پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای غضنفری

حمیرا رئیسی، طیبه شریفی، احمد غضنفری، مریم چرامی،
دوره ۱۹، شماره ۹۳ - ( پاییز ۱۳۹۹(آذر) ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه: داشتن فرزند مبتلا به فلج مغزی، آسیب‌های روانشناختی و هیجانی فراوانی برای مادران ایجاد می‌کند که ضروری است با بکارگیری درمان‌های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب‌ها اقدام نمود. اما آیا آموزش خودشفقت‌ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی کمک می‌کند؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقت‌ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه­ آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه ­آماری پژوهش حاضر شامل مادران دارای فرزندان مبتلا به فلج مغزی شهرستان شهرکرد در سه ماهه اول سال ۱۳۹۸ بود. در این پژوهش تعداد ۳۰ مادر دارای فرزند مبتلا به فلج مغزی با روش نمونه‌گیری غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه­ های آزمایش و گواه گمارده شدند (۱۵ مادر در گروه آزمایش و ۱۵ مادر در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش خودشفقت‌ورزی (نف، ۲۰۰۹) را طی دو ماه و نیم در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای دریافت نمودند. پرسشنامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه داغ اجتماعی (مک و ووک، ۲۰۱۰) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، ۲۰۰۵) بود. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان آموزش خودشفقت‌ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی تأثیر معنادار دارد (۰۰۱/۰ p<). چنانکه این درمان باعث کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران شود. نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که آموزش خودشفقت‌ورزی با بهره‌گیری از فنونی همانند آموزش آگاهی از تجربیات مثبت و منفی، ایجاد تجربه‌های مثبت از طریق تجسم ذهنی، آموزش ابراز شفقت و اصلاح رفتار از طریق تقویت ­کننده‌های محیطی می‌تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی مورد استفاده قرار گیرد.

شهلا فرهزاد بروجنی، رضا احمدی، احمد غضنفری، طیبه شریفی،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۰ - ( تابستان۱۴۰۰(تیر)، ۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: کیفیت زندگی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس تحت تأثیر بیماری آنها قرار می­ گیرد زیرا با مشکلات عصبی بی­شماری همراه است، حالی که در بررسی اثربخشی آموزش این نوع از برنامه ­ها برخودکارآمدی درد و تحمل پریشانی بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروز شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی گروه‌درمانی مبتنی بر ذهن ­آگاهی و گروه‌درمانی مصاحبه انگیزشی بر خودکارآمدی درد و تحمل پریشانی بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه­ آزمایشی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس شهرستان بروجن بود که به مرکز شهید وفایی تا سال ۱۳۹۸ مراجعه کرده بودند. از بین ۱۳۸ نفر بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، ۳۶ بیمار با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه­های آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله گروه درمانی مبتنی بر ذهن­ آگاهی (کابات زین و همکاران، ۱۹۹۲) در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای وگروه درمانی مصاحبه انگیزشی (دیوید روزن گرین، ۲۰۰۵) در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای در گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه­های خودکارآمدی درد (نیکولاس، ۲۰۰۷) و تحمل پریشانی (سیمونز و گهر، ۲۰۰۵) بود. تحلیل داده‌ها با روش تحلیل واریانس با اندازه­ گیری مکرر با استفاده از نرم‌افزار SPSS-۲۲ انجام شد. یافته­ ها: نتایج نشان داد، گروه‌درمانی ذهن ­آگاهی و مصاحبه انگیزشی بر افزایش خودکارآمدی درد (۰/۰۰۲ =p) تأثیر معناداری داشت، همچنین، گروه­درمانی ذهن ­آگاهی و مصاحبه انگیزشی نیز بر افزایش تحمل پریشانی (۰/۰۰۱ =p) تأثیر معناداری داشت، اما بین اثربخشی گروه‌درمانی ذهن­ آگاهی و مصاحبه انگیزشی بر خودکارآمدی درد و تحمل پریشانی بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس تفاوت معناداری وجود نداشت. پژوهش حاضر نشان داد گروه‌درمانی ذهن ­آگاهی و مصاحبه انگیزشی، میزان خودکارآمدی درد و تحمل پریشانی بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس را بهبود می ­بخشد. بر این اساس، بیماران در فرآیند گروه‌درمانی ذهن­ آگاهی و مصاحبه انگیزشی، یاد می­ گیرند به فرآیند ذهنی از طریق آموزش راهبردهای رفتاری، شناختی و فراشناختی آگاهی یابند، و در این مسیر، میزان تحمل پریشانی و خودکارآمدی درد را بهبود می­دهند. نتیجه­ گیری: اثربخشی گروه درمانی ذهنآگاهی و مصاحبه انگیزشی بر خودکارآمدی درد، تاب‌آوری، تحمل پریشانی و اجتناب تجربه‌ای بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤثر است.

