از جمله کودک آزاری توسط آن ها و یا اطرافیان رخ می دهد؛ کودک آزاری یکی از معضلات بزرگ اجتماعی است که تمام جوامع، چه پیشرفته و چه در حال توسعه را در بر می گیرد به طوری که سلامت و آسایش کودک آسیب دیده، به خطر می افتد.
هدف: مقاله حاضر با هدف تعیین برازش مدل پیشبینی ویژگی های تاریک شخصیت بر اساس آسیب های دوران کودکی با نقش واسطه ای خودتنظیمی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی، مدنظر قرار گرفته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و باتوجه به اهداف از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) نیز بهره گرفته شد که بر اساس فرمول کلاین ۱۴۷، ۴۰۰ نفر در نظر گرفته شد. همچنین به صورت تفکیکی از پرسشنامه های صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، ۲۰۱۰)، خودتنظیمی میلر و براون (۱۹۹۹)، سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، (۱۹۹۰)، ذهنی سازی یا عملکرد بازتابی فوناگی و همکاران (۲۰۱۶)، ترومای دوران کودکی (CTQ) توسط برنستاین، استین، نیوکمپ، والکر، پوگ و همکاران (۲۰۰۳) جهت تنظیم مدل بهره گرفته شده است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل دادهها ازآمارههای توصیفی میانگین، انحراف معیار، کجی و کشیدگی و آمار استنباطی همبستگی، رگرسیون و مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان میدهد که مسیر مستقیم آسیب دوران کودکی به صفات تاریک شخصیت معنادار نبود، اما همه مسیرهای غیرمستقیم معنادار به دست آمد، که حاکی از تأیید میانجی گری سه متغیر خودتنظیمی، ذهنی سازی و سبک دلبستگی بود (۰/۰۵ p<).
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه توصیه می گردد متخصصان حوزه روانشناسی به آموزش و پرورش مادران در جهت بهبود توانمندی های شکل دهی سبک دلبستگی ایمن در کودکان شان بپردازند. متخصصان حوزه روانشناسی بالینی و درمانگران جهت بهبود نشانگان به ابعاد ذهنی سازی و خودتنظیمی مراجعان دارای صفات تاریک شخصیت توجه ویژه ای داشته باشند
سوسن بهرامی کوهشاهی، فاطمه گلشنی، آنیتا باغداساریانس، افسانه قنبری پناه،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۶ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: حالات هیجانی و شناختی به طور مستقیم بر مکانیسمهای عصبی درد مزمن تأثیر میگذارند و افزایش درد به گونهای منفی حالتهای هیجانی و شناختی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. علی رغم وجود شواهد فزاینده پژوهشی از اثرات متغیرهای روانشناختی مانند ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی، استرس و فاجعه سازی درد بر پدیده درد مزمن، اثرات کلی این متغیرها در قالب مدل جامع علی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد انجام شد.
روش: روش مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران زن و مرد مبتلا به درد مزمن بود که برای پیگیری درمان در سال ۱۴۰۱ با مشکلات مرتبط با درد عضلانی-اسکلتی و آرتریت روماتوئید به کلینیکهای درد، متخصصان درد، متخصصان مغز و اعصاب، فیزیوتراپیستها، مراکز بهداشتی–درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند که ۴۹۶ نفر از آنها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه درد مک گیل-۲ (ملزاک، ۱۹۷۵)، پرسشنامه پنج عاملی ذهنآگاهی (بائر و همکاران، ۲۰۰۶)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)، سیاهۀ رویدادهای استرس آمیز زندگی پیکل (پیکل و همکاران، ۱۹۷۱) و مقیاس فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، ۱۹۹۵) بود. تحلیل داده ها نیز با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-۲۳ و AMOS-۲۳ انجام شد.
یافتهها: نتایج الگویابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مطلوب مدل با داده های تجربی بود. اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم ذهن آگاهی بر تجربۀ درد مزمن معنادار و مسیر غیرمستقیم ذهنآگاهی نیز بر تجربۀ درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی درد معنادار بود (۰/۰۵ P<). اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم و غیرمستقیم حمایت اجتماعی با نقش میانجی فاجعه سازی درد بر تجربه درد مزمن معنادار نبود (۰/۰۵ P>). مسیر مستقیم و غیرمستقیم تعداد عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن نیز غیرمعنادار بود (۰/۰۵ P>). اما مسیراستاندارد مستقیم و غیرمستقیم میزان عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی نیز معنادار بود (۰/۰۵ P<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر میرسد ذهنآگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجیگری فاجعهسازی درد نقش مهمی در تبیین درد مزمن ایفا میکنند. با توجه به این که این متغیرها سهم قابل توجهی در پیشبینی مقولۀ درد در بیماران مبتلا به درد مزمن دارند، بنابراین متخصصان سلامتروان میتوانند از این عوامل جهت بهبود بهداشتروانی افراد مبتلا به درد مزمن بهره ببرند.
