۷ نتیجه برای یزدانبخش
سعید عسکری، کامران یزدانبخش، جماله جوهری،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
سازش یافتگی زناشویی که با سطوح بالای رضامندی، به هم پیوستگی، همرایی، و ابـرازگری عاطفی متمایز میگردد، همواره به مثابه یک بعد حائز اهمیت از کیفیت زندگی همسران قلمداد شده است. تفحص در عوامل مبین سازش یافتگی زناشویی می تواند در بهبود کیفیت زندگی همسران مؤثر واقع گردد. از اینرو این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه نستوهی، تنیدگی و حمایت اجتماعی با سازش یافتگی زناشویی زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی انجام گرفت. روش همبستگی برای انجام پژوهش به کار بسته شده است. از میان تمام زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات مذکور شهر کرمانشاه درسال ۱۳۹۲، ۱۴۵ نفر به عنوان نمونۀ در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقــــیاس های نستوهی اهواز (۱۳۷۷)، تنیدگی ادراک شده (۱۹۸۳)، حمایت اجتماعی (۱۳۷۴) و سازشیافتگی دونفره (۱۹۷۶) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی، روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون بکار بسته شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطۀ میان نستوهی و حمایتاجتماعی با سازش یافتگی زناشویی، با ضرایب همبستگی ۵/۵۵ و ۱/۴۱، معنیدار (۰/۰۱P>) و رابطۀ میان تنیدگی با سازش یافتـگی زناشویی، با ضریب همبستگی ۷۰/۹-، معنیدار (۰/۰۱P>) بوده است. نتایج تحلیل رگرسـیون امکان پیش بینی سطح سازش یافتگی زناشویی را با اطلاع از سطح نستوهی، تنیدگی و حمایت اجتماعی نشان میدهد.
آسیه مرادی، کامران یزدانبخش، آزیتا بساطی،
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
خانواده یک نظام اجتماعی و یکی از ارکان اصلی جامعه بهشمار میرود و شناخت عواملی که سبب استحکام این نهاد اجتماعی میگردند، میتواند گامی بلند در راستای ارتقای سطح فرهنگ جامعه باشد. این پژوهش با هدف پیشبینی تعارض زناشویی براساس روانبنهها، سبکهای دلبستگی و بخشودگی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه شامل۳۰۰ نفر از دبیران متأهل بود که بهروش نمونهگیری خوشهای در سال ۱۳۹۴ انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها دربرگیرنده پرسشنامه روانبنههای اولیه، مقیاس سبک دلبستگی، پرسشنامه بخشودگی و پرسشنامه تعارض زناشویی بود. تحلیل دادهها با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گامبهگام انجام شد نتایج نشان داد از بین روانبنهها، روانبنه بریدگی و طرد (۰/۰۱=p، ۰/۱۲= β) ، خودگردانی و عملکرد مختل (۰/۰۱=p، ۰/۳۴= β) و محدودیتهای مختل (۰/۰۱=p، ۰/۱۳= β)، سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی (۰/۰۱=p، ۰/۱۱= β) و سبکدلبستگی ناایمن اضطرابی(۰/۰۱=p، ۳۱/۰= β)، بهصورت منفی و سبک دلبستگی ایمن (۰/۰۱=p، ۰/۳۷-= β) و بخشودگی (۰/۰۱=p، ۰/۶۳-= β)، بهصورت منفی قادر به پیشبینی تعارض زناشویی میباشند. این یافتهها بدانمعناست که بالا بودن روانبنهها و داشتن سبک دلبستگی ناایمن تعارض بین زوجین را افزایش میدهد و بالا بودن بخشودگی و داشتن سبک دلبستگی ایمن تعارض بین زوجین را کاهش میدهد.
