پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۴۶ نتیجه برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

مریم صالحیان، حسن احدی، آدیس کراسکیان موجمباری، احمد کربلایی محمد میگونی،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه: تیپ شخصیتیD یا شخصیت درمانده با دو مؤلفه عواطف منفی و بازداری اجتماعی زمینه ساز اختلالات روان ­شناختی است. پژوهش این است که آیا گروه درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه درمانگری مبتنی بر توجه آگاهی بر روی الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D اثربخش است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ماندگاری اثر گروه درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه درمانگری مبتنی بر ­گاهی بر اختلالات روان ­شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D اجرا گردید. روش: طرح پژوهش از نوع "پیش ­آزمون- پس ­آزمون- پیگیری با گروه گواه گسترش یافته" است. گروه نمونه شامل ۴۵ نفر از دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D  بود که بر اساس گمارش و آرایش تصادفی انتخاب شدند. برای جمع­ آوری اطلاعات از مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-۵)، پرسشنامه­های DS-۱۴ (دنولت- ۱۹۹۳) و DASS-۴۲ (لاویبوند و لاویبوند- ۱۹۹۵) استفاده شد. یافته ­ها: اثربخشی و ماندگاری اثر دو مداخله گروه درمانی بر اختلالات روان­ شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D، به صورت معناداری(۰/۰۱P <) در یک سطح بود. نتیجه­ گیری: نتایج نشان داد که دو مداخله گروه درمانی به کاهش اختلالات روان­ شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D انجامید.
 

زهرا سادات آقایی، حمیدرضا حاتمی، فریبرز درتاج، حسن اسدزاده،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه: تحقیقات نشان داده­ اند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش انعطاف پذیری روان­ شناختی می ­شود و درمان راه‌حل محور نگرش و نحوه بیان مراجع را از صحبت کردن درباره مشکل به صحبت کردن درباره راه‌حل تغییرمی­ دهند(باکوم ۲۰۰۸ ). هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و راه ­حل محور بر نظم جویی هیجان زوجین شهر تهران بود. روش: روش تحقیق نیمه­ آزمایشی با طرح  پیش ­آزمون- پس ­آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش  ۴۵ نفر زوجین مراجعه ­کننده به مرکز مشاوره پرهام بود که به روش نمونه ­گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای گروه اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و برای گروه دوم درمان راه­ حل محور و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. پژوهش با کمک پرسشنامه نظم­ جویی هیجان ERQ گراس و جان (۲۰۰۳) انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها آنالیز واریانس با اندازه­ گیری مکرر استفاده شد. نتایج بیانگر تأثیر آموزش بر نظم جویی هیجان(۰/۰۰۱p<) زوجین گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بود. یافته ­ها نشان می ­دهند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و راه­ حل محور بر نظم ­جویی هیجان زوجین تأثیر گذار بوده است و از مشکلات آنها می ­کاهد. 
 

مهناز قطره سامانی، محمود نجفی، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره ۱۸، شماره ۷۴ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه: درد مزمن پدیده‌ای فراگیر است که بر بسیاری از جنبه‌های زندگی فرد تأثیر منفی می‌گذارد. تحقیقات به اثربخشی درمان­های پذیرش و تعهد و فیزیوتراپی اشاره دارد، اما مسئله اصلی این است که چه درمانی برای بیماران مبتلا به درد مزمن کارایی بیشتری دارد؟ هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فیزیوتراپی بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی در افراد مبتلا به درد مزمن بود. روش: این پژوهش شبه ­آزمایشی با طراحی پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه بود. نمونه شامل ۷۵ بیمار با درد مزمن بود. از میان آنها، ۵۰ بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ولز و سورل، ۲۰۱۲) و گروه گواه گمارده شدند. همچنین، ۲۵ نفر از افراد به‌صورت نمونه دسترس برای گروه تحت درمان فیزیوتراپی انتخاب شدند. شرکت­کنندگان پرسشنامه‌های اضطراب، تنیدگی و افسردگی لوی ­بوند و لوی ­بوند (۱۹۹۵) را در پیش­ آزمون و پس ­آزمون تکمیل کردند. یافته‌ها: بین مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فیزیوتراپی و گروه کنترل بر نمرات اضطراب، افسردگی و تنیدگی اختلاف معناداری مشاهده شد (۰/۰۰۱>p)، تفاوت معناداری بین گروه فیزیوتراپی با گروه گواه بر نمرات اضطراب، افسردگی و تنیدگی مشاهده نشد (۰/۰۵p>). نتیجه‌گیری: مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد مداخله‌ای مؤثر برای بهبود اضطراب، افسردگی و تنیدگی در افراد مبتلابه درد مزمن است، اما فیزیوتراپی نمی‌تواند اضطراب، افسردگی و تنیدگی حاصل از درد مزمن را کاهش دهد.