نفیسه خدادادی، احمد غضنفری، شهرام مشهدی زاده، طیبه شریفی،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۲ - ( تابستان ۱۴۰۱(تیر)، ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: انعطاف ­ناپذیری، پاسخ ناساگارکودکان دارای اختلال اوتیسم به تغییرات محیطی بوده ­است. جهت سنجش انعطاف ­ناپذیری رفتاری کودکان دارای اختلال اوتیسم گروه ­های سنی مختلف، ابزاری با پایایی و روایی مناسب نیاز است. به ­دلیل اختلاف ­نظر در زمینه ­ی رابطه ­ی انعطاف ­ناپذیری رفتاری با سن شکاف تحقیقاتی وجود دارد بنابراین مسئله این است که آیا ساختار عاملی مقیاس ­انعطاف­ ناپذیری رفتاری لکاوالیر در گروه­های سنی مختلف تغییرناپذیر است؟
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اعتبار و تغییرناپذیری ساختارعاملی مقیاس انعطاف‌ناپذیری رفتاری در کودکان دارای اختلال اوتیسم ۳ تا ۶ و ۷ تا ۱۲ سال شهر اصفهان بود.
روش: روش پژوهش توصیفی- پیمایشی ازنظر هدف کاربردی بود. جامعه‌ی آماری، کودکان دارای اختلال اوتیسم ۳ تا ۱۲ سال ­شهر اصفهان بودند که ۴۵۰ نفر به­ طور تصادفی ساده انتخاب و طبق ملاک ورود و خروج پژوهش ۴۳۰ نفر (۲۳۰ نفر تحلیل عامل اکتشافی و ۲۰۰ نفر تحلیل عامل تأییدی) وارد تحلیل آماری شدند. مقیاس تشخیصی ­علائم اوتیسم گارز (GARS) (۲۰۱۲) با آلفای ­کرونباخ ۸۹/۰ و مقیاس انعطاف‏ناپذیری رفتاری لکاوالیر (BIS) (۲۰۲۰) با آلفای کرونباخ ۰/۹۷ استفاده شد.
یافته ­ها: داده ­ها با آلفای کرونباخ، تحلیل­ عامل ­اکتشافی و تأییدی تجزیه‌وتحلیل شدند. مقیاس انعطاف‌ناپذیری­ رفتاری روایی (۰/۶۲ < CVR و ۰/۷۹ < CVI) و همسانی­ درونی مناسبی در دوگروه سنی داشت (۰/۷۰ <α). χ۲ در الگوی بامحدودیت و بدون محدودیت باقی‌مانده‌های اندازه‌گیری در گروه‌های سنی مختلف مساوی بودند ]۰/۰۸۹ , P= ۱۰۸/۵۱ =(۹۰) χ۲[.
نتیجه‌گیری: نسخه فارسی مقیاس انعطاف‌ناپذیری­ رفتاری لکاوالیر برای هر دو گروه­ سنی اعتبار و روایی مناسبی دارد و ساختار عاملی آن تغییرناپذیر است.

