۵ نتیجه برای کربلایی
مریم صالحیان، حسن احدی، آدیس کراسکیان موجمباری، احمد کربلایی محمد میگونی،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه: تیپ شخصیتیD یا شخصیت درمانده با دو مؤلفه عواطف منفی و بازداری اجتماعی زمینه ساز اختلالات روان شناختی است. پژوهش این است که آیا گروه درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه درمانگری مبتنی بر توجه آگاهی بر روی الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D اثربخش است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ماندگاری اثر گروه درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه درمانگری مبتنی بر گاهی بر اختلالات روان شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D اجرا گردید. روش: طرح پژوهش از نوع "پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه گسترش یافته" است. گروه نمونه شامل ۴۵ نفر از دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D بود که بر اساس گمارش و آرایش تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-۵)، پرسشنامههای DS-۱۴ (دنولت- ۱۹۹۳) و DASS-۴۲ (لاویبوند و لاویبوند- ۱۹۹۵) استفاده شد. یافته ها: اثربخشی و ماندگاری اثر دو مداخله گروه درمانی بر اختلالات روان شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D، به صورت معناداری(۰/۰۱P <) در یک سطح بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دو مداخله گروه درمانی به کاهش اختلالات روان شناختی و الگوهای رفتاری دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D انجامید.
حمید کارگربرزی، احمد کربلایی محمد میگونی، حامد برماس، صادق تقی لو،
دوره ۱۸، شماره ۷۷ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: بیماران افسرده در تجارب تجزیهای و مؤلفه های کارکردهای اجرایی از جمله توجه و برنامه ریزی، سرعت پردازش اطلاعات، توجه انتخابی و هشیاری، اجتناب و بازداری نقصهایی را نشان میدهند. بر این اساس، مسأله تحقیق این است که آیا نظمجوییهیجانی و اجتناب تجربی اثر صفات بیمارگون شخصیت بر تجارب تجزیه ای را تبیین می کند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش میانجیگر نظمجوییهیجانی و اجتناب تجربی در رابطۀ بین صفات بیمارگون شخصیت و تجارب تجزیهای در بیماران افسرده انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل تمام افراد افسرده با سابقۀ خودکشی مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی و روا شناسی شهر کرمان در سال ۱۳۹۷ بود. ۳۷۸ نفر با روش نمونهگیری هدفمند گزینش شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت بر اساس DSM۵ کروگر و همکاران (۲۰۱۲)، پرسشنامه نظمجوییهیجانی گراتز و روئمر (۲۰۰۴)، پرسشنامه اجتناب تجربی گامز و همکاران (۲۰۱۱)، مقیاس تجارب تجزیهای برنستاین و پاتنام (۱۹۸۶)، مقیاس افکار خودکشی بک، پرسشنامه افسردگی بک - ویرایش دوم (۱۹۹۶) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثرات مستقیم و غیر مستقیم صفات بیمارگون شخصیت بر تجارب تجزیهای از طریق نقش میانجی نظمجوییهیجانی و اجتناب تجربی معنادار است (۰/۰۱>p، ۰/۰۵>p). نتیجه گیری: صفات بیمارگون شخصیت، نظمجوییهیجانی و اجتناب تجربی در توصیف تجارب تجزیه ای دارای اهمیت هستند. همچنین نظمجوییهیجانی و اجتناب تجربی به عنوان متغیرهای میانجی، رابطۀ بین صفات بیمارگون شخصیت و تجارب تجزیهای را تبیین میکند.
محبوبه کربلایی، کامران یزدانبخش، خانم آسیه مرادی،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۱ - ( بهار ۱۴۰۲(فروردین)، ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه: یکی از رایجترین مشکلات روانشناختی در کودکان و نوجوانان اختلالات اضطرابی است که با آسیبشناسی روانی قابل توجهی همراه است. عوامل روانشناختی مختلفی بر اضطراب تأثیر گذارند. با وجود اینکه حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام از جمله مؤلفههای فراتشخیصی در رشد اختلالات اضطرابی هستند و درمان فراتشخیصی در این دو متغیر تأثیر گذار بوده است، اما پژوهشهای اندکی در جامعه مورد تحقیق صورت گرفتهاست.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی بود.
روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پژوهش از نوع پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۴۰۱ در دبستانهای ابتدایی بخش کهریزک (شهرهای باقر شهر، کهریزک و چهل و پنج روستای این بخش) تحصیل میکردند. از طریق نمونهگیری تصادفی ۳۰ نفر از بین دانشآموزانی که براساس مقیاسهای پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM۵ و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاکهای اختلالات اضطرابی را برآورده کردهبودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM۵، شاخص A عدم تحمل ابهام برای کودکان و پرسشنامه حساسیت اضطرابی کودکان بود. جهت تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ انجام شد.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری ۰/۰۵).
