زمینه: مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی با چالشهای روانی متعددی از جمله تحمل پریشانی پایین، نشخوار فکری و افسردگی مواجه هستند. این عوامل میتوانند بر کیفیت زندگی و عملکرد مراقبتی آنها تأثیر منفی بگذارند. درمان مبتنی بر شفقت به عنوان یک رویکرد رواندرمانی نوین، بر افزایش خودشفقتی و کاهش انتقاد از خود تمرکز دارد و ممکن است به بهبود این متغیرها کمک کند. با این حال، مطالعات محدودی به بررسی اثربخشی این درمان بر تحمل پریشانی، نشخوار فکری و افسردگی در این گروه خاص پرداختهاند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تحمل پریشانی، نشخوار فکری و افسردگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تحت پوشش اداره بهزیستی مرند بود که برای فرزندان خود پرونده مراقبت و حمایت داشتند و از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 40 نفر از مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انتخاب شد و به پرسشنامههای افسردگی (بک و همکاران، 1996)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمون و گاهر، 2005) و پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مارلو، 1991) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس در نرمافزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد رویکرد شفقت درمانی به طور معناداری باعث کاهش افسردگی در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی شد
(05/0 >P). همچنین این روش درمانی در کاهش نشخوار فکری و پریشانی روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی به طور معناداری اثر داشت (05/0 >P).
نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن است که رویکرد درمان مبتنی بر شفقت میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر در جهت ارتقای سلامت روان و کیفیت زندگی این مادران به کار گرفته شود. استفاده از این درمان در مراکز مشاوره و خدمات رواندرمانی میتواند به کاهش بار روانی و بهبود عملکرد مراقبتی این گروه کمک کند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط مجوز کرییتیو کامنز (CC BY-NC-ND) قابل بازنشر است. |