استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز ایران. ، sloveimi@yahoo.com
چکیده: (651 مشاهده)
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص گردید که تاکنون مطالعه ای به بررسی جنبههای روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریۀ آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ نپرداخته است.
هدف: در این مقاله به بررسی جنبههای روانشناختی مشترک شعر سبک اصفهانی (هندی) و معماری سبک اصفهانی پرداخته شده است.
روش: روش پژوهش، کتابخانه ای و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. پس از بررسی ویژگی ها و جنبههای روانشناختی مشترک شعر و معماری دورۀ اصفهانی به این نتیجه رسیده ایم که علاوه بر مسائل اجتماعی که شعر و معماری را در دورۀ صفویان تحت تأثیر قرار داده، برخی جنبههای روانشناسی نیز در این دوره بر سبک شعر و معماری این دوره اثر گذاشته است.
یافته ها: با توجه فراگیر شدن شعر و هنر در بین مردم و خروج آن از دربار، نشانههای برونگرایی در شعر و هنر این دوره دیده میشود و بازنمود آن، توجه به سلایق فکری و تخیّلی عامۀ مردم به جای در نظر گرفتن عقاید حاکمان است که این امر در قالب مؤلفۀ «علاقۀ اجتماعی» از نظریه آلفرد آدلر قابل بررسی است. همین امر باعث شد تا شعر و معماری این دوره به جای تخصصی شدن و سفارشی شدن، عمومی شده و بر اساس سلیقۀ فکری و خیالی و عاطفی عامۀ مردم تکوین یابد.
نتیجهگیری: جنبۀ رواشناختی مشترک در شعر و معماری این دوره، توجه به باورها و عقایدی است که در حوزۀ روانشناسی، به عنوان کهنالگو مطرح میشوند و در قالب نظریۀ یونگ قابل بررسی هستند. این جنبه نیز زاییدۀ عمومی شدن شعر و معماری است و در طی این فرآیند، باورها و عقاید و کهنالگوهای مشترک عامۀ مردم در شعر و معماری این دوره نمود یافته است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1402/7/9 | پذیرش: 1402/9/12 | انتشار: 1403/2/4
بازنشر اطلاعات |
 |
این مقاله تحت شرایط مجوز کرییتیو کامنز (CC BY-NC-ND) قابل بازنشر است. |