پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۶ نتیجه برای دیابت

افسانه صمدزاده، مهدیه صالحی، شکوه السادات بنی جمالی، حسن احدی،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه: دیابت نوع دو یکی از بیماری ­های مزمنی است که به سبب مشکلات جسمانی، احتمال ابتلا به اختلال­ های روانی را افزایش می­دهد. از این­ رو مداخلات روان­ شناختی، احتمالا می ­توانند تغییرات مثبتی در شاخص­ های فعالیت ایمنی و روان­ شناختی بدن ایجاد کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ درمان شناختی رفتاری با ذهن­ آگاهی بر روان ­درستی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه­ آزمایشی با طرح پیش ­آزمون- پس­ آزمون سه گروهی بود. جامعۀ آماری، شامل کلیه بیماران مبتلا دیابت به نوع ۲ و عضو انجمن حمایت از بیماران دیابتی تهران در سال ۱۳۹۷ بود. از بین آنها ۶۰ نفر به تصادف انتخاب شدند. پس از اجرای اولیۀ پیش ­آزمون روان­ درستی ریف (۱۹۸۹)، ۴۸ نفر دارای کم ­ترین نمرۀ روان­ درستی، انتخاب و به تصادف در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. داده­ ها از طریق تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن ­فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ­ها: بر اساس نتایج حاصل، هر دو روش مداخلاتی شناختی رفتاری (۰/۰۵p<) و ذهن­ آگاهی  (۰/۰۵p<)  به­ طور معناداری موجب افزایش سطح روان ­درستی بیماران گردید؛ اما میزان تأثیر مداخله­ های شناختی- رفتاری بر افزایش روان­ درستی بیشتر از آموزش­ های ذهن ­آگاهی بیماران بود (۰/۰۱p<). نتیجه­ گیری: بر این اساس، مداخلۀ شناختی رفتاری با تغییر باورهای بیمار، بهتر از مداخله رقیب به بیمار در فراگیری و تمرین مهارت­ های مقابله با مسائل روانی ناشی از بیماری کمک می­ کند.

افسانه صمدزاده، مهدیه صالحی، شکوه السادات بنی جمالی، حسن احدی،
دوره ۱۸، شماره ۷۳ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه: تحقیقات به نقش موثر درمانگری ­های شناختی رفتاری و ذهن ­آگاهی بر رفتارهای خودمراقبتی اشاره دارد، اما کدام یک از این درمان ­ها می ­تواند بر بهبود رفتارهای خودمراقبتی بیماران دارای دیابت نوع دو تاثیر داشته باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف مقایسۀ اثربخشی درمانگری شناختی رفتاری و آموزش­ ذهن ­آگاهی بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه ­آزمایشی با طرح پیش­ آزمون پس ­آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. تعداد ۶۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ که در سال ۱۳۹۷ عضو انجمن خیریه حمایت از بیماران دیابتی تهران بودند مورد بررسی قرار گرفتند. از میان آنها، ۴۸ نفر که دارای کم­ ترین نمرات بر روی پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی توبرت و گلاسکو (۱۹۹۴) بودند، انتخاب و به تصادف در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند و به ترتیب تحت آموزش درمانگری شناختی رفتاری کرین(۱۳۹۰) و ذهن ­آگاهی بی ­یر (۲۰۱۴) قرار گرفتند. یافته­ ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهنده تأثیر معنادار هر دو روش مداخله های شناختی رفتاری (۰/۰۵p<) و آموزش ذهن آگاهی (۰/۰۵p<) بر افزایش سطح رفتارهای خودمراقبتی بیماران بود. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی بن ­فرونی، بین میزان تأثیر دو مداخله روانشناختی بر افزایش رفتارهای خودمراقبتی بیماران تفاوتی وجود نداشت (۰/۰۱p<). نتیجه­ گیری: مداخلۀ شناختی رفتاری از طریق تغییر و کنارآمدن با باورهای غیر منطقی بیماران و مداخله ذهن­ آگاهی از طریق افزایش دامنه توجه به خود و پیگیری برنامه­های درمانگری­، می­ تواند پای ­بندی به برنامه­ های خودمراقبتی دیابت را در بیمار افزایش دهد.

