۶ نتیجه برای سلیمی بجستانی
روح اله رحیمی، حسین سلیمی بجستانی، کیومرث فرح بخش، محمد عسگری،
دوره ۱۹، شماره ۸۸ - ( تابستان۱۳۹۹(تیر) ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: سبک زندگی زوج شاغل با وجود جنبههای مثبت و منفی در حال افزایش است. مسأله اصلی این است که تجارب زیستۀ زوجهای شاغل دربارۀ رضایت و تعارضات زناشویی چگونه است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف تجارب زیستۀ زوجهای شاغل از رضایت و تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری در سال ۱۳۹۷ در شهر نورآباد (لرستان) انجام شد. نمونههای پژوهش با انتخاب ۱۲ زوج شاغل دارای رضایت زناشویی (با اذعان زوجین به رضایت و کسب نمرۀ بالاتر از ۱۶۱ در پرسشنامه ENRICH) با بهرهگیری از نمونهگیری گلوله برفی و ۱۲ زوج شاغل دارای تعارضات زناشویی (با اذعان زوجین به تعارض و کسب نمرۀ ۱۸۷ یا بالاتر از آن در پرسشنامه MCQ) با روش نمونهگیری هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمعآوری دادهها از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبهها با استفاده از روش دیکلمن، آلن و تانر که دارای ماهیت تیمی بوده و در پدیدارشناسی تفسیری مرسوم است، مورد تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: تحلیل تجارب مشارکتکنندگان، منجر به شناسایی ۲ مضمون اصلی زوج شاغل ماهر با مضامین فرعی؛ نقشۀ زناشویی کارآمد و خصیصههای مثبت زوجی و زوج شاغل غیرماهر با مضامین فرعی؛ نقشۀ زناشویی ناکارآمد و خصیصههای منفی زوجی شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد آنچه زوج شاغل ماهر و غیرماهر را از هم تفکیک میکند نه فقدان تعارضات زناشویی بلکه داشتن برنامهریزی و اولویتبندی، نحوۀ مواجه شدن با تعارضات، ادراک منصفانه از توزیعها، مراقبت مالی و شغلی از همسر و سازگاری است. نتایج به دست آمده میتواند زمینه را برای تدوین برنامههای پیشگیرانه و مدلهای درمانی جهت متقاضیان ورود به این نوع سبک زندگی و کاهش تعارضات زناشویی این نوع زوجها فراهم کند.
مرضیه پیری کامرانی، حسین سلیمی بجستانی، کیومرث فرح بخش، عبداله معتمدی،
دوره ۱۹، شماره ۹۳ - ( پاییز ۱۳۹۹(آذر) ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی انگیزش تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته اند. اما پژوهشی که به تأثیر الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته و تأثیر آن بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان بود. روش: پژوهش از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۹۷-۹۸ بود، ۶۰ دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (۳۰ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه انگیزه تحصیلی والرند و همکاران (۱۹۸۵) و پروتکل آموزشی الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته دانش آموزان محقق ساخته (۱۳۹۷). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی در تجارب زیسته بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان در سطح (۰/۰۱ >p) مؤثر بود. نتیجه گیری: دانش آموزانی که در جلسات آموزشی الگوی بومی مشاوره تحصیلی مبتنی بر بررسی مفهوم انگیزشی شرکت کردند انگیزش تحصیلی بیشتری را به دست آوردند
محمود شریفی اصفهانی، کیومرث فرح بخش، معصومه اسمعیلی، حسین سلیمی بجستانی، محمد عسگری،
دوره ۱۹، شماره ۹۴ - ( زمستان ۱۳۹۹(دی) ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: اختلالات و بیماریهای مختلفی کودکان را تهدید میکند. شناسایی و درمان زودهنگام این اختلالات میتواند ضامن سلامت کودکان، خانواده و جامعه باشد. مسأله این است که چه عواملی زمینهساز اختلال نافرمانی مقابلهای بهعنوان یکی از شایعترین اختلالات دوران کودکی است؟ هدف: این پژوهش با هدف مطالعۀ کیفی عوامل زمینهساز اختلال نافرمانی مقابلهای کودکان انجام شد. روش: در این پژوهش از رویکرد کیفی، روش زمینهای به منظور جمعآوری و تحلیل دادهها استفاده شد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی والدین کودکان ۶ تا ۱۲ سالۀ در مقطع پیش دبستانی و ابتدایی و مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ بود. به این منظور والدین ۱۲ کودک دارای معیارهای ورود به پژوهش به صورت نمونهگیری هدفمند و با کمک دو پرسشنامۀ علائم مرضی کودکان، فرم والد (گادو و اسپرافکین، ۱۹۹۴) و سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) انتخاب شدند. تحلیل دادهها به روش استراوس و کوربین (۱۹۸۶) انجام شد. یافته ها: در تجزیه و تحلیل در مرحله کدگذاری باز ۱۵۷ کد اولیه، و در کدگذاری محوری براساس شباهت موضوعی ۱۳ زیرمقوله، و در نهایت در مرحلۀ کدگذاری انتخابی به سه مقوله عوامل فردی، بینفردی و بیرونی دست یافتیم. نتیجه گیری: مجموعه عوامل زمینهساز فردی، بینفردی و بیرونی، سهم چشمگیری در تبیین بروز و تداوم اختلال نافرمانی مقابلهای و نقش مهمی در درمان آن دارند.
