زمینه: بهرغم پیشینه طولانی مطالعات بالینی و همچنین مطالعات اخیر تجربی در زمینۀ نارسیسیزم آسیبشناختی، این پدیده همچنان یک وضعیت گیجکننده و متناقض باقی مانده است، لذا پژوهش در زمینۀ عوامل پیشبینی کننده آن میتواند تا حدودی به شناخت ما از این پدیدۀ روانشناختی کمک کند. آسیبهای دوران کودکی یک عامل خطر مهم برای شکلگیری نارسیسیزم آسیبشناختی در بزرگسالی هستند، اما مطالعات اندکی در زمینۀ چگونگی این ارتباط وجود دارد. هدف: هدف مطالعۀ حاضر پیشبینی نارسیسیزم آسیبشناختی بر اساس آسیبهای دوران کودکی و به واسطۀ نقص در شفقت خود و احساس شرم بود. روش: این مطالعه توصیفی بر اساس مدلیابی معادلات ساختاری بود، جامعۀ آماری شامل دانشجویان دانشگاههای شهید بهشتی، تهران و خوارزمی در سال ۹۸-۱۳۹۷ بود که تعداد ۳۴۰ نفر بر اساس روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامههای خودشیفتگی مرضی پینکاس و همکاران (۲۰۰۹)، ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (۲۰۰۳)، شفقت خود نف (۲۰۰۳) و عاطفۀ خودآگاه-۳ تانگنی (۱۹۹۸) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمون مدلیابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آسیبهای دوران کودکی به صورت منفی بر شفقت خود، شفقت خود به صورت منفی بر احساس شرم و احساس شرم به صورت مثبت بر نارسیسیزم آسیبشناختی اثر دارند که این روابط همگی معنیدار بودند (۰/۰۰۱p<)، از سوی دیگر نتایج آزمون مدل نشان داد که شفقت خود و احساس شرم در روابط بین آسیبهای دوران کودکی و نارسیسیزم آسیبشناختی نقش واسطه را دارند و در نهایت مدل پیشنهادی این مطالعه با مدل آزمون شده دارای برازش مناسب بود. نتیجهگیری: نقص در شفقت خود و احساس شرم نقش کلیدی در رابطۀ بین آسیبهای دوران کودکی و نارسیسیزم آسیبشناختی دارند، لذا توجه به این متغیرها هم در حیطۀ پیشگیری و هم در حیطۀ درمان حائز اهمیت است.