سمانه نیکخواه، معصومه بهبودی، پریوش وکیلی،
دوره ۱۸، شماره ۷۷ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه: تعارضات زناشویی سبب کاهش تاب‌آوری زوجین می‌شود. اما آیا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی می‌توانند به بهبود تاب‌آوری زنان متأهل مراجعه ­کننده به مراکز مشاوره کمک کنند؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب‌آوری زنان متأهل مراجعه­ کننده به مراکز مشاوره شهر تهران انجام گرفت. روش: روش این پژوهش شبه‌آزمایشی با طرح پیش­ آزمون – پس ­آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه­ کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بود. در این پژوهش از روش نمونه‌گیری غیراحتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در دو گروه­ آزمایش و یک گروه گواه، گروه­ های آزمایش مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و استروساهل، ۲۰۱۰) و ایماگوتراپی (مورو و همکاران، ۲۰۱۶) را طی سه ماه به صورت هفته‌ای یک جلسه ۹۰ دقیقه­ ای دریافت نمودند. پرسشنامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی (۱۳۷۵) و مقیاس تاب‌آوری (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) بود. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب‌آوری زنان متأهل مراجعه­ کننده به مراکز مشاوره مؤثر بود (۰/۰۰۱p<). همچنین تفاوت معناداری بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب‌آوری زنان متأهل مراجعه­ کننده به مراکز مشاوره وجود نداشت (۰/۰۵p>). نتیجه‌گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی اثربخشی مشابهی بر تاب‌آوری زنان دارای تعارضات زناشویی داشتند و می‌توان از این دو روش جهت بهبود تاب‌آوری این زنان استفاده کرد.

فاطمه هوشیار، کریم افشاری نیا، مختار عارفی، کیوان کاکابرایی، حسن امیری،
دوره ۱۸، شماره ۷۸ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه: ناگویی طبعی از عواملی است که باعث به وجود آمدن سازش نایافتگی و اختلاف زوجین می­ شود. اثر بخشی زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر متغیرهای مختلفی در زندگی زوجین تأیید شده است، اما مسئله اصلی این است که چه درمانگری برای زوجین سازش نایافته کارایی بیشتری دارد؟ هدف: مقایسه اثربخشی زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش  بر ناگویی طبعی زوجین سازش نایافته بود. روش: پژوهش از نوع  نیمه ­آزمایشی با طرح پیش ­آزمون و پس ­آزمون با گروه گواه  بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین سازش نایافته شهر شیراز  که به دادگاه خانواده شهر شیراز در سال ۱۳۹۷مراجعه کرده ­اند بود. از این جامعه ۹۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (۳۰نفری)آزمایش ۱و۲و گواه جایگزین شدند. ابزار عبارتند از، پروتکل ­های درمان مبتنی بر پذیرش (خانجانی وشکی و همکاران ،۱۳۹۵)، زوج درمانگری رفتاری (رضوی نعمت­ الهی و همکاران، ۱۳۹۲) و پرسشنامه ناگویی طبعی تورنتو (۱۹۹۴). برای هر سه گروه پیش آزمون پرسشنامه اجراشد، سپس مداخله زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش برای دو گروه­ آزمایش اجرا، اما برای گروه گواه، مداخله ­ای اعمال نشد. نتایج با روش آنالیز کواریانس تحلیل شد. یافته ­ها: نتایج نشان داد، زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر ناگویی طبعی زوجین تأثیر معناداری داشتند (۰/۰۰۱P<). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر ناگویی طبعی تفاوت معنادار وجود داشت(۰/۰۰۱P<). زوج درمانگری اثر بیشتری در کاهش دشواری در تشخیص احساسات و درمان مبتنی بر پذیرش اثر بیشتری در کاهش دشواری در توصیف احساسات داشتند(۰/۰۵P<)، تنها زوج درمانگری بر کاهش تفکر عینی اثر معنادار داشت(۰/۰۵P<).  لذا زوج درمانگری اثر بیشتری در کاهش ناگویی طبعی داشت. نتیجه گیری: می ­توان به منظور کاهش ناگویی طبعی از زوج درمانگری بهره جست.
 