مجتبی عباس زاده، احمد غضنفری، مریم چرامی، رضا احمدی،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۳ - ( بهار ۱۴۰۲(خرداد)، ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه: تحقیقات نشان می ­دهد اختلالات روانی در زندانیان شیوع بالایی دارد و مداخلات روانشناختی می­ تواند به بهبود سلامت روانشناختی آن­ها کمک کند. درمان شناختی - رفتاری بر تغییر تفکر خودکار و انتقاد از خود برای ایجاد شخصیت سالم تمرکز می ­کند. درمان ACT بر افزایش انعطاف‌پذیری روانشناختی متمرکز است که توانایی توجه به تجربیات در لحظه حال بدون قضاوت است و در واقعیت ­درمانی بر مسئولیت ­پذیری افراد تأکید می­ کند. با این وجود، انجام پژوهش مقایسه‌ای این سه درمان در زندانیان کمتر مورد توجه قرارگرفته است.
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی رفتاری و واقعیت‌درمانی بر نشانگان اختلال روانی زندانیان مرد زندان مرکزی اصفهان بود.
روش: پژوهش حاضر شبه­ آزمایشی از نوع پیش ­آزمون پس ­آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه­ آماری شامل کلیه زندانیان مرد زندان مرکزی اصفهان بودند که از میان آن­ها بر اساس روش نمونه‌‌گیری تصادفی نظام­ دار، ۱۲۰ نفر انتخاب شدند و در گروه­ های آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند (هرگروه: ۳۰ نفر). آزمودنی ­ها قبل و بعد از درمان و نیز در دوره پیگیری چک­لیست نشانه‌های اختلالات روانی (SCL-۹۰) دراگوتیس و همکاران (۱۹۹۴) را تکمیل کردند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هایز، استروزال و ویلسون، ۱۹۹۹)، درمان شناختی رفتاری (بک و همکاران، ۱۹۷۹) و واقعیت‌درمانی (گلاسر، ۱۹۶۵) بر روی گروه‌های آزمایش، به صورت مجزا به مدت دوازده جلسه اجرا گردید و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ­ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد.
یافته ­ها: نتایج تحلیل واریانس مختلط بیانگر اثربخشی هر سه مدل درمانی بر بهبود نشانگان وسواس عملی - فکری، حساسیت در روابط متقابل، ترس مرضی، افکار پارانوئیدی و روان­ گسسته ­گرایی بود (۰/۰۵ p<). همچنین، طبق نتایج آزمون تعقیبی، بین سه گروه درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده شد و درمان شناختی - رفتاری بر نشانه ­های اختلال روانی بطور معناداری اثربخشی بیشتری در مقایسه با واقعیت­درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد داشته است (۰/۰۵ p<).
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی رفتاری و واقعیت‌درمانی موجب بهبودی در سلامت روانشناختی زندانیان مرد شده است و درمان شناختی - رفتاری اثربخشی بیشتری داشته است.

آزاده غضنفری، خلیل میرزایی، معصومه رشاد،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۴ - ( بهار ۱۴۰۳(اردیبهشت)، ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه: اولین آموزش دهنده و ایجاد کنندۀ یک نسل آگاه و برخوردار از علم برای فراهم نمودن زمینه‌های پیشرفت و توسعه در یک کشور و یک جامعه، زنان هستند. بنابراین کافی است که پیشرفت و توسعه زنان یک جامعه را برابر با پیشرفت و توسعه آن کشور نیز بدانیم. مرور مطالعات پیشین نشان داد در مورد فراتحلیل روانشناختی مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل (ترکیب) مطالعات انجام شده در حوزۀ زنانگی و توسعه انجام شد.
روش: روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش فراتحلیل بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی مطالعات در دسترس و مرتبط بود که در فاصلۀ سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۱ در ایران و به زبان فارسی به صورت مقالۀ علمی منتشر شده بودند. پس از بررسی ملاک­های ورود و خروج، ۵۵ اندازه اثر از ۱۷ مطالعه دارای شرایط فراتحلیل، به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل‌های تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از نرم‌افزار ۲CMA استفاده شد.
یافته ها: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که میزان اندازۀ اثر ترکیبی برای مدل تصادفی (مدل انتخاب شده برای این فراتحلیل) برابر با ۰/۴۹۷ به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار بود (۰/۰۰۱>p). اندازۀ اثر به دست آمده از مطالعات طبق جدول تفسیر اندازه کوهن، متوسط محاسبه شد. همچنین با در نظر گرفتن توسعه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیل­ کننده، این ضریب ۶۰۳/۰ محاسبه شد که در سطح ( ۰/۰۰۱ >p) معنادار بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعۀ حاضر، بیشترین اندازۀ اثر ترکیبی مربوط به توسعۀ اجتماعی و کمترین آن مربوط به توسعۀ اقتصادی بود. علی‌رغم این که ۵۰ درصد نیروهای بالقوه در هر جامعه‌ای را زنان تشکیل می‌دهند، اما زنان ایرانی به دلیل مسئولیت‌های خانه‌داری و محدودیت‌های موجود در جامعه، تأثیر متوسطی در توسعه دارند.