پرویز قرشی، بیوک تاجری، مروارید احدی، سعید ملیح الزاکرینی،
دوره ۱۹، شماره ۹۱ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه: مطالعات متعددی به اثر بخشی ذهن آگاهی و هیپنوتراپی بر استرس ادراک شده بیماران مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته­اند. اما پژوهشی که  به مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و هیپنوتراپی بر استرس ادارک شده بیماران مبتلا به دیابت نوع II پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: مقایسه اثربخشی ذهن­آگاهی و هیپنوتراپی بر استرس ادراک شده، بیماران به دیابتیک II بود. روش: تحقیق حاضر طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش­ آزمون – پس ­آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مردان ۴۰-۶۸ ساله مبتلا به دیابت نوع ۲ در شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بودند. ۴۵ نفر به روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (برای هر گروه ۱۵ نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (۱۹۸۳) و پروتکل­ های درمانی ذهن­آگاهی (کابات زین، ۲۰۱۵) و هیپنوتراپی (آلادین و آلیب های، ۲۰۱۵) بود. جهت تحلیل آماری داده ­ها، از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد.یافتهها: یافته­ها نشان داد که دو شیوه درمان ذهن ­آگاهی و هیپنوتراپی بر استرس ادارک شده، در پس­ آزمون معنی­دار است و بین تأثیر دو درمان تفاوتی وجود نداشت (۰/۰۰۱P<). همچنین تأثیر عامل زمان بر نمرات پیروی از درمان در مرحله پیگیری معنی­دار است (۰/۰۰۱P<). بین نمرات استرس ادراک شده در سه مرحله پیش­آزمون، پس­آزمون و پیگیری صرف نظر از گروه، تفاوت وجود دارد (۰۰۱/۰P<). نتیجه‌گیری: دو شیوه درمان ذهن­آگاهی و هیپنوتراپی استرس ادراک شده را در بیماران مبتلا به دیابت II بهبود بخشید.

جواد سید جعفری، احمد برجعلی، شاهین شرافتی، مهدی پناهی، تاجماه دهناشی لاطان، سعیده عبودیت،
دوره ۱۹، شماره ۹۲ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، تاب­آوری و امید به زندگی پرداخته­اند. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب‌آوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع ۲ پرداخته باشد مغفول مانده است.
هدف: تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب‌آوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع ۲ بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری را در این پژوهش کلیه بیماران مبتلابه دیابت نوع دو تشکیل می‌دادند که در سال ۱۳۹۸ به مرکز مشاوره روان یار مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ نفر که ۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه گواه با روش نمونه‌گیری در دسترس در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده طرح درمانی گیلبرت (۲۰۱۴)، مقیاس امیدواری اشنایدر (۱۹۹۱) و مقیاس تاب‌آوری کونور - دیویدسون (۲۰۰۳) بود. داده‌ها با تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ­ها: درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب‌آوری و امید به زندگی افراد مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنادار داشت (۰/۰۵ 
p<). نتیجه­ گیری: بیمارانی که در جلسات درمانی متمرکز بر شفقت شرکت کرده بودند تاب‌آوری بیشتر و امید به زندگی بیشتری داشتند.

