پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای زنگنه مطلق

معصومه شجاعی، فیروزه زنگنه مطلق، علی رضا ذوالفقاری،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۴ - ( پاییز ۱۴۰۰ (آبان)، ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: مرور نظام­ مند پژوهش­ ها حاکی از این است که در تبیین شادکامی زنان میانسال متغیرهای مختلفی تأثیر می­ گذارد، اما نقش وضعیت سلامت، بحران مالی، حمایت اجتماعی، عزت‌نفس و تفکر مثبت به عنوان یک مدل یکپارچه مغفول مانده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تدوین بررسی مدل ساختاری پیش‌بینی شادکامی بر اساس وضعیت سلامت، بحران مالی و حمایت اجتماعی با نقش واسطه‌ای عزت‌نفس و تفکر مثبت در زنان میانسال شهر اراک پرداخته است.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان ۳۶ تا ۵۵ ساله شهر اراک در سال ۱۳۹۸ بود. تعداد ۴۰۸ نفر به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده‌اند. همه آن‌ها پرسشنامه‌های سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، ۱۹۷۹)، بحران مالی (پراویتز و همکاران، ۲۰۰۶)، حمایت اجتماعی (زیمت و همکاران، ۱۹۸۸)، عزت‌نفس (روزنبرگ، ۱۹۶۳)، تفکر مثبت (اینگرام و ویسنیکی، ۱۹۸۸) و شادکامی آکسفورد (هیلز و آرگیل، ۲۰۰۲) را تکمیل کرده‌اند. برای تحلیل داده‌ها از روش‌های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد متغیر سلامت (۰/۱۲، ۰/۱۵ و ۰/۱۸)، بحران مالی (۰/۱۸-، ۰/۳۶- و ۰/۲۲-) و حمایت اجتماعی (۰/۴۶، ۰/۵۵ و ۰/۴۳) اثرات مستقیم و معنی‌داری به ترتیب بر عزت‌نفس، تفکر مثبت و شادکامی داشته‌اند. افزون بر آن، متغیرهای عزت‌نفس و تفکر مثبت، اثرات مستقیم و معنی‌داری بر شادکامی داشته‌اند. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت (۰/۱۳)، بحران مالی (۰/۱۰-) و حمایت اجتماعی (۰/۱۲) بر شادکامی زنان میانسال اثر غیر مستقیم و معنی‌داری دارند.
نتیجه‌گیری: از این مدل می‌توان برای تقویت شادکامی زنان میانسال استفاده کرد و در رسانه‌های آموزشی، اجتماعی و ارتباطی به اصول شادکامی، انواع حمایت‌های اجتماعی، وضعیت سلامت، بحران مالی، عزت‌نفس و تفکر مثبت و پیشایندهای مؤثر بر آن پرداخته شود

محمد بدرخانی، فیروزه زنگنه مطلق، ذبیح پیرانی،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۶ - ( پاییز ۱۴۰۱(آبان)، ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: وسواس مرگ یکی از موارد تهدید سلامتی روانی در همه ­گیری کرونا است. تاکنون مطالعه بالینی که به مقایسه اثربخشی درمان‌های روانشناختی مانند درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی در وسواس مرگ انجام نشده است و خلاء پژوهشی بزرگی در بررسی آن وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با رفتاردرمانی جدلی بر وسواس مرگ زنان در دوره کرونا انجام پذیرفت.
روش: مطالعه حاضر شبه ­آزمایشی با طرح پیش­ آزمون پس ­آزمون و پیگیری یک‌ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان ۲۰ -۶۰ ساله بودند که در سال ۱۳۹۹ در دو مرکز ادیبان و خانه بهی اراک پرونده داشتند. در مجموع ۴۵ نفر به روش نمونه­ گیری هدفمند از طریق غربالگری انتخاب و در سه گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، رفتاردرمانی و کنترل گمارده شدند. گروه­ های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مداخله رفتاردرمانی جدلی را در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه­ای هفتگی به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله­ ای دریافت نکرد. شرکت ­کنندگان قبل، بعد و یک ماه پس از اجرای مداخله درمانی، پرسشنامه وسواس مرگ عبدالخالق (۱۹۹۸) را تکمیل کردند. داده­ ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته­ ها: نتایج نشان داد در مرحله پس‌آزمون هر دو روش مداخله در کاهش وسواس مرگ زنان تأثیر معناداری داشتند (۰/۰۵ P<). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب کاهش وسواس مرگ زنان شدند، اما بین دو مداخله تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد (۰/۰۵<P).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته­های این تحقیق می­ توان گفت که هر دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی جدلی با استفاده از اصول ذهن ­آگاهی و با افزایش انعطاف ­پذیری روانشناختی در کاهش وسواس مرگ زنان مؤثر بودند، ازاین ­رو آگاهی از این مداخلات می‌تواند در دوران کرونا برای وسواس مرگ زنان مؤثر واقع شود.