مهدی سرافرازنسب، رضا احمدی، احمد غضنفری،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۹ - ( پاییز ۱۴۰۳(مهر)، ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه: زود انزالی یا انزال سریع رایج ­ترین مشکل جنسی است که اثرات روانشناختی زیادی بر روی رابطه همسران دارد. ازاین ­رو شناسایی برنامه ­های مداخله ­ای هدفمند و مؤثر در این زمینه کمک کننده خواهد بود. تاکنون از روش ­های مختلفی برای افزایش کیفیت زندگی جنسی مردان دارای انزال زودرس استفاده شده است، اما در مورد مقایسۀ اثربخشی درمان ذهن ­آگاهی، پسخوراند زیستی و روش ترکیبی بر کیفیت زندگی جنسی شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان ذهن ­آگاهی، پسخوراند زیستی و روش ترکیبی بر کیفیت زندگی جنسی مردان دارای انزال زودرس بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش ‌آزمون-پس ‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مردان دارای انزال زودرس در دامنه سنی ۳۰-۵۰ ساله بودند که در سال ۱۴۰۱ به کلینیک اختلالات جنسی نجات شهر تهران مراجعه کرده‌اند. از جامعه آماری مذکور تعداد ۳۲ مرد مبتلا به انزال زودرس و دارای شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه‏ گیری هدفمند وارد مطالعه شدند. سپس به‌صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه ۸ نفر) قرار گرفتند. از پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی مردان (آبراهام و همکاران، ۲۰۰۸) جهت جمع‌ آوری اطلاعات و به‌عنوان پیش ‌آزمون و پس ‌آزمون استفاده شد. گروه آزمایش یک، مداخله ذهن­ آگاهی را به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ‌ای دریافت کردند و گروه آزمایش دوم پسخوراند زیستی را به مدت ۸ جلسه ۲۰ دقیقه‌ ای دریافت کردند و گروه آزمایش سوم روش ترکیبی (ترکیب دو روش ذهن ­آگاهی و پسخوراند زیستی) را به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ‌ای دریافت کردند؛ درحالی‌که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند و در فهرست انتظار بودند. داده­ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در نرم­افزار SPSS۲۳ تجزیه و تحلیل شدند.
یافته­ ها: گروه ­ها از نظر متغیرهای جمعیت شناختی تفاوت آماری معناداری نداشتند. نتایج نشان داد که بین گروه ­های آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود داشت؛ و هر سه مداخله درمان ذهن ­آگاهی، پسخوراند زیستی و روش ترکیبی باعث افزایش کیفیت زندگی جنسی مردان دارای زود انزالی شد (۰۵/۰ P< و ۳۷/۱۹۳ =F). همچنین، یافته ‌ها نشان داد که روش درمان ترکیبی در بهبود کیفیت زندگی جنسی (۲۷/۱۲ =IJ) مردان دارای زود انزالی به ‌طور معنی‌ داری اثربخشی بیشتری از مداخله ذهن ‌آگاهی و پسخوراند زیستی دارد (۰۵/۰ P<).
نتیجه ‌گیری: با توجه به یافته­های پژوهش حاضر مداخلۀ ذهن ‌آگاهی، برنامه پسخوراند زیستی و و روش ترکیبی می ­توانند برای بهبود کیفیت زندگی جنسی مردان دارای زودانزالی کارآمد باشند؛ و توصیه می ­گردد که درمانگران و مشاوران در راستای بهبود کیفیت زندگی جنسی مردان مبتلا به انزال زودرس در کنار سایر مداخلات درمانی از این درمان ­ها استفاده کنند.

فائزه گوانجی، رضا احمدی، احمد غضنفری،
دوره ۲۳، شماره ۱۴۴ - ( زمستان ۱۴۰۳(اسفند)، ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه: جهت ­گیری ازدواج، سنجش نگرش خوش­ بینانه یا بدبینانه­ ی افراد به مسأله ازدواج است. از عوامل تأثیرگذار بر جهت­ گیری جوانان به ازدواج، می ­توان به روابطی که افراد قبل از ازدواج با دیگران دارد و همچنین سرمایه ­های روانشناختی آن ­ها اشاره کرد. در مطالعات گذشته خانواده دوستی نیز به­عنوان یکی از عوامل مؤثر شناسایی شده است ولی تاکنون مدلی برای جهت­  گیری ازدواج براساس روابط میان این مؤلفه ­ها ارائه نشده است.
هدف: هدف پژوهش حاضر مدل­ یابی جهت­ گیری ازدواج براساس سرمایه­های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج با میانجی ­گری خانواده دوستی بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مجرد دانشگاه­ های آزاد اسلامی استان اصفهان بودند که باتوجه به تعداد متغیرهای پژوهش و روش ­های آماری مرسوم به روش تصادفی طبقه ­ای تعداد ۵۰۰ نفر نمونه (۳۰۳ دختر و ۱۹۷ پسر) به پرسشنامه ­های جهت­ گیری ازدواج (گوانجی، ۱۳۹۹)، سرمایه روانشناختی (لوتانز، ۲۰۰۷)، نگرش به روابط قبل از ازدواج (کردلو، ۱۳۸۰) و خانواده دوستی (هاشمی گرم­ دره، ۱۳۹۸) پاسخ دادند. داده­ های پژوهش نیز از طریق دو نرم ­افزار اس­پی ­اس­ اس و ایموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ­ها: یافته ­ها حاکی از آن است که از مجموع متغیرهای پیش ­بین و میانجی، خوشبینی، تاب­ آوری و خودکارآمدی و نیز خانواده دوستی دارای ارتباط مستقیم با جهت­ گیری ازدواج هستند (۰۵/۰ >P). همچنین سرمایه ­های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج می ­توانند از طریق متغیر خانواده دوستی، جهت ­گیری ازدواج را پیش­بینی کنند (۰۵/۰ >P).
نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج به­دست آمده می­توان گفت هرچه میزان سرمایه­ های روانشناختی و خانواده دوستی دانشجویان بالاتر باشد، جهت­گیری خوش­بینانه­ تری به ازدواج خواهند داشت. نظر به نتایج، متغیر خانواده دوستی نقش میانجی­گری مهم و مؤثری در ارتباط بین سرمایه روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج با جهت ­گیری ازدواج ایفا می­کند.