نبی فتاحی، سلطانعلی کاظمی، حسین بقولی، مریم کورش نیا،
دوره ۱۹، شماره ۹۵ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی بر استرس اداراک شده و حساسیت اضطرابی پرداخته ­اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک (CBT) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن­ آگاهی (MBSR) بر استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر شیراز بود. روش: پژوهش از نوع پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی نوع دو حاضر در مراکز درمانی و بیمارستانی شهر شیراز در سال ۱۳۹۷ بود. ۳۶ نفر از بیماران دیابتی به روش نمونه­ گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۲ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (۱۹۸۳)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی ریس و پترسون (۱۹۸۵)، جلسات درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (موس و همکاران، ۲۰۱۵) و درمان شناختی رفتاری (مولودی و فتاحی، ۱۳۹۰؛ به نقل از صمدزاده و همکاران، ۱۳۹۷). تحلیل داده­ ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته­ ها: دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی تأثیر معنی‌داری بر استرس ادراک شده نمونه مورد پژوهش داشته است (۰/۰۰۱ >P). درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن­ آگاهی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری کلاسیک بیشتر توانسته است بر استرس ادراک شده آزمودنی‌ها تأثیر داشته باشد (۰/۰۰۱ >P)، دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی تأثیر معنی‌داری بر حساسیت اضطرابی نمونه مورد پژوهش داشته است (۰/۰۰۱ >P). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود نداشت (۰/۰۰۱ >P). نتیجه­ گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند استرس ادارک شده و حساسیت اضطرابی کمتری را تجربه کردند.

انسیه حربی، محمد اورکی، احمد علیپور، فاطمه قائمی،
دوره ۱۹، شماره ۹۵ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه: مطالعات متعددی به اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن­ آگاهی بر اضطراب و کاهش درد افراد مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته است. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی بر خودمراقبتی و کیفیت زندگی وابسته به دیابت در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: تعیین میزان اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی بر خودمراقبتی، کیفیت زندگی وابسته به دیابت در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه ­آزمایشی، با پیش ­آزمون پس­ آزمون همراه با گروه گواه بود، جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به دیابت نوع دو که به بیمارستان امام حسین (ع) در شهر تهران در طی ماه‌های دی ماه ۱۳۹۷ تا اردیبهشت ۱۳۹۸ مراجعه‌ کرده بودند بود. ۶۰ نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع دو با روش نمونه‌گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (۳۰ نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه خودمراقبتی (گلاسگوو تابرت، ۱۹۹۴)، پرسشنامه کیفیت زندگی (توماس و همکاران، ۱۹۹۴) و برنامه آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن­ آگاهی (جوادی و همکاران، ۲۰۱۹). تحلیل داده­ ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه­ گیری مکرر چند متغیری انجام شد. یافته ­ها: نشان داد که در گروه آزمایش، میانگین نمره خودمراقبتی و کیفیت زندگی به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل و افزایش پیدا کرده است. (۰/۰۰۱ <P). نتیجه‌گیری: بیماران زن مبتلا به دیابت نوع ۲ که در جلسات درمانی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی شرکت کردند خودمراقبتی و کیفیت زندگی بیشتری را کسب کردند.

غنچه شریفی، داود نظرپور، محمد داورنیا، رضا داورنیا،
دوره ۲۰، شماره ۹۷ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: مطالعات مختلفی نشان داده­ اند که روان درمانی مثبت­نگر در بهبود شاخص­ های سلامت­ روان در بیماران مؤثر بوده­ است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت ­نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع ۲ پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت ­نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه ­آزمایشی با طرح پیش ­آزمون – پس ­آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را تمامی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع ۲ عضو انجمن دیابت شهر سنندج در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند که تعداد آنها ۷۵۸ نفر بود. ۴۰ نفر از بیماران به شیوه هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با گمارش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (۲۰ نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران (۱۳۸۹) و جلسات روان درمانی مثبت ­نگر (رشید و سلیگن، ۲۰۱۳) بود. تحلیل داده ­ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ­ها: روان درمانی مثبت ­نگر به طور معناداری باعث افزایش بهزیستی ذهنی آزمودنی های گروه تحت مداخله در مراحل پس ­آزمون و پیگیری شد (۰/۰۱ >p). همچنین مداخله درمانی در افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی بیماران مؤثر بود (۰/۰۱ >p). نتیجه ­گیری: زنانی که در جلسات روان درمانی مثبت­نگر شرکت داشتند بهزیستی ذهنی­ شان افزاش یافت.