سیده مریم کمراتی، فیروزه زنگنه مطلق، ذبیح پیرانی،
دوره ۲۱، شماره ۱۲۰ - ( زمستان ۱۴۰۱ (اسفند)، ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: مطالعات نشان می‌دهد احساسات و عواطف در شروع و حفظ رفتارهای خودآسیب‌رسان نوجوانان نقش دارند. با وجود اینکه در پیشینه‌ی تحقیقات به اثرات مثبت درمان پذیرش و تعهد و ذهن‌آگاهی بر مشکلات روانشناختی نوجوانان اشاره دارد، اما در زمینه کاربرد این دو روی‌آورد درمانی بر روی جامعه تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن‌آگاهی بر کنترل عواطف نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب‌رسان انجام شد.
روش: روش پژوهش شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه انجام شد. جامعه‌آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دختر مدارس دولتی دوره متوسطه اول منطقه ۱ شهر تهران در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ بود. ۶۰ نفر با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای مرحله‌ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه ۲۰ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هریک ۸ جلسه تحت درمان پذیرش و تعهد، و درمان ذهن‌آگاهی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل سیاهه خودگزارشی رفتارهای خودآسیب‌رسان (کلونسکی و گلن، ۲۰۰۹) و مقیاس کنترل عواطف (ویلیامز و همکاران، ۱۹۹۷) بود. تحلیل داده‌ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون t همبسته بوسیله نرم‌افزار ۲۳-SPSS انجام شد.
یافته‌ها: در مرحله پس‌آزمون هر دو روش مداخله بر کنترل عواطف نوجوانان تأثیر معناداری داشت (۰/۰۱ P<). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب بهبود کنترل عواطف نوجوانان شد. اما بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن‌آگاهی تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق پذیرش احساسات و جلوگیری از اجتناب تجربه‌ای و شکل‌دهی به عمل‌متعهدانه و عادات سالم و همچنین آموزش ذهن‌آگاهی به واسطه بالا بردن آگاهی نسبت به زمان حال، از طریق بهبود فرآیند تفکر، شناسایی و اصلاح باورهای شناختی منفی و ارائه پاسخ­های شناختی مناسب بر بهبود کنترل عواطف نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب رسان کمک کرده است.

محمد بدرخانی، فیروزه زنگنه مطلق، ذبیح پیرانی،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۴ - ( تابستان ۱۴۰۲(تیر)، ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه: به­ رغم گسترش بکارگیری روش‌های درمانی همچون رفتاردرمانی جدلی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در موقعیت‌های بالینی و پژوهشی، مطالعاتی که اثربخشی دقیق این روش‌ها و هم­ تأثیری آن­ ها بر متغیرهای روانشناختی به ­ویژه در مورد شکایات روان ­تنی مورد بررسی قرار دهد، اندک است.
هدف: هدف اصلی این مطالعه هم­سنجی اثر درمان پذیرش و تعهد با رفتاردرمانی جدلی بر شکایات روان­ تنی زنان در دوره کرونا است.
روش: مطالعه حاضر شبه­  آزمایشی با طرح پیش­  آزمون پس ­آزمون و پیگیری یک‌ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان ۲۰ -۶۰ ساله بودند که در سال ۱۳۹۹ در دو مرکز ادیبان و خانه بهی اراک پرونده داشتند. در مجموع ۴۵ نفر به روش نمونه ­گیری هدفمند از طریق غربالگری انتخاب و در سه گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، رفتاردرمانی و کنترل گمارده شدند. گروه­ های آزمایش، مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مداخله رفتاردرمانی جدلی را در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ­ای هفتگی به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ­ای دریافت نکرد. شرکت­  کنندگان قبل، بعد و یک ماه پس از اجرای مداخله درمانی، پرسشنامه شکایات روان­تنی تاکاتا و ساکاتا (۲۰۰۴) را تکمیل کردند. همچنین تحلیل داده­ ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط انجام گرفت.
یافته­ ها: یافته ­ها بیانگر کاهش میانگین نمرات شکایات روان ­تنی زنان در مرحله پس ­آزمون و پیگیری در هر دو گروه آزمایش بود و این کاهش نیز معنادار برآورد شد (۰/۰۵ P<). بررسی وضعیت شرکت ­کنندگان در دو گروه آزمایش اختلاف معناداری را نشان نداد (۰/۰۵ <P).
نتیجه‌گیری: مطابق با یافته­ های پژوهش حاضر می­ توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی جدلی با استفاده از تکنیک­ های مختلف بر کاهش شکایات روان ­تنی زنان اثرگذار است. بنابراین، آگاهی و بکارگیری از این راهبردها می‌تواند در کاهش شکایات روان­ تنی زنان در دوران کرونا مؤثر واقع گردد.