مریم ضابط، جهانگیر کرمی، کامران یزدانبخش،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۰ - ( تابستان۱۴۰۰(تیر)، ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه: اختلال وسواس - ناخودداری یکی از شایعترین و ناتوانکنندهترین اختلالات روانشناختی است. پژوهشهای زیادی به بررسی اثربخشی درمان های شناختی - رفتاری و نسل سوم بر بهبود اختلال وسواس پرداختهاند، اما مسئله اصلی این است که درمانهای نوین از جمله تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش بر اختلال وسواس زنان تأثیر دارد؟ هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش بر توانایی های شناختی، تحمل آشفتگی و علائم اختلال وسواس - ناخودداری در زنان انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است. طرح نیمه آزمایشی پژوهش حاضر پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان ۲۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۷ تشکیل دادند. نمونه پژوهش ۴۰ نفر از زنان ۲۰ تا ۴۵ ساله بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس وسواس - ناخودداری ییل -براون گودمن (۱۹۸۶)، پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (۱۳۹۲) و مقیاس تحمل آشفتگی سیمونز و همکاران (۲۰۰۵) استفاده شد. گروه آزمایشی ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش مبتنی بر روی آورد اوشا و موران (۲۰۱۹) را بهصورت هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر نشان داد که تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش بر کاهش مشکلات شناختی و علائم وسواس - ناخودداری و افزایش تحمل آشفتگی مؤثر است (۰/۰۰۱ ≥P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق و با توجه به اینکه الگوی درﻣﺎنی تصویرسازی ذهنی دستوری ﺑﺮ تصاویر، اﺣﺴﺎﺳﺎت، خاطرات آزاردهنده و بازسازی شناختی متمرکز است میتوان از آن بهعنوان یک مداخله اثربخش در کنار سایر مداخلات درمانی برای بیماران مبتلا به وسواس - ناخودداری استفاده کرد.
بیان قادری، کامران یزدانبخش، جهانگیر کرمی،
دوره ۲۱، شماره ۱۰۹ - ( بهار ۱۴۰۱(فروردین) ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه: اضطراب اجتماعی یکی از اختلالات بسیار شایع و ناتوان ساز در سن آموزش است، و در بسیاری از ابعاد زندگی افراد مبتلا پیامدهای نامطلوبی در پی دارد. اما مسأله ی اصلی پژوهش حاضر این است که آیا مدل ساختاری اضطراب اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی و طرحواره های سازش نایافته اولیه با میانجیگری راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی با داده های تجربی برازش دارد؟
هدف: پژوهش حاضر به منظور تدوین و ارزیابی مدل ساختاری اضطراب اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی و طرحوارههای سازش نایافته زگار اولیه با میانجی گری راهبردهای نظمجویی شناختی هیجانی انجام شد.
روش: این پژوهش همبستگی و بر اساس معادلات ساختاری بود. از جامعه ی آماری دانش آموزان دختر متوسطه ی دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۹۹-۹۸، تعداد ۳۴۶ نفرانتخاب شدند و پرسشنامههای باورهای فراشناختی کودکان (MCQ-C)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های سازش نایافته اولیه، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه اضطراب اجتماعی را پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج نشان داد که سه خرده مقیاس از باورهای فراشناختی، فرانگرانی منفی (۰/۰۱ P≤ ، ۰/۱۵ =β)، نظارت شناختی (۰/۰۱ P≤، ۰/۲۱ =β) و باورهای خرافه، تنبیه و مسئولیت SPR (۰/۰۱ P≤ ، ۰/۱۷ =β) و سه حوزه از طرحواره های سازش نایافته اولیه، طرد و بریدگی (۰/۰۱ P≤ ، ۰/۱۶ =β)، خوگردانی و عملکرد مختل (۰/۰۱ P≤ ، ۰/۲۳ =β) و گوش به زنگی افراطی و بازداری (۰/۰۱ P≤ ، ۰/۱۹ =β)، به طور مثبت و معناداری اضطراب اجتماعی را پیش بینی می کنند و همچنین نقش میانجی گری دو راهبرد تنظیم شناختی هیجان، نشخوار فکری و سرزنش خود، در رابطه بین باورهای فراشناختی و طرحواره های سازش نایافته اولیه با اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان مورد تأیید قرار گرفت. و این متغیرها ۵۷ درصد واریانس اضطراب اجتماعی را تبیین می کنند.
نتیجهگیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت تغییر باورهای فراشناختی و طرحوارههای سازش نایافته اولیه و آموزش راهبردهای مناسب و کارآمد تنظیم هیجان و تغییر راهبردهای سازش نایافته نظمجویی شناختی هیجان می تواند در پیشگیری از ایجاد و تداوم و تشدید اضطراب اجتماعی در نوجوانان مفید باشد.
محبوبه کربلایی، کامران یزدانبخش، خانم آسیه مرادی،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۱ - ( بهار ۱۴۰۲(فروردین)، ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه: یکی از رایجترین مشکلات روانشناختی در کودکان و نوجوانان اختلالات اضطرابی است که با آسیبشناسی روانی قابل توجهی همراه است. عوامل روانشناختی مختلفی بر اضطراب تأثیر گذارند. با وجود اینکه حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام از جمله مؤلفههای فراتشخیصی در رشد اختلالات اضطرابی هستند و درمان فراتشخیصی در این دو متغیر تأثیر گذار بوده است، اما پژوهشهای اندکی در جامعه مورد تحقیق صورت گرفتهاست.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی بود.
روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پژوهش از نوع پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۴۰۱ در دبستانهای ابتدایی بخش کهریزک (شهرهای باقر شهر، کهریزک و چهل و پنج روستای این بخش) تحصیل میکردند. از طریق نمونهگیری تصادفی ۳۰ نفر از بین دانشآموزانی که براساس مقیاسهای پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM۵ و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاکهای اختلالات اضطرابی را برآورده کردهبودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM۵، شاخص A عدم تحمل ابهام برای کودکان و پرسشنامه حساسیت اضطرابی کودکان بود. جهت تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ انجام شد.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری ۰/۰۵).
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی برای اختلالات هیجانی کودکان منجر به بهبود حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی میگردد. همچنین مطالعه این پروتکل در گروههای دیگر با حجم بزرگتر پیشنهاد میگردد.
علی کریم خلیف الشمری، خدامراد مومنی، کامران یزدانبخش،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۵ - ( بهار ۱۴۰۴(فروردین)، ۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه: اختلال طیف اتیسم یکی از پیچیده ترین اختلالات رشدی است که بر توانایی های شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان تأثیر می گذارد. تنظیم هیجان و سبک های دلبستگی از عوامل مهمی هستند که می توانند به طور مستقیم بر مهارت های اجتماعی و میزان اضطراب کودکان مبتلا به این اختلال تأثیر بگذارند. با وجود پژوهش های متعدد در زمینه اختلال طیف اتیسم، هنوز خلأهای بسیاری در فهم کامل نقش واسطه ای تنظیم هیجان در این رابطه ها وجود دارد.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی و اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در شهر کرمانشاه بود که از میان آن ها تعداد ۲۰۰ کودک به صورت دردسترس با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، والد یا مراقب کودکان به پرسشنامه های سبک دلسبتگی در کودکی میانه (رونقی و همکاران، ۱۳۹۲)، مهارت های اجتماعی (بلینی و هوف، ۲۰۰۷)، تنظیم هیجان (شیلدز و سیچتی، ۱۹۹۷) و اضطراب (راجرز و همکاران، ۲۰۱۶) پاسخ دادند. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار Spss-۲۴ و Amos-۲۴ استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن تر با افزایش مهارت های اجتماعی (۳۸۲/۰ =β) و کاهش اضطراب (۱۳۸/۰- =β) در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم همراه است. همچنین تنظیم هیجان نقش میانجی در رابطه سبک دلبستگی و مهارت اجتماعی (۰۶۷/۰ =β) و سبک دلبستگی و اضطراب (۰۲۹/۰- =β) دارد (۰۵/۰ <p).
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود که برنامه های مداخله ای مناسب توسط متخصصان طراحی شود و در مراکز و مدارس استثنایی ویژه اتیسم اجرا شود. همچنین برگزاری کارگاه های آموزش خانواده (بهویژه مادر/ مراقب) مبتنی بر نقش سبک دلبستگی بر مهارت های اجتماعی و اضطراب کودکان دچار اختلال طیف اتیسم تدارک دیده شود.
خدیجه زبیدی زاد، دکتر کامران یزدانبخش، دکتر خدامراد مومنی،
دوره ۲۵، شماره ۱۵۷ - ( بهار ۱۴۰۵(فروردین)، ۱۴۰۵ )
چکیده
زمینه: اضطراب اجتماعی یکی از مشکلات روانشناختی است که در کودکان و نوجوانان بهوفور مشاهده میشود و تأثیرات عمیقی بر وضعیت روانشناختی و پیشرفت تحصیلی آنها میگذارد. علل اضطراب اجتماعی از منابع مختلفی سرچشمه میگیرد؛ از این عوامل میتوان بدرفتاری دوران کودکی، حمایت اجتماعی ادراک شده و شرم را نام برد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی شرم در رابطه بدرفتاری دوران کودکی و حمایت اجتماعی ادراک شده با نشانههای اضطراب اجتماعی در دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ در مدارس دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه میباشد. حجم نمونه برابر با ۲۹۰ نفر و شیوه نمونهگیری در این پژوهش نمونهگیری خوشهای میباشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (لاگ و همکاران،۱۹۹۸)، پرسشنامه بدرفتاری دوران کودکی (برنستاین و همکاران،۲۰۰۳)، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمن و همکاران، ۱۹۸۸) و پرسشنامه شرم (اندرو و همکاران، ۲۰۰۲) است. در این پژوهش رابطه بین متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون و مدل پژوهش با تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری آزمون شد. حداکثر سطح خطای آلفا جهت آزمون فرضیه ها، مقدار ۰۵/۰ تعیین شد (۰۵/۰≥p). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS ۲۸ و AMOS ۲۴ انجام شد.