نبی فتاحی، سلطانعلی کاظمی، حسین بقولی، مریم کورش نیا،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۱ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن­ آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان پرداخته ­اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک (CBT) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی (MBSR) بر راهبردهای تنظیم هیجان بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر شیراز بود. روش: پژوهش از نوع پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی نوع دو حاضر در مراکز درمانی و بیمارستانی شهر شیراز در سال ۱۳۹۷ بود. ۳۶ نفر از بیماران دیابتی به روش نمونه ­گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۲ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان توسط گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱)، جلسات درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی (موس و همکاران، ۲۰۱۵) و درمان شناختی رفتاری (مولودی و فتاحی، ۱۳۹۰؛ به نقل از صمدزاده و همکاران، ۱۳۹۷). تحلیل داده­ ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته­ ها: دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی تأثیر معنی‌داری بر راهبردهای تنظیم هیجان بیماران داشت (۰/۰۰۱ >P). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر راهبردهای تنظیم هیجان تفاوت معناداری وجود نداشت (۰/۰۰۱ >P). نتیجه ­گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی شرکت کردند راهبردهای تنظیم هیجان مثبت بیستر و راهبر تنظیم هیجان منفی کمتر را تجربه کردند.

مسعوده تیماج‌چی، مژگان آگاه هریس، امین رفیعی‌پور، عزت‌الله کردمیرزا نیکوزاده،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۵ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده

 زمینه: دیابت یک بیماری مزمن شایع است که آسیب ­های جسمانی و روانی متعددی را به همراه دارد. اختلال عملکرد جنسی از پیامدهای شایع دیابت در زنان است که خود پیامدهای منفی بسیاری برای فرد بیمار در بر دارد. از سوی دیگر، استرس می ­تواند عاملی مؤثر در تشدید اختلال عملکرد جنسی باشد. با توجه به اثربخشی مداخلات مبتنی بر مدیریت استرس مانند آموزش خودزاد و آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر عملکرد جنسی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، در مورد مقایسه اثربخشی این دو روش آموزشی، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ اثربخشی آموزش خودزاد و آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی بر عملکرد جنسی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو صورت گرفت.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه ­آزمایشی از نوع پیش ­آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه ­کننده به بیمارستان کسری شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که با روش نمونه ­گیری هدفمند تعداد ۴۵ نفر از آنان انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند (۱۵ نفر در هر گروه). برای جمع آوری اطلاعات از شاخص عملکرد جنسی زنان (تایلر و همکاران، ۱۹۹۴) استفاده شد. برای گروه­ آزمایش اول، ۱۰ جلسه آموزش خودزاد (میرزامحمد علایینی و همکاران، ۱۴۰۰) و گروه آزمایش دوم، ۸ جلسه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن ­آگاهی (کابات زین، ۲۰۰۳) اجرا شد، در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله‌ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده‌ها نیز از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS۲۴ استفاده شد.
یافته ­ها: بر اساس یافته های به دست آمده، اثر مداخلات آموزشی بر نمرات پس آزمون عملکرد جنسی اعضای هر دو گروه آزمایش معنادار بود، به طوری که بعد از انجام مداخله، نمرات عملکرد جنسی افزایش معنادار داشته است (۰/۰۵P<). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد، نمرات پس آزمون عملکرد جنسی در گروه­ های آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش معنادار داشته است. هم‌چنین آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن­ آگاهی در مقایسه با آموزش خودزاد دارای اثربخشی بیشتری بوده است (۰/۰۵P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر مبنی بر تأیید اثربخشی روش‌های آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی و آموزش خودزاد در کاهش سطح استرس زنان مبتلا به دیابت، پیشنهاد می‌شود روان‌شناسان و روان‌پزشکان از روش‌های آموزشی مذکور در جهت بهبود عملکرد جنسی زنان مبتلا به دیابت استفاده کنند.