خدیجه نیگ نام، ذبیح پیرانی، فیروزه زنگنه مطلق،
دوره ۲۳، شماره ۱۴۳ - ( زمستان ۱۴۰۳(بهمن)، ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه: امروزه تعلیم‌وتربیت به دنبال توسعه کیفیت آموزش - یادگیری، فضاهای آموزشی، تسهیل رشد همه‌جانبه‌ی شخصیت و توانمندسازی فردی دانش‌آموزان باهدف آماده‌سازی آنان به‌عنوان قشر کارآمد و آینده‌سازان جوامع است؛ بنابراین شناسایی فاکتورهایی که منجر به ارتقای پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان می‌شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
هدف: هدف پژوهش حاضر هم‌سنجی اثربخشی آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و مهارت مدیریت زمان بر هیجان‌های تحصیلی و اشتیاق تحصیلی بود.
روش: روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش‌آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان ری در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بود که ازطریق غربال‌گری از نتایج پیش‌آزمون، ۴۵ دانش‌آموز انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (۱۵ نفر) به شیوه تصادفی ساده جایگذاری شدند. گروه آزمایشی اول مداخله ذهن‌آگاهی مبتنی‌برکاهش استرس برگرفته از کتاب زندگی پردردسر (کابات زین، ۲۰۰۵) به ­مدت ۸ جلسه و گروه آزمایشی دوم مهارت مدیریت­  زمان (تریسی و بریان، ۲۰۰۸) به مدت ۱۰ جلسه آموزش دریافت‌کردند. برای جمع ­آوری داده­ ها از پرسشنامه­ های هیجان‌های تحصیلی (پکران و همکاران، ۲۰۰۵) و اشتیاق تحصیلی (اسکاوفیلی و همکاران، ۲۰۰۲) استفاده شد. تحلیل داده ­ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه‌وتحلیل آماری در نرم ­افزار SPSS نسخه ۲۶ قرار گرفت.
یافته ‌ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن‌آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و مهارت مدیریت زمان بر هیجان‌های تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان در سطح معناداری ۰۰۱/۰ ˂P اثربخش بوده است. همچنین نتایج نشان داد که ذهن‌آگاهی بر مؤلفه‌های امید، خشم و اضطراب و مؤلفه مجذوب تحصیل شدن و مدیریت زمان نیز بر مؤلفه‌های لذت و خستگی و مؤلفه‌های اشتیاق تحصیلی و وقف تحصیل شدن در سطح معناداری ۰۰۱/۰ ˂P اثربخش‌تر بوده است.
نتیجه‌ گیری: می‌توان نتیجه گرفت که به‌کارگیری مداخله‌های آموزشی در فرآیندهای تحصیلی، زمینه‌ساز تنظیم هیجانات و افزایش اشتیاق تحصیلی دانش‌آموزان خواهد بود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به مجله علوم روانشناختی است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-ND 4.0 | Journal of Psychological Science

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under the Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0 International (CC BY-NC-ND 4.0)