فاطمه هوشیار، کریم افشاری نیا، مختار عارفی، کیوان کاکابرایی، حسن امیری،
دوره ۱۸، شماره ۸۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه: نهایی­ خواهی از عواملی است که باعث به وجود آمدن سازش نایافتگی و اختلاف زوجین می­ شود. اثربخشی زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر متغیرهای مختلفی در زندگی زوجین تأیید شده است، اما مسئله اصلی این است که چه درمانگری برای زوجین سازش نایافته کارایی بیشتری دارد؟ هدف: مقایسه اثربخشی زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش بر نهایی ­خواهی زوجین سازش نایافته بود. روش: پژوهش از نوع نیمه­ آزمایشی با طرح پیش­آزمون و ­­پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین سازش نایافته شهرشیراز که به دادگاه خانواده شهر شیراز در سال ۱۳۹۷ مراجعه کرده‌اند بود. از این جامعه ۹۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (۳۰ نفری) آزمایش ۱ و ۲ و گواه جایگزین شدند. ابزار عبارتند از، پروتکل­های درمان مبتنی بر پذیرش (خانجانی وشکی و همکاران، ۱۳۹۵)، زوج درمانگری (رضوی نعمت الهی و همکاران، ۱۳۹۲) و پرسشنامه نهایی­ خواهی تری شورت و همکاران، ۱۹۹۵). برای سه گروه پیش­آزمون پرسشنامه اجراشد، سپس مداخله زوج درمانگری و درمان مبتنی بر پذیرش برای دو گروه­ آزمایش اجرا، اما برای گروه گواه، مداخله‌ای اعمال نشد. نتایج با روش آنالیز کواریانس تحلیل شد. یافته­ ها: نتایج نشان داد، زوج درمانگری رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش بر نهایی خواهی زوجین تأثیر معناداری داشتند (۰/۰۰۱P<). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر نهایی ­خواهی تفاوت معنادار وجود داشت (۰/۰۰۱P<). لذا درمان مبتنی بر پذیرش اثر بیشتری در کاهش نهایی­ خواهی منفی و افزایش نهایی­ خواهی مثبت دارد (۰/۰۵P<). نتیجه­ گیری: می‌توان برای کاهش نهایی­ خواهی منفی و افزایش نهایی خواهی مثبت از درمان مبتنی بر پذیرش بهره جست.

اکرم احمدی، فاطمه قائمی، نورعلی فرخی،
دوره ۱۸، شماره ۸۳ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه: پژوهش­ های متعدد بر اثربخشی ذهن ­آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان بیماران مبتلا به سرطان تأکید دارد. اما بین اثربخشی این دو درمان بر بهبود عملکرد جنسی مردان مبتلا به سرطان تفاوت وجود دارد؟ هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش ذهن­ آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی بیماران سرطانی اصفهان بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش ­آزمون پس ­آزمون با دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه بود. از بین مردان مبتلا به سرطان شهر اصفهان، نمونه شامل ۳۰ بیمار به صورت هدفمند مطابق با معیارهای پژوهش انتخاب شد و سپس ۱۰ نفر در گروه ذهن­ آگاهی (کابات زین، ۲۰۰۳)، ۱۰ نفر نیز در گروه پذیرش و تعهد (هیز و همکاران،۲۰۱۳) و ۱۰ نفر هم گروه گواه به صورت تصادفی گماره شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه سلامت جنسی مردان روزن و همکاران (۲۰۰۴) بود. یافته­ ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که هم آموزش ذهن­ آگاهی و هم درمان پذیرش و تعهد بر افزایش عملکرد جنسی مردان مبتلا به سرطان تأثیر معنی­ داری دارد (۰/۰۰۱>p)؛ اما بین اثربخشی دو گروه ذهن ­آگاهی و پذیرش و تعهد تفاوت معنی­ دار نیست. نتیجه­ گیری: از مداخله­ های مبتنی بر ذهن ­آگاهی و درمان پذیرش و تعهد می­ توان به منظور بهبود عملکرد جنسی مردان مبتلا به سرطان استفاده کرد.


داریوش اسفندیاری بیات، اسماعیل اسدپور، فرشاد محسن زاده، عبدالرحیم کسایی،
دوره ۲۰، شماره ۹۷ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: خیانت زناشویی در دهه‌های اخیر افزایش داشته است. با توجه به آسیب‌های روانشناختی که به دنبال عدم بخشش همسران توسط زنانی که با خیانت زناشویی روبرو شده‌اند، رخ می‌دهد، پرداختن به اثربخش‌ترین مداخلات درمانی برای افزایش بخشودگی در زنان آسیب‌دیده از خیانت اهمیت دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی – هیجانی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان بخشودگی زنان آسیب‌دیده از خیانت زناشویی است. روش: در این پژوهش از روش شبه ­آزمایشی از نوع پیش­ آزمون، پس ­آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام زنان آسیب‌دیده از خیانت زناشویی مراجعه‌کننده به دو مرکز مشاوره و یک مطب روان ­پزشک در شهر شیراز در سال ۹۸ بود که از بین آنان با استفاده از نمونه‌گیری در دسترس ۳۰ نفر انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. شرکت ‌کنندگان قبل، بعد و دو ماه پس از اتمام درمان‌ها پرسشنامه بخشودگی ری (۱۹۹۸) را تکمیل کردند. یافته‌ها: نتایج نشان داد که دو درمان بر افزایش بخشودگی تأثیر دارد (۰/۰۱ p<) و هیچ‌یک بر دیگری برتری ندارد (۰/۰۵ p>). نتیجه­ گیری: می‌توان گرفت علی‌رغم تفاوت محتوا و فرآیند دو رویکرد درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، عناصری مانند تخلیه هیجانی، امیدوار کردن و همگانی بودن تجربه انسانی که در هر دو درمان مشترک است، عواملی هستند که بر افزایش بخشودگی تأثیر می‌گذارند و درمانگران، به‌منظور افزایش بخشش در زنان آسیب‌دیده از خیانت همسرانشان، می‌توانند از هر دو رویکرد درمانی به یک‌میزان استفاده کنند.