زهرا نعمتی زاده، مهرداد ثابت، امین رفیعی پور، خدیجه ابوالمعالی الحسینی،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۶ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه: دیابت یک بیماری مزمن، رو به رشد و همراه با پیامدهای جدی و مهم جسمانی و روانی است. خودمراقبتی در کنترل این بیماری بسیار حائز اهمیت است و شناسایی عوامل مؤثر بر خودمراقبتی مانند نشانه‌های هیجانی، معنویت و شفقت به خود می‌تواند ما را در کنترل بهتر این نوع بیماری یاری کند. مرور پیشینۀ پژوهشی نشان میدهد در حیطۀ خودمراقبتی دیابت نوع دو مطالعات اندکی وجود دارد، ازاین­رو مطالعۀ حاضر درصدد بررسی نقش شفقت به خود بر خودمراقبتی دیابت از طریق نشانه‌های هیجانی و معنویت است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بر اساس نشانه‌های هیجانی و معنویت با میانجی‌گری شفقت به خود انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل‌سازی معادلات ساختاری بود. جامعه‌‌آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ شهر تهران در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود که به روش نمونه‌گیری در دسترس، ۴۲۳ نفر از بیمارستان‌های شریعتی، امام ­خمینی‌(ره) و پلی‌کلینیک تخصصی سلامت و دیابت تابان انتخاب شدند. به ‌منظور جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های خودمراقبتی دیابت نوع ۲ (نعمتی‌زاده و همکاران، ۱۴۰۰)، نشانه‌های هیجانی (واردنر و همکاران، ۲۰۱۰)، شفقت به خود (نف، ۲۰۰۳) و معنویت (پارسیان و دونینیگ، ۲۰۰۹) استفاده شد. همچنین داده‌های پژوهش با استفاده از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری و نرم‌افزارهای SPSS-۲۴ وAMOS-۲۴ تحلیل شدند.
یافته ­ها: یافته‌های این پژوهش نشان داد اثرکل نشانه‌های هیجانی (۰/۰۱ >P، ۰/۲۷۴- =β)، معنویت (۰/۰۱ >P، ۰/۴۸۵ =β) و شفقت به خود (۰/۰۱ >P، ۰/۳۶۹ =β) بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در سطح ۰/۰۱ معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم نشانه‌های هیجانی (۰/۰۱ >P،۴ ۰/۱۶- =β)، معنویت (۰/۰۱ >P، ۰/۰۹۸ =β) بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در سطح ۰/۰۱ معنادار بود. بر این اساس مشخص شد شفقت به خود اثر نشانه‌های هیجانی بر خودمراقبتی را به صورت منفی و اثر معنویت بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت را به صورت مثبت و معنادار میانجی‌گری می‌کند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که متغیرهای معنویت، نشانه‌های هیجانی و شفقت به خود در مجموع ۵۱ درصد از واریانس خودمراقبتی را در مبتلابان به دیابت نوع ۲ تبیین می‌کنند.
نتیجه ­گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می‌رسد شفقت به خود در رابطۀ بین نشانه‌های هیجانی و معنویت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲، نقش میانجی دارد، ازاین ­رو افزایش خودشفقتی در این بیماران می‌تواند با کنترل نشانه‌های هیجانی منفی مانند افسردگی و اضطراب و افزایش معنویت در ارتقای خودمراقبتی این بیماران تأثیرگذار باشد.

