داوود نمازی، احمد برجعلی، حسین اسکندری، فرامرز سهرابی اسمرود، یحیی مهاجر،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۸ - ( زمستان ۱۴۰۱(دی)، ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه: مطالعه خردهفرهنگها در زمینهی مصرف مواد مخدر نسبت به سایر مطالعات نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورها نیز سهم ناچیزی از مطالعات را به خود اختصاص داده است. با وجود این خلاء تحقیقاتی ناشی از مطالعهی ویژگیهای شخصیتی دربارهی خردهفرهنگها و هنجارهای مشوق مصرف مواد احساس میشود.
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه ویژگیهای شخصیتی کلونینجر در وابستگان به مواد مخدر در فرهنگهای مختلف بود.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی - مقایسهای بود. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل مردان ۲۰ تا ۴۰ ساله مصرفکننده مواد از چهار خردهفرهنگ گیلک، تالش، کُرد و سایر (فارس) بود. تعداد ۳۰۰ نفر از آنها به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی کلونینجر و همکاران (۱۹۹۳) را تکمیل کردند. درنهایت برای توصیف دادهها از روشهای آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بین هیچکدام از فرهنگهای مختلف در ویژگیهای شخصیتی تفاوت معنیداری وجود ندارد (۰/۰۵ <P). به این معنی که میتوان گفت تقریباً افراد معتاد قومیتهای مختلف از ویژگیهای شخصیتی مشابهی برخوردار بودند.
نتیجهگیری: درنهایت بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان گفت افراد وابسته به مواد در فرهنگهای مختلف در پژوهش حاضر از ویژگیهای شخصیتی مشابهی برخوردار بودند و ازاینرو آگاهی از این نتایج میتواند برای روانشناسان شخصیت، جامعهشناسان و سایر متخصصان حائز اهمیت باشد.
مرضیه نمازی عزیزی، رجب فخراییان، محمد قادری مقدم،
دوره ۲۵، شماره ۱۶۴ - ( پاییز ۱۴۰۵(آبان)، ۱۴۰۵ )
چکیده
زمینه: برای شناخت بهتر شخصیتهای یک اثر ادبی، نیاز است آن را از زاویه فرهنگی، جامعهشناسی، روانشناختی و... مورد بررسی قرار داد. از آنجا که شخصیتهای یک قصه، همچون شخصیتهای حقیقی، دارای پیچیدگیهای فراوانی هستند، لذا با نگاهی عمیق بر این شخصیتها، میتوان بخش مهمی از ابهامات یک اثر ادبی را شناسایی کرد.
هدف: پژوهش حاضر در پی آن است ابعاد شخصیتی زنان قصههای کتاب «گل به صنوبر چه کرد» مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نظریه مورد توجه پژوهش، دیدگاه کارلوس یونگ، فیلسوف و روانپزشک برجسته سوئیسی است که در پژوهشهای ادبی، نظریات روانشناسی - تحلیلی وی از اهمیت بالایی برخوردار است.
روش: تحقیق به صورت کتابخانهای و مبتنی بر سندکاوی بوده و از نوع توصیفی – تحلیلی است.
یافتهها: حکایت از این دارد که قصههای عامیانه ایرانی و بهطور خاص، کتاب «گل به صنوبر چه کرد با نظریه روانشناختی و تحلیلی یونگ که برای زن، چهار نقش معشوقه، مادر، آمازون و مادونا را درنظر گرفته، انطباق فراوانی دارد.
نتیجهگیری: از جمله نتایج پژوهش میتوان به این اشاره کرد که زنان در این قصهها، گاهی نقش معشوقه، مادر، آمازون و مادونا دارند، برخی نیز، بیش از یک نقش داشته و جمع بین دو یا چند نقش را در آن شخصیت مشاهده میکنیم. نقش قالب این قصهها، معشوق است. زنان زیادی در این قصهها میل به زیبایی و زیبا بودن دارند و توجه به جنبههای جنسی، عاشقانهها و.... که همه از تجلیات این جنبه درونی است، در شخصیت زنان زیادی از این قصهها، متبلور شده است.