ریحانه فیروزی خجسته فر، کریم عسگری، مهرداد کلانتری، فیروزه رئیسی، زهرا شاهواری،
دوره ۲۰، شماره ۹۹ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: مطالعات متعددی به تأثیر درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی پرداخته ­ اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون­کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون ­کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه ­آزمایشی با طرح پیش ­آزمون پس­ آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، مردان بالای ۱۸ سال مبتلا به اعتیاد جنسی ساکن شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بودند. تعداد ۳۰ بیمار به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (۱۰ نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از: جلسات درمان شناختی رفتاری (مکانتی، ۲۰۱۴)، جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (کراسبی، ۲۰۱۱)، پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، ۱۹۶۱) و پرسشنامه فزون ­کنشی جنسی (رید و همکاران، ۲۰۱۱). تحلیل داده ­ها با روش­ های تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون بونفرونی و آزمون توکی انجام شد. یافته ­ها: درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی و فزون ­کنشی جنسی این بیماران تأثیر داشتند (۰/۰۵ >P). بین دو روش درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه­ گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند علایم افسردگی و فزون ­کنشی جنسی کمتری داشتند.

سید مرتضی موسوی، افسانه خواجوند خوشلی، جوانشیر اسدی، حسن عبداله زاده،
دوره ۲۰، شماره ۹۹ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: در پژوهش ­های مختلفی اثربخشی درمان متمرکز برشفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درکاهش مشکلات روانشناختی مبتلایان به بیماری ­های مزمن بررسی شده است، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر به روش شبه ­آزمایشی بود و از طرح پیش ­آزمون پس ­آزمون - پیگیری با گروه گواه استفاده گردید. جامعه این پژوهش متشکل از بیماران زن مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعه ­کننده به کلینیک روماتولوژی بیمارستان امام خمینی ­(ره) و کلینیک طوبی شهر ساری در نیمه اول سال ۱۳۹۸ بودند که تعداد آنها ۱۵۶ نفر بود. از میان این جامعه آماری، نمونه ­ای به حجم ۶۰ نفر به شیوه هدفمند انتخاب و باگمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. گروه آزمایشی اول درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، ۲۰۱۰؛۲۰۱۴) و گروه آزمایشی دوم، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هایس، استروسال و ویلسون، ۲۰۱۶) را در ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقه ­ای دریافت نمودند. برای تحلیل داده­ ها از تحلیل واریانس با اندازه ­گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. یافته ­ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش تحمل پریشانی و مؤلفه­ های آن (تحمل، جذب، ارزیابی، تنظیم) در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند. همچنین درمان متمرکز بر شفقت در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بیشتری در افزایش تحمل پریشانی و مؤلفه­ های آن داشت (۰/۰۱ >p). نتیجه­ گیری: نتایج مطالعه حاضر اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک تأیید نمود.

فاطمه نیک پور، جواد خلعتبری، امید رضائی، فرهاد جمهری،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۱ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: تجربه طلاق، بهزیستی روانشناختی زنان را تحت تأثیر قرار دهد. از جمله رویکردهای درمانی که می‌تواند بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه را ارتقا دهد، طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بود. روش: روش پژوهش حاضر، شبه ­آزمایشی با پیش­ آزمون و پس ­آزمون سه گروهی است. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه‌ای بود که به سبب پیامدهای روانشناختی پس از طلاق به مراکز مشاوره و خمات روانشناختی شهر تهران در نیمه دوم سال ۱۳۹۶ مراجعه کرده بودند. به منظور انتخاب نمونه آماری با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند، ابتدا ۴۵ نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش اول و دوم و گروه گواه جایابی شدند (هر گروه ۱۵ نفر). ابزار پژوهش مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹) بود. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس و نرم ­افزار SPSS۲۲ تحلیل شدند. یافته ‌ها: یافته‌های آماری نشان داد هر دو رویکرد درمانی مورد استفاده در افزایش بهزیستی روانشناختی شرکت­ کنندگان مؤثر بوده (۰/۰۵ p<)، اما تفاوت بین طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سطح ۰۵/۰ برای بهزیستی روانشناختی معنا‌دار نمی ‌باشد. نتیجه ­گیری: با توجه به اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و خرده مقیاس‌های آن، پیشنهاد می‌شود مراکز مشاوره و کلینیک‌های خانواده در مورد زنان مطلقه که در معرض پیامدهای روانشناختی پس از طلاق هستند از این دو رویکرد با اولویت مشاوره و روان­ درمانی گروهی استفاده کنند. 