مهسا هادی زاده، جواد خلعتبری، حسن احدی،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۹ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه: ناتوانی در پیروی از درمان، یک مشکل بهداشتی عمومی و ویژه در درمان سالمندان مبتلا به دیابت است. بر اساس پیشینه، درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی هر کدام بر پیروی از درمان مؤثر است، اما در زمینه کاربرد این درمان ­ها و مقایسه آن ­ها در پیروی از درمان در جامعه مورد تحقیق شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر پیروی از درمان سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل به اجرا در آمد.
روش: روش پژوهش شبه ­آزمایشی از نوع پیش ­آزمونپس ­آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری بود، جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی سالمندان دیابتی مقیم در منزل و مقیم در خانه ­های سالمندان شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود و تعداد آن­ ها برابر با ۱۵۲۳۴ نفر بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و شامل ۷۵ نفر انتخاب شده و در ۵ گروه ۱۵ نفره، (۶۰ نفر در ۴ گروه آزمایش و ۱۵ نفر در گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه پیروی از درمان (سید فاطمی،۱۹۷۰)، پروتکل­ های درمان شناختی رفتاری (یونک و همکاران، ۲۰۱۱) و مصاحبه انگیزشی (میلر و رولینک، ۲۰۱۹) بود. داده ­ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس با اندازه­گیری مکرر و آزمون بون  فرونی و برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ­ها: نتایج نشان دادکه دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی بر نمرات پیروی از درمان در پس­ آزمون اثر معنی­ دار داشت. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه­گیری متفاوت بود. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که ۴۷/۰ کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (۰۱/۰ p<). با توجه به اینکه میانگین گروه مصاحبه انگیزشی از درمان شناختی رفتاری بیشتر بود، مصاحبه انگیزشی در افزایش پیروی از درمان سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل مؤثرتر بود.
نتیجه‌ گیری: با هر دو درمان شناختی رفتاری و مصاحبه انگیزشی، می ­توان پیروی از درمان را در سالمندان مبتلا به دیابت مقیم در خانه سالمندان و مقیم در منزل بهبود داد. یافته­های مذکور می ­تواند برای انتخاب نوع درمان، یاریگر درمانگران باشد.

سمیرا جلوداری، شیدا سوداگر، محمدرضا صیرفی، مصطفی قربانی،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۶ - ( ۲-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: دیابت نوع دو به­عنوان یکی از چالش­برانگیزترین و پرخطرترین بیماری­های مزمن شناخته شده است و همه­گیری آن در جهان رو به افزایش است. بین اختلالات جسمی ناشی از بیماری و مفاهیم روانشناسی موجود در این حیطه، روابط تنگاتنگی وجود دارد.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی­رفتاری هیجان­مدار و درمان فراشناختی بر سلامت اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت نوع۲ بود.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش­آزمون، پس­آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع۲ مراجعه­کننده به کلینیک دیابت دکتر شرقی در شهر کرج در نیمسال اول ۱۴۰۱ بود. با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس تعداد ۶۰ بیمار انتخاب شد و سپس به صورت تصادفی در سه گروه ۲۰ نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سلامت اجتماعی (کی­یز، ۲۰۰۴) بود. همچنین برای گروه آزمایش اول، درمان شناختی­رفتاری هیجان­مدار در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه­ای بر اساس پروتکل سووگ و همکاران (۲۰۰۶)، برای گروه آزمایش دوم، درمان فراشناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه­ای بر اساس پروتکل رجبی و همکاران (۱۴۰۰) برگزار شد. جهت تحلیل داده­های پژوهش نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر و نرم­افزار SPSS-۲۵ استفاده شد.
یافته­ها: یافته­ها نشان داد که نمره مولفه­های سلامت اجتماعی در گروه شناختی­رفتاری هیجان­مدار افزایش معنادار داشت (۰۰۱/۰=P). همچنین نمره مولفه­های سلامت اجتماعی در گروه فراشناختی افزایش معنادار داشت (۰۰۱/۰=P)، ولی تفاوت اثر دو شیوه درمانی بر مولفه­های سلامت اجتماعی معنادار نبود (۰۵/۰<P).
نتیجه‌گیری: با توجه به اثربخشی درمان شناختی­رفتاری هیجان­مدار و درمان فراشناختی در افراد مبتلا به دیابت نوع۲، پیشنهاد می­شود روانشناسان سلامت در مراکز درمانی از این شیوه­های درمانی در جهت افزایش سلامت اجتماعی و مؤلفه­های آن در بیماران مبتلا به دیابت نوع۲ و بیماران مشابه استفاده کنند.
سارا فتاحی، دکتر محمد حاتمی، دکتر مژگان سپاه منصور، دکتر زیبا برقی ایرانی،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۹ - ( ۵-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: مطالعات مختلف نشان دادند که اضطراب سلامت به میزان بالایی در بیماران مبتلا به دیابت مشاهده می‌شود. این اضطراب می‌تواند زمینه‌ساز اختلال سایبرکندریا نیز باشد. علی‌رغم بررسی اثربخشی درمان‌ مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی سلامت روان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، در مورد اثربخشی این رویکرد درمانی بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بین بیماران مبتلا به دیابت، خلأ پژوهشی وجود دارد.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهر تهران انجام شد.
روش: روش این پژوهش، نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در مراکز درمانی شهر تهران (انجمن دیابت تهران و مرکز دیابت نیاوران) بودند (۵۸۹ نفر) بود. برای انتخاب نمونۀ آماری، با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند، ۳۰ نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه (۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه گواه) گمارش شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس شدت سایبرکندریا (مک‌الروی و شولین، ۲۰۱۴) استفاده شد. هم‌چنین برای اعضای گروه آزمایش، ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای از پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، ۲۰۰۶؛ هیز و همکاران، ۱۹۹۹) برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها نیز از آزمون تحلیل واریانس طرح درون‌گروهی- بین‌گروهی و نرم‌افزار SPSS-۲۰ استفاده شد.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تمامی مؤلفه های سایبرکندیا در گروه آزمایش مؤثر بود (۰۰۱/۰ P<) و این کاهش، پایداری خود را در مرحلۀ پیگیری نیز حفظ شد (۰۵/۰ P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر پیشنهاد می‌شود، روان‌شناسان حوزۀ سلامت از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش نشانگان اضطراب سلامت، به ویژه در افراد مبتلا به سایبرکندریا استفاده کنند.