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی برای اختلالات هیجانی کودکان منجر به بهبود حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی میگردد. همچنین مطالعه این پروتکل در گروههای دیگر با حجم بزرگتر پیشنهاد میگردد.
فاطمه ازبک پور، فاطمه صغری کربلایی هرفته، سمانه سلیمی،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۹ - ( پاییز ۱۴۰۳(مهر)، ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: مطالعات گذشته نشان داده است که سبک های یادگیری دانش آموزان می تواند به عنوان متغیر میانجی در تأثیر سازه های روانشناختی چون خود تنظیمی و سرمایه های روانشناختی بر شدت اشتیاق تحصیلی دانش آموزان تأثیر معنادار داشته باشد. سبک شناختی ویژگی های شخصیتی را شامل می شود که سبب تفاوت افراد از یکدیگر می گردد. بررسی های انجام شده نشان داد که مدلی برای تبیین نقش سرمایه های روانشناختی و خود تنظیمی در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان وجود ندارد.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایه های روانشناختی و خود تنظیمی در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری سبک های شناختی ویت کین بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری دختران ۱۶ تا ۱۸ سال شاغل به تحصیل در دوره دوم متوسطه شهر زاهدان بودند. که از بین آن ها ۳۰۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ها شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز، ۲۰۰۷)، مقیاس خود تنظیمی انگیزشی (ولترز، ۱۹۹۹)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (فریدل و پاریس، ۲۰۰۵) و آزمون شکل های نهفته استفاده شده است. روش تحلیل داده ها مبتنی بر داده های ترکیبی و مدل رگرسیون چندمتغیره با الگوی حداقل مربعات با استفاده از آزمون سوبل و بوسیله نرم افزار آماری Spss نسخه ۲۰ و لیزرل بود.
یافته ها: نتایج آزمون سوبل نقش واسطه ای سبک های شناختی بر ارتباط بین سرمایه روانشناختی و خودتنظیمی و اشتیاق تحصیلی را معنادار نشان داد. سرمایه روانشناختی بر اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی سبک های شناختی با ضریب مسیر (۲۷/۰) و اثر کل ۷۸/۰ اثر غیر مستقیم دارد. همچنین خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی سبک های شناختی با ضریب مسیر (۴۴/۰) و اثر کل ۸۸/۰ اثر غیرمستقیم دارد.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش توصیه میشود به منظور افزایش اشتیاق دانش آموزان شرایطی برای ایجاد رقابت سالم، خودمختاری و دریافت بازخورد مثبت فراهم شود. در این ارتباط، ایجاد فرصتی برای تفکر، تفحص، تحقیق، انتقاد سازنده، تشویق و تقویت بهنگام، افزایش اعتماد به نفس می تواند کارساز باشد.
زهرا کرمی مهاجری، فاطمه صغری کربلایی هرفته، جواد خلعتبری، محمدعلی فردین،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۵ - ( بهار ۱۴۰۴(فروردین)، ۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه: سرطان سینه یکی ازشایع ترین سرطان هاست و به عنوان یک بیماری مزمن دارای عوارض روانشناختی متعددی است. لذا اثربخشی مداخلات روانشناختی یکپارچه که بتواند ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری و بین فردی را مورد توجه قرار دهد یک ضرورت کاربردی است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی ذهنی و نگرانی از تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی از سری طرحهای پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سه ماه با گروه گواه بود. پژوهش جامعه آماری پژوهش را تمام زنان مبتلا به سرطان پستان شهرستان یزد را در سال ۱۴۰۲ تشکیل دادند. نمونه پژوهش ۳۰ نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. دو نفر از شرکت کنندگان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ریزش داشتند و دو نفر از اعضا گروه کنترل برای تساوی گروه ها کنار گذاشته شدند (۱۳ نفر در هر گروه). یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد در ۸ جلسه ۵/۱ ساعته به گروه آزمایشی آموزش داده شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های بهزیستی ذهنی (مولوی و همکاران، ۱۳۸۸)، و نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، ۲۰۰۵) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ و آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر انجام شد.
یافته ها: یافته های به دست آمده از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در میزان بهزیستی ذهنی و نگرانی از تصویر بدنی پس از دریافت مداخله جلسات درمانی یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰ >p). همچنین یافته های مرحله پیگیری نشان داد که کاهش میزان نگرانی از تصویر بدنی و افزایش بهزیستی ذهنی در گروه آزمایش در مرحله پیگیری پایدار بوده است (۰۵/۰ >p).
نتیجه گیری: یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد، یک مداخله امیدوارکننده را برای زنان مبتلا به سرطان پستان ارائه می دهد که فرآیندهای شناختی و عاطفی را هدف قرار داده، باعث بهبود مشکلات روانشناختی آن ها می شود؛ اما برای نتیجه گیری بهتر، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.