حسین رئیسی، محسن رسولی، عبدالرحیم کسایی،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: زنان پس از طلاق تاب ­آوری لازم برای مقابله با مشکلات و استرس ­های زندگی را ندارند که بر مقابله آنها با مشکلات و استرس‌های زندگی تأثیر می‌گذارد. ادبیات پژوهشی افزایش تاب­ آوری را بعد از رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی، که جزء روش‌های درمانی موج سوم هستند، نشان داده ­اند اما هنوز مشخص نیست کدام یک اثربخشی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب ­آوری در زنان مطلقه بود. روش: این پژوهش به‌صورت شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر اقلید (۱۶۰ نفر) در سال ۱۳۹۸ بود که تحت پوشش ادارات کمیته امداد امام خمینی و بهزیستی شهرستان اقلید بودند که تعداد ۲۴ نفر با روش نمونه­ گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه ۸ نفر)، جایگزین شدند. یکی از گروه ­های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (بسته آموزشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اقتباس شده از هنرپروان و همکاران، ۱۳۹۶) و گروه دیگر مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی (بسته آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی اقتباس شده از هادیزاده و همکاران، ۱۳۹۶) را در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه­ای دریافت نمودند. شرکت‌کنندگان قبل، بعد و ۲ ماه پس از اجرای مداخله های درمانی، پرسشنامه تاب­ آوری کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) را تکمیل کردند. داده‌های پژوهش با استفاده از نرم ­افزار spss-۲۲ و آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و اثرات ساده گروه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش تاب ­آوری زنان مطلقه ‌می‌شوند (۰/۰۵ p<) و بین دو درمان، برتری وجود نداشت (۰/۰۵p>) همچنین مقایسه زوجی بنفرونی حاکی از پایداری نتایج درمان در مرحله پیگیری می ­باشد. نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش و اثربخشی یکسان هر دو رویکرد، استفاده از هر دو درمان به کلینیک ­های مشاوره، متخصصین حوزه­های خانواده و درمان های فردی، به­ منظور کمک به این زنان برای مقابله با موقعیت­های دشوار زندگی، پیشنهاد می­ شود.

سعیده صفری، مهرداد کلانتری، فریبا یزدخواستی، محمدرضا عابدی، حمیدرضا عریضی،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۵ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: چند مطالعه به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شدت نشانه‌های اختلال وسواس پرداخته‌اند؛ اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی این درمان در ترکیب با بازی درمانگری دلبستگی محور بر نشانه‌ها و عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال پرداخته باشد مغفول مانده است.
هدف: پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی‌درمانگری دلبستگی محور بر علائم و عملکرد کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری می‌پردازد.
روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با پیگیری سه‌ماهه و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال وسواس ۸ تا ۱۲ ساله در سطح شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸، به همراه مادرانشان بود که از این میان ۲۰ زوج کودک و مادر پس از تشخیص روان ­پزشک یا روانشناس معتبر، به اختلال وسواس و کسب حداقل نمرۀ ۱۴ در مقیاس وسواس جبری ییل براون کودکان بر اساس نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش درمان ترکیبی را به مدت ۱۰ جلسه مشاوره فردی دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس وسواس - ناخودداری ییل براون کودکان (CY-BOCS) و مقیاس تأثیر وسواس در کودک - نسخۀ والدین (COIS- R/ P) بود.
یافته­ ها: برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل واریانس آمیخته با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد. یافته‌های این پژوهش، تأثیر درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر کاهش علائم وسواس، بهبود عملکرد کلی و بهبود عملکرد تحصیلی، اجتماعی، خانوادگی و توانش‌های زندگی روزمره را مورد تأیید قرارداد (۰/۰۵ P<).
نتیجه‌گیری: درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر کاهش نشانه‌ها و بهبود عملکرد در کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری اثربخش است.