 

سارا فتاحی، دکتر محمد حاتمی، دکتر مژگان سپاه منصور، دکتر زیبا برقی ایرانی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۲ - ( ۸-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: مطالعات مختلف نشان داده است سایبرکندریا یک اختلال اضطرابی قابل درمان بوده و علائم آن در بیماران مبتلا به دیابت نیز می‌تواند با مداخلات روانشناختی کاهش پیدا کند. از جمله درمان‌های رایج برای اختلالات اضطرابی، درمان شناختی-رفتاری است که در مورد اثربخشی آن بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بین بیماران مبتلا به دیابت، خلأ پژوهشی وجود دارد.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهر تهران انجام شد.
روش: روش این پژوهش، نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در مراکز درمانی شهر تهران (انجمن دیابت تهران و مرکز دیابت نیاوران) بودند (۵۸۹ نفر) بود. برای انتخاب نمونۀ آماری، با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند، ۳۰ نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه (۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه گواه) گمارش شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس شدت سایبرکندریا (مک‌الروی و شولین، ۲۰۱۴) استفاده شد. هم‌چنین برای اعضای گروه آزمایش، ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای از پروتکل درمان شناختی-رفتاری (ویلسون و برانچ، ۲۰۱۹؛ بورن، ۲۰۱۱) برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها نیز از آزمون تحلیل واریانس طرح درون‌گروهیبین‌گروهی و نرم‌افزار SPSS-۲۰ استفاده شد.
یافته ­ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر کاهش تمامی مؤلفه­های سایبرکندیا در گروه آزمایش مؤثر بود (۰۰۱/۰ P<) و این کاهش، پایداری خود را در مرحلۀ پیگیری نیز حفظ شد (۰۵/۰ P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر پیشنهاد می‌شود، روان‌شناسان حوزۀ سلامت از درمان شناختی-رفتاری برای کاهش نشانگان و درمان اضطراب سلامت، به ویژه در افراد مبتلا به سایبرکندریا استفاده کنند.
 
