۵ نتیجه برای نشاط دوست
نیلوفر کیان راد، حمیدطاهر نشاط دوست، دکتر مهدی رضا سرافراز،
دوره ۱۸، شماره ۷۴ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: تجربهء تنیدگی، تعادلِ سازمان روانی انسان را بر هم میزند، در نتیجه فرد هیجانهای ناخوشایندی را تجربه میکند که ظرفیت کم برای نظم جویی این هیجانها منجر به بروز علائم روانی و جسمانی میشود. آیا برای کاهش سطح اضطراب این افراد باید به آنها کمک کرد تا از طریق افزایش ظرفیت روانشناختی، که فرض بر آن است به واسطهی خودنظمجویی، قابل پرورش است، بهتر بتوانند با تجربه سخت خود کنار بیایند و کارکرد بهتری داشته باشند. هدف: هدف از این پژوهش بررسی آموزش گروهی راهبردهای سه گانه خودنظمجویی شامل آموزش خودشناسی انسجامی، خودمهارگری و شفقتِ خود( قربانی و همکاران، ۲۰۱۲؛ نف، ۲۰۰۹) بر پیامدهای مخرب جسمانی و هیجانی ناشی از تنیدگی، شامل علائم جسمانی، هیجانات ناخوشایند و خود تخریبگری بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل مادران دارای فرزند مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان نمازی و درمانگاه امام رضا در شهر شیراز در سال ۱۳۹۶ بود. از بین ۲۴۵ مادر که مقیاس تنیدگی ادراک شده (کوهن و همکاران، ۱۹۸۳)، چک لیست علائم بدنی (بارتون، ۱۹۹۵)، مقیاس هیجانهای ناخوشایند (لیری و همکاران، ۲۰۰۷)، و مقیاس خودتخریبگری مزمن (کلی و همکاران، ۱۹۸۵) را کامل کرده بودند، ۳۰ مادر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و در سه گروه همتا شده شامل گروه آزمایش، گروه گواه و گروه لیست انتظار گمارده شدند. دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیری) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش گروهی خودنظم جویی منجر به کاهش معنادار میانگین نمرات علائم جسمانی، هیجانات ناخوشایند و خود تخریبگری گروه آزمایش در پسآزمون نسبت به گروه گواه و لیست انتظار پس از کنترل نمرات پیش آزمون شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، آموزش گروهی راهبردهای سه گانه خودنظم جویی شامل خودشناسی انسجامی، خودمهارگری و شفقتِ خود می تواند ظرفیت روانی افراد درگیر با تنیدگیهای مزمن را برای کنار آمدن سازگارانه با تنیدگی افزایش دهد و از این طریق پیامدهای مخرب تنیدگی را در آنها کاهش دهد.
امیدعلی باپیری، مهرداد کلانتری، حمیدطاهر نشاط دوست، حمیدرضا عریضی،
دوره ۱۹، شماره ۹۴ - ( زمستان ۱۳۹۹(دی) ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: مطالعات متعددی به اثربخشی آموزش معنادرمانی فرانکل بر ناامیدی و افکار خودکشی پرداخته اند. اما پیرامون تدوین الگوی معنا در زندگی و مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر الگو با مفاهیم معناداری فرانکل بر ناامیدی و افکار خودکشی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: تدوین الگوی معنا در زندگی و مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر الگو با مفاهیم معناداری فرانکل بر ناامیدی و افکار خودکشی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و نیمهآزمایشی بود. جامعه آماری ۳۵۶ نفر از دانش آموزان پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه دخترانه شهر ایلام در سال ۱۳۹۷ بود. ۳۰ نفر به روش به شیوه خوشهای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های معنای زندگی استگر، فریزر، اویشی و کالر (۲۰۰۶)، خودکارآمدی عمومی شرر (۱۹۸۲)، سبک های هویت برزونسکی (۱۹۸۹)، مقیاس ارزش های اجتماعی (محقق ساخته، ۱۳۹۷)، مقیاس افکار خودکشی بک (۱۹۶۱)، مقیاس ناامیدی بک (۱۹۸۶) و جلسات آموزشی بر مبنای الگوی تدوین شده و مفاهیم معناداری نظریه فرانکل (محقق ساخته، ۱۳۹۷). تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری و تحلیل کواریانس و آزمون تی انجام شد. یافته ها: هردو شیوه آموزش در کاهش ناامیدی و افکار خودکشی نوجوانان تأثیر معناداری داشتند ( P<۰/۰۰۱). بین دو روش از نظر میزان اثرگذاری برکاهش ناامیدی و افکار خودکشی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: دانشآموزانی که در جلسات آموزشی شرکت داشتند و از الگوی تلفیقی تدوین شده بهره مند شدند میزان افکار خودکشی و ناامیدی در آنان کاهش داشت.
سپیده کیان زاد، حمیدطاهر نشاط دوست، حسینعلی مهرابی، سیدغفور موسوی،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۶ - ( زمستان ۱۴۰۰(دی)، ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه: با توجه به افزایش تمرکزدرمان های جدید بر مداخلات فوری و کوتاه مدت، درمان شناختی رفتاری مختصر با هدف غیرفعال کردن حالت خودکشی و تثبیت علائم از طریق ایجاد خودکارآمدی در مهارت های تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی طراحی شده است. اما در خصوص احتمال اثربخشی این درمان درجامعه ایران شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مختصر بر افسردگی، افکارخودکشی و تنظیم شناختی هیجان در زنان اقدام کننده به خودکشی انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون - پیگیری وگروه گواه بود. جامعه آماری زنان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بود. تعداد ۳۰ بیمار با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از: افسردگی بک ویرایش دوم (۱۹۹۶)، افکار خودکشی بک (۱۹۷۹)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی (۲۰۰۱) و ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای درمان شناختی رفتاری مختصر (برایان و راد، ۲۰۱۸). تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان میدهد که درمان شناختی - رفتاری مختصر عامل افزایش راهبردهای تنظیم هیجانی سازشیافته و کاهش راهبردهای سازش نایافته، افکار خودکشی و افسردگی در پایان مداخله و دوره پیگیری شده است (۰/۰۱ P<).