منا ادیبی فر، مهدی منوچهری، افشین صلاحیان، بیتا نصرالهی،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۸ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: روابط نامناسب با اجتماع و عدم توانایی در ایجاد روابط سالم و عمیق نیز میتوانند در ایجاد اعتیاد جنسی نقش داشته باشد. کودکانی که در دوران کودکی با مشکلاتی مانند نقصهای اجتماعی مواجه شدهاند، ممکن است در تعاملات اجتماعی و روابط عاطفی ناسالم به مشکل برخورد کنند و بیشتر در معرض خطر اعتیاد جنسی قرار بگیرند. رابطه بین آسیبهای دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی مانند حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبکهای دلبستگی قرار میگیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی میتوانند تصمیمگیران را در جهت اتخاذ تدابیر و سیاستهای مؤثر در پیشگیری از آسیبهای دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی و با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبکهای دلبستگی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دورههای مجازی در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کلاین (۲۰۱۱) برابر با ۳۲۲ نفر به دست آمد که با توجه به احتمال افت آزمودنی و ریزش ۳۷۰ نفر در نظر گرفته شد. همچنین برای گردآوری دادهها از پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، ۲۰۰۳)، اعتیاد جنسی (کارنز، ۱۹۸۸)، سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، ۱۹۹۰) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق تحلیل مسیر در نرم افزارهای lisrel و SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که نتایج همبستگی روابط معنادار بوده و حاکی از تأیید پیش فرض وجود همبستگی بین متغیر جهت تدوین مدل معادلات ساختاری است (۰/۰۵>P).
نتیجهگیری: رابطه بین آسیبهای دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله حمایت اجتماعی، ذهنیسازی و سبکهای دلبستگی قرار میگیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر این رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی میتوانند تصمیمگیران را در اتخاذ تدابیر و سیاستهای مؤثر در پیشگیری از آسیبهای دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
نعیمه شبانی شاد، اسماعیل سعدی پور، فریبرز باقری،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۹ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: شادکامی یک احساس درونی مثبت از ادراک های شناختی و عاطفی دریافت شده و بهمعنای خوشبختی عاطفی و شناختی در تعادل احساسات و سلامت روان است و احساس بهزیستی روانشناختی همان ارزیابی کلی فرد در پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، رشد شخصی و تسلط بر محیط است. مطالعات متعددی تأثیر مثبت بهزیستی روانشناختی بر هوش هیجانی، بر شادکامی، حمایت اجتماعی بر شادکامی، هوش هیجانی، حمایت اجتماعی بر شادکامی نشان داده اند؛ اما تدوین مدل شادکامی براساس بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی با میانجی گری هوش هیجانی مغفول مانده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل شادکامی بر اساس بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی با میانجی گری هوش هیجانی در دانشجویان کارشناسی انجام شد.
روش: طرح پژوهش کاربردی و روش توصیفی همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل میدادند و بر اساس دیدگاه کلاین در مدل معادلات ساختاری، تعداد ۴۱۴ فرد از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی (آکسفورد، ۲۰۰۲)، بهزیستی روانشناختی (ریف، ۲۰۰۲)، حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، ۱۹۸۸) و هوش هیجانی (شات، ۱۹۹۸) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق مدل یابی ساختاری با استفاده از نرم افزار ۲۶AMOS انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بهزیستی روانشناختی، حمایت اجتماعی و هوش هیجانی بهصورت مثبت و معنادار (۰۰۱/۰ ˂P) بر شادکامی دانشجویان اثر دارد و هوش هیجانی در بین دانشجویان به صورت مثبت و معنادار (۰۰۱/۰ ˂P) اثر بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی بر شادکامی را میانجی گری می کند.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت باتوجه به اهمیت متغیر بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی در شادکامی دانشجویان، آموزش ها و کارگاه های مهارت های زندگی، ارتباطات و تعاملات مثبت که موجب بهبود و افزایش شادکامی در دانشجویان می شود در سطح دانشگاهها و مؤسسات عالی برنامه ریزی، تدوین و اجرا شوند.
ابوالقاسم نوروزی، شاپور بهیان، محمدعلی چیت ساز،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۵ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه: بیشتر مطالعات حوزه اعتیاد بر شاخص های تأثیرگذار بر اعتیاد متمرکز شده اند و مطالعات معدودی به تأثیر عوامل عوامل اجتماعی در بازگشت مجدد به مصرف مواد متمرکز شده اند. بنابراین با توجه به چند بعدی بودن گرایش به مصرف مواد مطالعه در خصوص گرایش مجدد به مواد از طریق عوامل زیستی، اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی یک ضرورت اساسی است.