سمانه رضایی بهدانی، احمد غضنفری، رضا احمدی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۰ - ( تابستان ۱۴۰۴(شهریور)، ۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: ارزیابی انگیزش اجتماعی می‌تواند به درک بهتر نیازها، توانمندی‌ها و موانع روانی و اجتماعی افراد دارای ناتوانی کمک کند. با این حال، ابزارهای مستقیم اندکی برای سنجش انگیزش اجتماعی در مورد جمعیت ناتوان وجود دارد. علی‌رغم اهمیت انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی و داشتن ابزاری پایا برای سنجش آن، مقیاس استانداردی در ایران جهت ارزیابی این سازه برای افراد دارای ناتوانی وجود ندارد.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اعتباریابی مقیاس انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در شهر یزد بود.
روش: روش این پژوهش، توصیفی- مقطعی از نوع مطالعات روان‌سنجی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی تمامی افراد ۱۸ تا ۴۰ سال دارای ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در شهر یزد به تعداد ۱۵۴۰ نفر در سال ۱۴۰۳ بود. بر اساس روش کلاین (۲۰۲۳) با توجه به این که تعداد سؤالات مقیاس مورد مطالعه (مقیاس انگیزش اجتماعی) ۲۶ سؤال بود، حجم نمونۀ پژوهش، ۵۲۰ نفر در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس انگیزش اجتماعی (فیلیپس و همکاران، ۲۰۲۱) بود. پس از ترجمه و تطبیق‌های لازم، نسخۀ نهایی با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده بر روی ۵۲۰ از افراد دارای ناتوانی در شهر یزد اجرا شد. هم‌چنین برای تجزیه و تحلیل داده‌ها در این پژوهش از آزمون ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی و نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
یافته­ ها: نتایج تحلیل داده‌های این پژوهش نشان داد که مقیاس انگیزش اجتماعی از روایی صوری و محتوایی مناسب برخوردار بود. هم‌چنین داده‌ها حاکی از آن بود که این مقیاس در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی از ساختار پنج عاملی برخوردار است و این مدل پنج عاملی مقیاس از برازش مطلوب برخوردار بود. ضریب آلفای کرونباخ برای خرده‌مقیاس‌ها در دامنه ۷۷/۰ تا ۹۳/۰ و برای نمرۀ کل برابر ۸۸/۰ بود. نتایج هم‌چنین نشان داد که بار عاملی تمامی سؤالات مقیاس بالاتر از ۶۰/۰ بود.
نتیجه‌گیری: در مجموع نتایج نشان داد این مقیاس این مقیاس از اعتبار مناسب برای سنجش انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در بین نمونۀ ایرانی برخوردار است و می‌توان ازآن برای مقاصد مشاوره‌ای و توانبخشی در افراد دارای ناتوانی استفاده کرد.
 