نتیجهگیری: درمان شناختی رفتاری مختصر می تواند افسردگی، افکار خودکشی و راهبردهای سازش نایافته در تنظیم شناختی هیجان را در افراد اقدام کننده به خودکشی کاهش دهد.
زبیده دهقان منشادی، حمیدطاهر نشاط دوست، هوشنگ طالبی، پانوس وستانیس،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۲ - ( تابستان ۱۴۰۱(تیر)، ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه: تجربه تروما در دوران کودکی منجر به کاهش عملکردهای روانی-اجتماعی کودکان می شود که تا بزرگسالی نیز ادامه دار است. نحوه مقابله و واکنشهای کودکان نقش مهمی در سازگاری با رویدادهای تروماتیک بازی میکند و میتواند منجر به آسیبهای روانشناختی و یا رشد پس از رویداد شود. مطالعات پژوهشی پیشین، بهصورت کمی و پراکنده، برخی از عوامل اثرگذار بر سبکهای مقابلهای را نشان دادهاند اما تاکنون پژوهش متمرکز و عمیق در این حیطه بخصوص بر روی کودکان ایرانی انجامنشده است.
هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناخت و توصیف بسترهای زمینهای سبکهای مقابلهای مؤثر کودکان مواجهه شده با زلزله کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ بود.
روش: این پژوهش از نوع کیفی و روش تحلیل محتوای عرفی بود. ۲۳ دختر سنین ۱۰ تا ۱۲ سال با استفاده از نمونهگیری هدفمند انتخاب و مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. دادهها با استفاده از روش ۵ مرحلهای گرانهایم و لاندمن (۲۰۰۴) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج ۴ مقوله اصلی و ۱۴ مقوله فرعی بهعنوان بسترهای زمینهساز اتخاذ سبکهای مقابلهای نشان داد که عبارتاند از: تأثیرپذیری (تجارب قبلی زندگی، الگوبرداری)، مهارتهای فردی (مسئولیتپذیری در برابر دیگران «تعهد بیرونی» و در برابر خود «تعهد درونی»، مدیریت زمان، کنترل هیجانات، تحمل شکست و شفقت با اطرافیان)، روابط اعضای خانواده با کودک (صمیمیت با اعضای خانواده، حمایتگری اعضای خانواده و نحوه برخورد والدین) و مهارتهای اجتماعی (اعتماد به همسالان، ارزشگذاری به روابط و میزان توانمندی در دوستیابی و حفظ آن).
نتیجهگیری: یافتهها حاکی از تأثیر عوامل درون فردی و بین فردی در روند انتخاب روشهای مختلف کودکان در مواجهه با ترومای زلزله است.
مرضیه امینی، حمید طاهر نشاط دوست،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۹ - ( پاییز ۱۴۰۲(آذر)، ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه: افراد دچار افسردگی اساسی و اضطراب عموماً دچار طرحوارههای ناسازگار اولیه متعدد و بیشکلیگرایی حافظه در بازیابی خاطرات هستند. از سوی دیگر بیشکلیگرایی حافظه، انتقال طرحوارههای ناسازگار اولیه را از مادر به کودک تسهیل میکند. در مورد اثربخشی روش تلفیقی طرحواره درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دانشجویان دارای طرحوارههای ناسازگار اولیه، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی روش تلفیقی طرحواره درمانی با آموزش اختصاصیسازی حافظه بر افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دانشجویان دارای طرحوارههای ناسازگار اولیه بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع مورد منفرد با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مراجعهکننده به مرکز مشاوره دانشگاه اصفهان در سال ۱۴۰۱ بود. نمونهی پژوهش نیز شامل چهار دانشجوی مبتلا به افسردگی اساسی با نمرات بالا در سطح اضطراب و نشخوار فکری بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته بر اساس DSM۵، پرسشنامه طرحواره یانگ - فرم کوتاه ۹۰ سؤالی (یانگ، ۱۹۹۹)، پرسشنامه افسردگی بک-II (بک، ۱۹۹۶)، پرسشنامه نشخوار فکری (نولن - هوکسما و مارو، ۱۹۹۱)، پرسشنامه اضطراب بک (بک، ۱۹۹۸) و آزمون حافظه سرگذشتی (ویلیام و برودبنت، ۱۹۸۶) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نمودار روند، درصد دادههای ناهمپوش، درصد بهبودی استفاده شد.
یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد، روش تلفیقی طرحواره درمانی با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی شرکتکنندگان با میانگین درصد بهبودی ۳۰/۵۵ پس از مداخله و اضطراب با میانگین درصد بهبودی ۳۰/۶۵ پس از مداخله مؤثر است، اما مداخله بر روی نشخوار فکری شرکتکنندگان با میانگین درصد بهبودی ۳۹/۱ مؤثر نیست. همچنین این روش در کاهش بیشکلیگرایی حافظه شرکتکنندگان مؤثر است.
نتیجهگیری: با توجه به اثر بخشی مداخله تلفیقی حاضر بر افسردگی و اضطراب و کاهش بیشکلیگرایی حافظه، استفاده از آموزش اختصاص سازی حافظه در خلال جلسات طرحواره درمانی به عنوان یک تکنیک در کنار سایر تکنیکهای تجربی، هیجانی، شناختی و رفتاری پیشنهاد میشود.