فرنوش اوقانی اصفهانی، معصومه اسمعیلی، حسین سلیمی بجستانی، عبدالله معتمدی، محمد عسگری،
دوره ۲۰، شماره ۹۹ - ( بهار۱۴۰۰ (خرداد)، ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون سالمندان انجام شده است. اما پژوهشی که به شناسایی ابعاد استعلای سالمندی در زنان سالمند پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته زنان سالمند ایرانی از ابعاد استعلای سالمندی بود. روش: پژوهش از نوع مطالعات کیفی با روش پدیدارشناسی بود. جامعه آماری تمامی سالمندان بالای ۶۰ سال شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بود. نمونه گیری به روش هدفمند و حجم نمونه پس از اشباع نظری ۶ نفر بود. ابزارهای پژوهش حاضر عبارت بود از: مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته. تحلیل داده ها با استفاده از روش کلایزی انجام شد. یافته ها: ۶۰ مضمون فرعی و ۱۵ مضمون اصلی استخراج گردید که در نهایت منجر به شناسایی ۴ بعد یا مؤلفه مفهوم استعلای سالمندی شد. ابعاد استعلای سالمندی حاصل از این پژوهش عبارتند از: بعد تعالی ارتباطی، بعد تعالی خود، بعد تعالی جهان بینی و بعد موزونیت تجارب.
نتیجه گیری: مفهوم استعلای سالمندی و ابعاد آن در جامعه ایرانی با مفهوم استعلای سالمندی و ابعاد آن در سایر جوامع تفاوت دارد و زنان سالمند ایرانی که به استعلای سالمندی رسیده اند، به ویژگی های رشد یافتهای اشاره می کنند که با آنچه در نظریه های سالمندی تحت عنوان خودشکوفایی یا استعلای سالمندی مطرح شده است، تفاوتهایی دارد. از جمله این ابعاد متفاوت میتوان به موزونیت داشتن تجارب و تعالی در جهان بینی اشاره کرد. نتایج حاصل از این پژوهش میتواند زمینه نظریهپردازی بومی در حوزه سالمندشناسی روانی اجتماعی را فراهم آورد.
مریم هژبریان نظری، حسین سلیمی بجستانی، معصومه اسمعیلی، ابراهیم نعیمی،
دوره ۲۳، شماره ۱۴۱ - ( پاییز ۱۴۰۲(آذر)، ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: پدیده کودکان و نوجوانان کار مسئلهای زیستی، روانی و اجتماعی است که در بسیاری از کشورها از جمله ایران به نگرانی جدی تبدیل شده است. بااینحال، غالب پژوهشهای انجام شده با نگاه مددکاری اجتماعی و در حوزه توصیف و آسیبشناسی بوده است و مطالعهای بر توانمندسازی این گروه بهمنظور غلبه بر محدودیتهای محیطی نپرداخته است. باتوجهبه جمعیت فزآینده و آسیبهای متعدد فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان کار، انجام پژوهشهایی که منجر به توانمندسازی این افراد شود، ضروری به نظر میرسد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی انسان عامل بر اساس تجارب زیسته نوجوانان کار بود.
روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش، رویکرد کیفی و روش دادهبنیاد بود. جامعه مورد مطالعه شامل ۱۵ نفر از نوجوانان کار موفق ساکن شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بودندکه بصورت هدفمند، با مراجعه به مرکز طلوع بینشانها، موسسه مهر و ماه و کلینیک مددکاری آلیاسین انتخاب و پس از کسب رضایت و تمایل به شرکت در پژوهش، وارد پژوهش شدند. با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته، دادهها جمعآوری گردید و بهمنظور تحلیل دادهها از روش اشتراوس و کوربین استفاده شد.
یافته ها: تحلیل حاصل از دادههای مصاحبه بهصورت کلی در هفت محور سرمایههای درونی، شرایط نابسامان محیطی، سیستم حمایتی، تجارب یادگیری، راهبردهای انسانگرایانه، طراحی مثبت و عاملانه زندگی و رشد همهجانبه و یکپارچه دستهبندی شد و نهایتاً الگوی مفهومی انسان عامل بر اساس کدهای بهدستآمده ترسیم شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصله ضمن افزایش بینش نسبت به مؤلفههای الگوی انسان عامل زمینههای ایجاد آن، میتواند زمینهساز پژوهشهای بعدی و نیز طراحی برنامههای آموزشی و درمانی باهدف ارتقای توانمندی روانشناختی نوجوانان کار شود. بنابراین گروه های اصلی که با این نوجوانان در ارتباط هستند، مانند مشاوران بهزیستی، آموزش های بیشتری درباره مفهوم عاملیت و مؤلفه های آن داشته باشند. همچنین با توجه به اهمیت حمایت محیطی، افزایش حمایت های مالی و عاطفی سازمان ها کمک شایانی به تغییر شرایط این افراد خواهد کرد.
فاطمه رضائی، حسین سلیمی بجستانی، ابراهیم نعیمی، محمد عسگری، کیومرث فرحبخش،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۷ - ( بهار ۱۴۰۴(خرداد)، ۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه: طرحوارهها بر باورهای ارتباطی و الگوهای حل تعارضات زوجین تأثیرگذار هستند و از تقابل خلقوخو و محرکهای فرهنگی- اجتماعی و تربیتی شکل میگیرند. در نتیجه برای درک آنها نیاز به توجه به بافت فرهنگی و تجربه زیسته افراد است. با این حال، پژوهشهای محدودی به بررسی تأثیر این طرحوارهها در بستر فرهنگی ایران و چگونگی شکلگیری الگوهای تعاملی ناکارآمد پرداختهاند. هدف:هدف از این پژوهش شناسایی الگوهای تعاملی ناکارآمد و طرحواره محور زوجین بر اساس بافت جامعه ایرانی و ارائه الگوی مفهومی بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی زوج درمانگران با رویکرد طرحواره محور شهر تهران بودندکه از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۸ زوج درمانگر جمعآوری شد و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. برای ارزشیابی اعتبار یافتههای مصاحبهها از روش تأمل مشارکتکنندگان و مرور خبرگان غیرشرکتکننده استفاده شد. برای تحلیل دادهها از نرمافزار Maxqda نسخه ۲۰ استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از دو مقوله محوری و ۱۴ مقوله اصلی بود که در قالب مدل پارادایمی شامل ۲ مقوله محوری )ناامنی و نامتمایز یافتگی(، شرایط علی )سیستم خانواده، سبک فرزندپروری والدین، الگوگیری از والدین، سنتها وآموزههای ناکارآمد، توصیه به بیاعتمادی، تجربه طرد و تحقیرشدن(، شرایط زمینهای )فرهنگ(، شرایط میانجی )عوامل درون فردی، عوامل محیطی(، راهبردها )اجتناب، تسلیم، جبران افراطی( و پیامدها )تعامالت ناکارامد( سازمان یافت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برای درک بهتر و حل تعارضات روابط زناشویی توجه به بافت فرهنگی و تجارب زیسته افراد ضروری است. شناسایی و درک این الگوهای تعاملی ناکارآمد و طرحوارهمحور میتواند در طراحی برنامههای درمانی و مشاورهای مؤثرتر برای زوجین در جامعه ایرانی کمک کننده باشد