ندا عبدی، شادی مقدم،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۳ - ( ۹-۱۴۰۴ )
چکیده

بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اغلب با چالش‌های روانشناختی مانند اجتناب شناختی و نشخوار فکری مواجه هستند که می‌توانند مدیریت بیماری را دشوارتر کنند.آموزش درمان مبتنی بر شفقت (CFT) به عنوان یک رویکرد روانشناختی نوظهور، پتانسیل کاهش این مشکلات را دارد.با این حال مطالعات محدودی به بررسی اثربخشی این روش در بیماران دیابتی پرداخته‌اندکه نشان‌دهنده شکاف پژوهشی در این حوزه است.
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر شفقت بر اجتناب شناختی و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر اراک انجام شد.
روش پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ شهر اراک در مهر ماه سال ۱۴۰۱ بود که تعداد ۴۰ نفر از بیماران، به شیوه نمونه‌گیری هدفمند ،انتخاب شده و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (N=۲۰) و گواه (N=۲۰) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه نشخوار فکری (نولن- هوکسیما و مارو، ۱۹۹۱) و اجتناب شناختی (سکستون و داگاس، ۲۰۰۸) بود.برای گروه آزمایش،درمان مبتنی بر شفقت به‌صورت هشت جلسه گروهی هفته‌ای دوبار به مدت ۸۰ دقیقه برگزار شد وگروه گواه، مداخله‌ای دریافت نکرد. جهت تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد.
یافته‌های مطالعه حاضر نشان داد که آموزش درمان مبتنی بر شفقت به طور معناداری باعث کاهش اجتناب شناختی (۰۵/۰P <) و نشخوار فکری (۰۵/۰P <) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد. همچنین این بهبودی در دوره پیگیری نیز پایدار و معنادار بود (۰۵/۰P <).
یافته‌های این مطالعه نشان دادکه آموزش درمان مبتنی بر شفقت می‌تواند به عنوان یک مداخله موثر در کاهش مشکلات روانشناختی بیماران دیابتی مورد استفاده قرار گیرد و در برنامه‌های مراقبت جامع دیابت ادغام شود تا به بهبود کیفیت زندگی و مدیریت بهتر بیماری کمک کند.
 
دکتر فاطمه عیسی زاده، دکتر اسحق رحیمیان بوگر،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۴ - ( ۱۰-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: دیابت یک بیماری مزمن است که یا به دلیل کمبود انسولین یا به دلیل مقاومت سلول‌ها نسبت به انسولین به وجود می‌آید. ابتلا به این بیماری در دوره نوجوانی، فرد را با تهدیدهای گوناگونی مواجه می‌سازد؛ لذا، در پژوهش حاضر، جهت کاهش بار روانی- اجتماعی دیابت در نوجوانان از ISTDP بهره برده شد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ISTDP بر بهبود سازگاری با دیابت، تبعیت از درمان و سطح قندخون ناشتا در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع ۱ انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل و آزمایش بود. نمونه‌ی پژوهش حاضر شامل ۴۰ نفر از نوجوانان مبتلا به دیابت نوع ۱ بود که در نیمه اول سال ۱۴۰۳ به انجمن دیابت ایران واقع در تهران مراجعه نمودند که از طریق نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و سپس از طریق جایگزینی تصادفی در هر گروه ۲۰ نفر قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ۱۶ جلسه ISTDP دریافت نمودند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه‌ ارزیابی سازگاری با دیابت ابراهیمی و همکاران (۲۰۱۶)، پرسشنامه تبعیت از درمان دارویی موریسکی و همکاران (۲۰۰۸) و آزمایش خون FBS بود؛ همچنین جهت تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته‌ها: باتوجه به نتایج اثر زمان (۰۱/۰ P<)، اثر مداخله (۰۵/۰ P<)، و اثرثبات (۰۱/۰>P) می‌توان بیان نمود که ISTDP موجب بهبود سازگاری با بیماری، تبعیت از درمان و FBS در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع ۱ گشته و این نتایج در دوره پیگیری نیز ثابت باقی ماند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این درمان منجر به بهبود سازگاری با دیابت، تبعیت از درمان و سطح قندخون ناشتا در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع ۱ می‌شود. پیشنهاد می­گردد که از ISTDP جهت کاهش معضلات جسمی­-روانی-­اجتماعی نوجوانان مبتلا به دیابت نوع ۱ استفاده شود.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به مجله علوم روانشناختی است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-ND 4.0 | Journal of Psychological Science

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under the Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0 International (CC BY-NC-ND 4.0)