دانشگاه تهران ، hbahrami@ut.ac.ir
چکیده: (3027 مشاهده)
زمینه: میگرن از اختلالات نورولوژیک مزمن است که بر کیفیت زندگی افراد و توانایی مشارکت در امور شغلی، خانوادگی و اجتماعی تأثیر می گذارد. علیرغم پژوهش های گسترده در زمینه شناخت میگرن، آیا می توان الگوی تبیینی جامعی برای شناسایی این بیماری پیشنهاد داد؟ هدف: این پژوهش با نگاهی کیفی در پی کشف عوامل مؤثر بر تجربۀ درد از لحاظ جسمی، روانی، شناختی، اجتماعی، معنوی و نهایتاً ارائۀ الگویی چندبعدی برای تبیین این بیماری بود. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با بهره گیری از شیوۀ تحلیل محتوا (گرانهایم و لاندمن، 2004) انجام شده است. مشارکتکنندگان شامل 19 بیمار زن مبتلا به میگرن بودند که به روش نمونهگیری هدفمند به مطالعه وارد شدند. اطلاعات به وسیلۀ مصاحبۀ نیمهساختاریافته جمعآوری شد. تمام مصاحبهها بازنگری و طبقات و مقوله ها بر طبق شباهتهای معنایی استخراج شدند. یافته ها: فرآیند تجربۀ درد میگرن غالباً با وضعیت شلیک آغاز میشود و واکنشهای متفاوتی در پی دارد که بسته به کنار آمدن افراد به بهبودی یا شدت درد ختم میشود. در این فرآیند به ویژه موضوع عوامل روانشناختی نقش جدی ایفا میکند. با این توصیف، بیماران مبتلا به میگرن، نه تنها با علایم فیزیکی درد درگیرند، بلکه ورای آن، دربارۀ اظهار درد یا کتمان درد در کنار آمدن با دیگران تعارضات جدی دارند. نتیجه گیری: در بافت بیماری میگرن ارزیابیهای منفی افراد که ساختۀ ذهن آنان است موجب نگرانی میشود؛ از سوی دیگر ممکن است دیگران ارزیابیهای منفی را القا کرده و بیمار را در معرض تبعاتی قرار دهند. با توجه به آنکه سردرد میگرنی، هم یک متغیر فیزیکی و هم متغیری روانشناختی است، درمان باید همزمان شامل نشانهزدایی و دارودرمانگری باشد و هم به حل مسائلی که با تأثیر بر روان فرد باعث تشدید میگرن میشود، بپردازد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1398/3/9 | پذیرش: 1398/6/5 | انتشار: 1398/6/5
بازنشر اطلاعات |
|
این مقاله تحت شرایط مجوز کرییتیو کامنز (CC BY-NC-ND) قابل بازنشر است. |