حسین رئیسی، محسن رسولی، عبدالرحیم کسایی،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: خودکارآمدی زنان پس از طلاق کاهش می‌یابد که بر مقابله آن‌ها با مشکلات و استرس‌های زندگی تأثیر می‌گذارد. ادبیات پژوهشی افزایش خودکارآمدی را بعد از رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی، که جز روش‌های درمانی موج سوم هستند، نشان دادند اما هنوز مشخص نیست کدام یک اثربخشی بیشتری دارد.
هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودکارآمدی در زنان مطلقه بود.
روش: این پژوهش به‌صورت شبه­ آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر اقلید در سال ۱۳۹۸ بود که تعداد ۲۴ نفر با روش نمونه ­گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه درمان و گروه گواه (هر گروه ۸ نفر)، جایگزین شدند. یکی از گروه­ های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (۸ نفر) و گروه دیگر مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی (۸ نفر) را در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ­ای دریافت نمودند. شرکت‌کنندگان قبل، بعد و ۲ ماه پس از اجرای مداخله ­های درمانی، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و آدامز (۱۹۸۲) را تکمیل کردند. داده‌های پژوهش با استفاده از نرم­افزار SPSS-۲۲ و آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و اثرات ساده گروه مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش خودکارآمدی زنان مطلقه ‌می‌شوند (۰/۰۵ p<) و بین دو درمان، برتری وجود نداشت (۰/۰۵ >.p).
نتیجه‌گیری: ‌با توجه به یافته­ های پژوهش، مداخلات گروه­ درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی می­توانند به­ عنوان روش­ هایی کارآمد برای افزایش خودکارآمدی زنان مطلقه مورد استفاده قرار گیرند.

بنیاد جمشیدزهی، فرهاد کهرازئی، محمود شیرازی،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: تحقیقات نشان داده است روان­ درمانی مثبت­ گرا به سازگاری زناشویی و کاهش میل به طلاق در زوجین منجر می‌شود. از سوی دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش مواردی همچون کشمکش و منازعه، سازگای و تعهد به معنای داشتن زندگی غنی و پرمعنا مؤثر بوده است اما در زمینه مقایسه این دو رویکرد شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی زوج­ درمانی مثبت­ نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش میل به طلاق در زوجین بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه­ آزمایشی با طرح پیش ­آزمون - پس ­آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین خواهان میل به طلاق بود که جهت زوج­درمانی به مراکز مشاوره خانواده شهر ایرانشهر در سال ۱۳۹۹ مراجعه نموده بودند. ۴۵ زوج به روش دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه ۳۰ نفری آزمایش و یک گروه ۳۰ نفری گواه تقسیم شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه میل به طلاق روزلت، جانسون و مورو (۱۹۸۶) پاسخ دادند. آموزش زوج ­درمانی­ مثبت ­نگر سلیگمن و سیکزنت میهالی (۲۰۰۰) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز، استروساحل و ویلسون (۲۰۱۲) در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه­ ای بر روی گروه‌های آزمایش اجرا و پس از اتمام جلسات پس ­آزمون انجام شد. در پایان بعد از اجرای پس آزمون نتایج با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته­ ها: نتایج نشان داد آموزش زوج­ درمانی­ مثبت ­نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درکاهش میل به طلاق در زوجین مؤثر بوده است (۰/۰۱ P<). همچنین آموزش زوج درمانی مثبت­نگر نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تأثیر معنی ­دارتری داشت (۰/۰۱P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه هر دو مداخله دارای تأثیر قدرتمندی بر کاهش میل به طلاق داشتند، ولی زوج درمانی مثبت­ نگر در کاهش میل به طلاق و مسامحه مؤثرتر بود لذا ترکیب این دو روش در مداخلات زوج درمانگری احتمالا به نتایج مؤثرتری منتج می‌گردد.

فاطمه بهرام آبادیان، مینا مجتبائی، مهرداد ثابت،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: بررسی­ های صورت گرفته نشان داده است خودکارآمدی پایین و باور ضعیف نسبت به توانایی در شرایط تنش ­آور از علل سوء مصرف مواد و بازگشت رفتارهای اعتیادی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد معتاد متجاهر انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه ­آزمایشی با طرح پیش ­آزمون پس ­آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری ۲ ماهه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه معتادان مرد متجاهر گروه هدف ماده ۱۶ استان گیلان بودند ۴۵ نفر که با روش نمونه ­گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه­ های آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (پترسون، ایفرت، فینگولد و دیویدسون، ۲۰۱۲) و طرحواره درمانی (یانگ، کلوسکو و ویشار، ۲۰۰۳) در ۸ جلسه ۱ ساعته در گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و مادوکس (۱۹۸۲) و مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد میلر و تونیگان (۱۹۹۶) بود. تحلیل داده­ ها با روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر افزایش خودکارآمدی با پیگیری دو ماهه (۰/۰۰۱ >P) تأثیر معناداری داشت، همچنین، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر اشتیاق به تغییر با پیگیری دو ماهه (۰/۰۰۱ >P) تأثیر معناداری داشت، اما بین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد متجاهر در درمان ماده ۱۶ تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: درمان­های مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی منجر به افزایش خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در فرد معتاد گردید و توانست فرد وابسته به مصرف مواد مخدر را از مرحله عزم و آمادگی به مرحله اقدام و ابقاء برساند.