هدف: این مطالعه با هدف عوامل اجتماعی مؤثر در کاهش بازگشت معتادان به مصرف مجدد مواد انجام شده است.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه جوانان دامنه سنی ۱۵ تا ۳۰ سال شهر ایذه در سال ۱۴۰۳ تشکیل دادند که بر اساس گزارش سازمان مبارزه با مواد مخدر شهر ایذه ۳۲۰۰ نفر می باشند. نمونه پژوهش ۳۴۵ نفر از جوانان مصرف کننده مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهر ایذه بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های یادگیری اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی محقق ساخته و ولع مصرف صالحی فدردی و همکاران (۱۳۸۹) جمع آوری شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS,۲۶ و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش همزمان استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین یادگیری اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی با ولع مصرف رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (۰۵/۰ >P). نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیری نشان داد که به ترتیب حمایت اجتماعی ۳۵، مشارکت اجتماعی ۶۲ و یادگیری اجتماعی ۱۳ درصد از واریانس وسوسه مجدد مصرف مواد را در جوانان تبیین میکنند.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد افرادی که آمادگی بیشتری برای مصرف مجدد مواد دارند، دارای سطح پایین تری از حمایت، مشارکت و یادگیری اجتماعی هستند. بنابراین، توجه به این متغیرها و تدوین برنامههای آموزشی مبتنی بر این متغیرها در کاهش مصرف مجدد مواد در مصرف کنندگان پیشنهاد می شود.
علی حمزه عبود، بهناز مهاجران،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۷ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه: حمایت اجتماعی قدرتمندترین نیروی مقابله ی دشواری برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل می کند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هوش هیجانی و معنوی و حمایت اجتماعی بر خلاقیت و انگیزه با نقش میانجی گری خودسازی بوده است.
روش: پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دانش آموزان در درس هنر پایه ی چهارم ادبی استان المثنی به تعداد ٦٣٣ نفر بود، با استفاده از فرمول کوکران تعداد ٨٤١ نفر از آنان با روش نمونهگیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمعآوری داده_های پژوهش، از شش پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی گلمن )۲۰۰۱(، هوش معنوی کینگ )۲۰۰۸(، حمایت اجتماعی زیمنت و همکاران)۱۹۸۸(، خودسازی کوپر )۱۹۹۷(، خلاقیت تورنس و انگیزه تحصیلی هارتر )۱۹۸۱( استفاده شد، روایی پرسشنامه به تایید رسید و پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در یک بررسی مقدماتی برای پرسشنامه هوش هیجانی ٩٨/٠، هوش معنوی ٤٨/٠، حمایت اجتماعی ٩٨/٠، خلاقیت ٧٨/٠، انگیزه تحصیلی ١٩/٠ و خودسازی ٩٧/٠ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای آماری SPSS و Lisrel صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد هوش هیجانی، معنوی، حمایت اجتماعی و خودسازی بر خلاقیت و انگیزه دانش آموزان تاثیر مثبت و معنی داری دارد، همچنین نتایج نشان داد که نقش میانجی خودسازی در تاثیر گذاری هوش هیجانی، معنوی و حمایت اجتماعی بر خلاقیت و انگیزه دانش آموزان مثبت و معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: حمایت اجتماعی، از طریق ایفای نقش واسطه ای میان عوامل تنش زای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت دانش آموزان، باعث کاهش تنش و افزایش انگیزه در دانش آموزان می شود.
مینا محمدیان، علی فرهادیان، منیر کلانتر قریشی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۰ - ( ۶-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه:
نشخوارفکری، یک نوع سبک تفکر منفعلانه و تکراری بر ابعاد منفی یک تجربه است، که با حل مسأله تداخل داشته و زیربنای بسیاری از مشکلات روانشناختی تلقی می گردد. نشخوارفکری با استرس ارتباط دارد، که حمایت اجتماعی و عدم احساس تنهایی می تواند استرس را کاهش دهد.
هدف:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی نشخوار فکری براساس سبکهای حل مسأله، حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی بود.