سمانه رضایی بهدانی، احمد غضنفری، رضا احمدی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۵ - ( زمستان ۱۴۰۴(بهمن)، ۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: افراد مبتلا به ناتوانی جسمی-حرکتی احساس تنهایی، مسئولیت پذیری و کفایت اجتماعی پایینی دارند. انگیزش یکی از ابزارهای مهم در القای روابط افراد با اجتماع است.
هدف: این پژوهش با هدف مدل‌یابی رابطه انگیزش اجتماعی با احساس تنهایی، مسئولیت‌پذیری و کفایت اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در یزد انجام شد.
روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و مدل‌سازی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی تمامی افراد ۱۸ تا ۴۰ سال دارای ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در شهر یزد به تعداد ۱۵۴۰ نفر در سال ۱۴۰۳ بود. حجم نمونۀ پژوهش، ۵۲۰ نفر در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس انگیزش اجتماعی (فیلیپس و همکاران، ۲۰۲۱)، پرسشنامه مسئولیت‌پذیری اجتماعی گاف (۱۹۵۱)، مقیاس کفایت اجتماعی فلنر (۱۹۹۰) و مقیاس احساس تنهایی دهشیری (۱۳۸۷) بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها با آماره‌های توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم‌افزار SPSS استفاده انجام شد.
یافته­ها: یافته‌ها حاکی از است که انگیزش اجتماعی با مسئولیت‌پذیری و کفایت اجتماعی رابطه مثبت و معنی‌داری دارد (۰۰۱/۰p<) و پژوهش از اعتبار سازه از نوع همگرا برخوردار است. همچنین  انگیزش اجتماعی با احساس تنهایی معکوس و معنی‌دار است (۰۰۱/۰p<) پژوهش از اعتبار سازه از نوع واگرا برخوردار است.   
نتیجه‌گیری: براساس یافتههای پژوهش، از جمله افزایش انگیزه اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی-حرکتی، ذهنی باعث افزایش مسئولیت‌پذیری و کفایت اجتماعی و کاهش احساس تنهایی می‌شود.
خانم فریبا پژوهش، dr. احمد غضنفری، دکتر رضا احمدی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۶ - ( زمستان ۱۴۰۴(اسفند)، ۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه: روانشناسان به جنبه‌های مثبت فکری، عاطفی و رفتاری توجه نشان داده‌اند. . تحقیقات نشان می‌دهد  ازسازه هایی که باعث افزایش خوش‌بینی ذهنی و تحصیلی می‌شود، روانشناسی مثبت است که رشد ویژگی‌های مثبت را نشان می‌دهد. در زمینه تأثیر این مطالعه بر نشاط ذهنی و خوش‌بینی تحصیلی در دانش‌آموزان دختر دبیرستانی، شکاف تحقیقاتی وجود دارد.

هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش روان‌شناسی مثبت نگر بر نشاط ذهنی و خوش­بینی تحصیلی دانش ­آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر شهرکرد در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱بود.

روش:  روش پژوهش  نیمه آزمایشی با طرح پیش ­آزمون-پس آزمون و پیگیری  با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرکرد در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود. روش نمونه­ گیری به‌صورت تصادفی چندمرحله‌ای بود. ۴۰ نفر از دانش آموزان با یک انحراف معیارپایین تر از میانگین در پرسشنامه نشاط ذهنی و خوشبینی تحصیلی انتخاب شدند،  شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(۲۰ نفر) و گروه گواه(۲۰ نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت ۹جلسه ۹۰ دقیقه‌ای  تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها  پرسشنامه نشاط ذهنی(ریان و فریدریک، ۲۰۰۸) و خوش­بینی تحصیلی( شانن موران و همکاران، ۲۰۱۱) ابودند.. برای تجزیه‌وتحلیل داده­ ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از  نرم اقزازSPSS-۲۶ و آزمون تحلیل واریانس  اندازه گیری مکرر با طرح آمیخته استفاده شد.

یافته ­ها: نتایج پژوهش  نشان داد، آموزش روان­شناسی مثبت نگر باعث افزایش نشاط ذهنی و خوش‌بینی تحصیلی و ابعاد آن در  دانش ­آموزان در گروه آزمایش شده است.(۰۰۱/۰>P) همچنین نتایج آزمون پیگیری پایداری  اثربخشی این روش  را نشان داد

.نتیجه‌گیری:

را انجام داد بنابراین  می توان از آموزش  روان شناسی مثبت نگر به‌عنوان یک مهارت ومداخله موثر در نشاط ذهنی و خوش بینی تحصیلی دانش­ آموزان دوره دوم متوسطه استفاده کرد و درزمینه افزایش مهارت‌های مثبت نگری در مدارس و مشاوره اقدامات لازم



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به مجله علوم روانشناختی است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-ND 4.0 | Journal of Psychological Science

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under the Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0 International (CC BY-NC-ND 4.0)