سیدشجاع الدین هاشمی، پرویز شریفی درآمدی، مهدی دستجردی کاظمی، سعید رضایی،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۵ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

 زمینه: اضطراب اجتماعی اختلالی با شیوع متوسط و دارای تأثیرات اجتماعی گسترده بر افراد است. پژوهش­ ها نشان می­ دهد، روش­ های زیرمجموعه درمان­ های بازسازی شناختی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) می ­توانند به افراد مبتلا اضطراب اجتماعی کمک کنند. براساس مطالعات، این موضوع را هدف قرار داده ­اند بسیار محدوداند.
هدف: این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و روانی گفتار افراد نوجوان دارای لکنت، انجام شد.
روش: این پژوهش، یک تحقیق شبه آزمایشی بود که به صورت پیش ­آزمون، پس ­آزمون و پیگیری طراحی و با یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد نوجوان ۱۳ تا ۱۷ ساله دارای لکنت مراجعه ­کننده به مراکز گفتاردرمانی در سال ۱۴۰۰ بود. حجم نمونه ۲۰ نفر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمون و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش، مقیاس فارسی تعیین شدت لکنت (رایلی، ۲۰۰۹) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی ولز (۱۹۹۴) بودند. علاوه براین، جهت تحلیل داده ­ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته­ ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد تغییرات معناداری در گروه آزمایش و گواه در متغیرهای اضطراب اجتماعی و شدت لکنت ایجاد کرده است (سطح معناداری ۰/۰۵).
نتیجه‌گیری: براساس یافته ­های این پژوهش، می­ توان نتیجه گرفت که برنامه طراحی شده مبتنی بر پذیرش و تعهد، موجب کاهش شدت لکنت و کاهش اضطراب اجتماعی افراد نوجوان دارای لکنت می­ شود. ازاین ­رو، استفاده از درمان ذکر شده توسط متخصصان کودک و نوجوان در نوجوانان دارای لکنت زبان به شدت توصیه می ­شود.

سیده مریم کمراتی، فیروزه زنگنه مطلق، ذبیح پیرانی،
دوره ۲۱، شماره ۱۲۰ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: مطالعات نشان می‌دهد احساسات و عواطف در شروع و حفظ رفتارهای خودآسیب‌رسان نوجوانان نقش دارند. با وجود اینکه در پیشینه‌ی تحقیقات به اثرات مثبت درمان پذیرش و تعهد و ذهن‌آگاهی بر مشکلات روانشناختی نوجوانان اشاره دارد، اما در زمینه کاربرد این دو روی‌آورد درمانی بر روی جامعه تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن‌آگاهی بر کنترل عواطف نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب‌رسان انجام شد.
روش: روش پژوهش شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه انجام شد. جامعه‌آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دختر مدارس دولتی دوره متوسطه اول منطقه ۱ شهر تهران در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ بود. ۶۰ نفر با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای مرحله‌ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه ۲۰ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هریک ۸ جلسه تحت درمان پذیرش و تعهد، و درمان ذهن‌آگاهی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل سیاهه خودگزارشی رفتارهای خودآسیب‌رسان (کلونسکی و گلن، ۲۰۰۹) و مقیاس کنترل عواطف (ویلیامز و همکاران، ۱۹۹۷) بود. تحلیل داده‌ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون t همبسته بوسیله نرم‌افزار ۲۳-SPSS انجام شد.
یافته‌ها: در مرحله پس‌آزمون هر دو روش مداخله بر کنترل عواطف نوجوانان تأثیر معناداری داشت (۰/۰۱ P<). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب بهبود کنترل عواطف نوجوانان شد. اما بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن‌آگاهی تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق پذیرش احساسات و جلوگیری از اجتناب تجربه‌ای و شکل‌دهی به عمل‌متعهدانه و عادات سالم و همچنین آموزش ذهن‌آگاهی به واسطه بالا بردن آگاهی نسبت به زمان حال، از طریق بهبود فرآیند تفکر، شناسایی و اصلاح باورهای شناختی منفی و ارائه پاسخ­های شناختی مناسب بر بهبود کنترل عواطف نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب رسان کمک کرده است.