روش:
در این مطالعه توصیفی مقطعی، ۴۰۰ زن متاهل شهر تهران در سال (۱۴۰۲-۱۴۰۳)، به روش نمونه گیری تصادفی ساده بر اساس نظر استیونس، به ازای هر متغیر ۱۵ آزمودنی و با احتساب ریزش، انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مقیاس نشخوارفکری تراپنل (۱۹۹۹)، سبکهای حل مسأله کسیدی (۱۹۹۶)، حمایت اجتماعی ادراک شده (۱۹۸۸) و احساس تنهایی دی توماسو و همکاران، (۲۰۰۴) بود. دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون و نرم افزار و SPSS۲۳ و مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از لیزرل ۵/۸ تحلیل شد.
یافتهها:
یافتهها نشان داد که نشخوارفکری براساس سبکهای حل مساله، حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی قابل پیش بینی است و ۳۵% نشخوارفکری با این سه متغیر تبیین میشود (۵۹۹/۰ R=). بین نشخوارفکری و سبک حل مساله همبستگی منفی (۲۹۱/۰-)، بین نشخوارفکری و حمایت اجتماعی ادراک شده همبستگی منفی (۳۱۱/۰-) و بین احساس تنهایی و نشخوارفکری همبستگی مثبت وجود دارد (۳۱۳/۰).
نتیجهگیری:
بنابراین نتیجهگیری میشود، که متغیرهای سبکهای حل مساله و حس تنهایی میتوانند در پیشگیری یا کاهش نشخوار فکری موثر واقع شوند، در درمان افسردگی و کاهش نشخوارفکری میتوان از مولفههای آموزش سبکهای حل مساله سازگارانه، افزایش منابع حمایتی و کاهش احساس تنهایی بهره برد.
سارا عیدی، جهانشاه محمد زاده،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۳ - ( ۹-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه: منشا چالش های دانش آموزان، می تواند طرحواره های ناسازگار دوران کودکی باشد که به سرزندگی تحصیلی بستگی داشته و حمایت های اجتماعی ادراک شده، تاثیر زیادی بر افراد دارد. بنابراین بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با سرزندگی تحصیلی با در نظر گرفتن نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده ضروری است.
هدف: این پژوهش با هدف پیش بینی سرزندگی تحصیلی بر اساس طرحواره دیگر جهت مندی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر ایلام انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش یک پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون جهت بررسی میانجیگری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ایلام در سال (۱۴۰۳) بودکه تعداد (۵۱۵۵) نفر می باشد که تعداد (۳۵۸) دانش آموز به نمونه گیری تصادفی خوشه ای در سال ۱۴۰۳ انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی چاری و دهقانی زاده (۱۳۹۱)، فرم کوتاه طرحواره دیگر جهت مندی یانگ و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره و نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ انجام شد.
یافتهها: بر اساس نتایج، بین طرحواره دیگر جهت مندی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان و همچنین بین طرحواره دیگر جهت مندی و حمایت اجتماعی ادراک شده دانش آموزان رابطه منفی معنیداری مشاهده شد. همچنین بین حمایت اجتماعی ادراک شده و سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت معنی دار مشاهده گردید.
نتیجهگیری: با افزایش سطح حمایت اجتماعی ادراک شده در بین دانش آموزان دختر متوسطه اول، میزان سرزندگی تحصیلی نیز افزایش می یابد. این پژوهش در حوزه آموزش و پرورش و دانش آموزان دختر متوسطه اول دارای کاربرد می باشد.
نگار بهرامی، منیر کلانتر قریشی، شراره تفضلی اقوامی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۴ - ( ۱۰-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: رفتارخوردن یکی از رفتارهای تامین کننده نیاز پایه انسان برای بقا است اما فقط در پاسخ به محرک های زیستی مثل سیری و گرسنگی تنظیم نمی شود و عوامل روانشناختی و اجتماعی بر رفتارخوردن تاثیر معناداری دارند.
هدف:پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار خوردن بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و اعتمادبه نفس با نقش میانجی خودکارامدی انجام گرفت.
روش اجرای تحقیق: پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را کلیه نوجوانان شهر تهران تشکیل دادند که با روش نمونه گیری دردسترس تصادفی ۲۰۰ نوجوان انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس رفتارخوردن داچ،حمایت اجتماعی ادراک شده زیمنت(۱۹۸۸)، اعتمادبه نفس کوپر و خودکارآمدی شرراستفاده گردید. داده ها از طریق روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار spss۲۲ و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از لیزرل۵/۸ تحلیل شدند.
نتایج: یافته ها نشان دادکه حمایت اجتماعی و اعتمادبه نفس با نقش واسطه ای خودکارآمدی پیش بینی کننده معنادار رفتارخوردن هستند.
بحث و نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گیری می شودکه می توان از طریق افزایش خودکارآمدی که بر اعتمادبه نفس و حمایت اجتماعی تاثیردارد رفتارخوردن را در نوجوانان ارتقا داد.