اسماعیل شوانی، اسماعیل اسدپور، کیانوش زهراکار، صدیقه احمدی،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه: در آسیب ­شناسی و درمان همسران جانبازان، مداخلات درمانی مختلفی برای بهبود وضعیت روانشناختی آن ­ها در قالب مطالعات مداخله­ ایی طراحی و اجرا شده است. پژوهش­ها نشان می ­دهد که روش­های زیرمجموعه درمان­ های بازسازی شناختی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می ­توانند به همسران جانبازان کمک کتتد. بر اساس مطالعات، پژوهش ­هایی که این موضوع را هدف قرار داده باشند، بسیار محدودند.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر همدلی عاطفی و بخشایشگری در زنان دارای همسر جانباز انجام شد.
روش: پژوهش حاضر کاربردی به شیوه نیمه ­آزمایشی با طرح پیش ­آزمون – پس ­آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. از جامعه آماری همسران جانبازان قطع عضو مراجعه­ کننده به مراکز مشاوره اداره بنیاد شهید در شهرستان پیرانشهر در سال ۱۳۹۹، ۳۰ نفر به صورت نمونه­ گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه کنترل جایگزین شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس همدلی عاطفی لودیس (۲۰۰۹) و مقیاس بخشایشگری ری و همکاران (۲۰۰۱) استفاده شد. گروه آزمایش برنامه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و استروساهل، ۲۰۱۰) را در سیزده جلسه دو ساعته با توالی هر هفته یک جلسه دریافت کرد و گروه گواه مداخله ­ای دریافت نکرد. داده­ ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه ­گیری مکرر تحلیل شدند.
یافته ­ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تغییرات معناداری در گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای همدلی عاطفی و بخشایشگری ایجاد کرده است (۰۵/۰ P<).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته ­های این پژوهش، می­ توان نتیجه گرفت که برنامه طراحی شده مبتنی بر پذیرش و تعهد، موجب افزایش همدلی عاطفی و بخشایشگری زنان دارای همسر جانباز می­ شود. ازاین­رو، استفاده از درمان ذکر شده، توسط مشاوران جامعه هدف این پژوهش به شدت توصیه می­ شود.

بتول حیدری، محمدباقر کجباف، امیر قمرانی،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه: کودک­ خواهی ک انحراف­ جنسی و یک اختلال ­روانی است که شیوع آن در افغانستان گسترده است. روش ­های درمانی که تاکنون استفاده شده، فقط بر یکی از علل­ این اختلال متمرکز هستند و نیاز به درمان­ های یکپارچه ­تری برای این اختلال محسوس است.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته درمان ­تلفیقی اختلال کودک­ خواهی با درمان شناختی­ رفتاری بر خودپنداره­ جنسی مردان افغانستان بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه­ آزمایشی پیش­ آزمون پس ­آزمون - پیگیری سه­ ماهه با گروه گواه و دو گروه آزمایش است. جامعه­ آماری شامل کلیه مردان افغان ساکن افغانستان مبتلا به اختلال کودک­خواهی بود که تعداد ۳۰ نفر از آن­ها به ­صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه درمان­ تلفیقی (۱۰ نفر)، گروه درمان شناختی­ رفتاری (۱۰ نفر) و گروه گواه (۱۰ نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه چندوجهی خودپنداره­جنسی اسنل (۱۹۹۵) بود. شرکت­کنندگان در گروه درمان­ تلفیقی تدوین­شده توسط پژوهشگر (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهن­ آگاهی و طرحواره ­درمانی)، محتوای بسته درمانی اختلال کودک­ خواهی را در طی ۲۰ جلسه به صورت فردی دریافت کردند. همچنین شرکت­ کنندگان در گروه شناختی رفتاری، آموزش­های این درمان را در طی ۸ جلسه و به صورت فردی دریافت نمودند.
یافته ­ها: نتایج تحلیل اندازه­ های مکرر نشان داد که هر دو درمان تلفیقی و درمان شناختی ­رفتاری در افزایش نمرات خودپنداره­ جنسی مثبت آزمودنی ­ها مؤثر بودند ولی درمان ­تلفیقی اختلال کودک ­خواهی اثربخشی بالاتری داشته است (۰۵/۰ > P). در ضمن فقط درمان ­تلفیقی اختلال کودک­ خواهی در کاهش نمرات خودپنداره ­جنسی منفی آزمودنی­ها مؤثر بود (۰۵/۰ >P).
نتیجه‌گیری: مهم­ ترین وجه تمایز درمان ­تلفیقی اختلال کودک­ خواهی نسبت به درمان شناختی­ رفتاری این بود که در درمان تلفیقی، همزمان با رهاسازی تفکر از قید عادات منفی خودکار و پذیرش این افکار، بر نقاط قوت، توانمندی­های فرد و ارزش­های واقعی فرد تمرکز نموده و مشکلات ریشه­ای مهارت­های ارتباطی و جنسی را مورد بررسی و درمان قرار داد و از تأثیر بهتری در درمان این اختلال برخوردار بود. بنابراین از درمان تلفیقی اختلال کودک خواهی برای کمک به تغییر طرحواره‌‌های ناسازگار و کاهش نشانه‌‌های مجرمین مبتلا به اختلال کودک خواهی استفاده گردد.


صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به مجله علوم روانشناختی است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-ND 4.0 | Journal of Psychological Science

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under the Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0 International (CC BY-NC-ND 4.0)