مریم رضایی، اسماعیل اسدپور، فرشاد محسن زاده، کیانوش زهراکار،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۳ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه: ازدواج مجدد با اینکه فرصت دوبارهای برای تجربه زندگی مشترک است؛ ولی پیشینه های نظری و تجربی انجام شده در این زمینه بیانگر این واقعیت است که این گروه تنشهای زیادی را تجربه میکنند و همچنین میزان طلاق در بین آنها در سطح بالایی قرار دارد. با این حال چالشهای ادراکی و نیازهای آموزشی این گروه بطور جامع تاکنون در پژوهش خاصی مورد شناسایی قرار نگرفته است و در این زمینه خلاء پژوهشی وجود دارد
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای آموزشی پیش از ازدواج مجدد بود
روش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. پژوهشگر از میان زنان و مردان، ۱۶ نفر و از میان متخصصین، ۱۲ نفر را برای مشارکت در پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب کرد. مصاحبهها ضبط و با استفاده از روشِ تحلیل اشتراوس و کوربن (۱۹۹۸) تحلیل شد
یافتهها: واکاوی بیانات مصاحبهشوندگان منجر به طراحی مدل آمادگی برای ازدواج مجدد، با یک مقوله هستهای (انتخابی واقعبینانه و ورودی ایمن به رابطۀ پرچالش)، چهار عامل علی (روشنسازی ملاکهای ازدواج مجدد، واکاوی آمادگیهای فرد، شناخت با غایت تناسبسنجی و همچنین وارسی احتمال وجود چراییهای ناسالم جهت ازدواج مجدد)، سه عامل زمینهساز (آگاهی نسبت به نقش مانعزایی خانواده، بینشدهی نسبت به چالشهای زوجی و چالشهای والدگری)؛ چهار عامل مداخلهای (تسهیل رهایی فرد از رابطه قبلی، تقویت توانمندیهای درونفردی، تقویت مهارتهای زوجی و آموزش ضرورتهای ارتباطی در تعامل با فرزندان)، چهار کنش (حل مشارکتی چالشهای مرتبط با فرزندان، پذیرش چالشهای زوجی و مشارکت در رسیدگی به آنها، ترسیم روابط والد _ فرزندی مبتنی بر مهرورزی و ترسیم رابطه زناشویی مبتنی بر عشق) و یک پیامد (زندگی زناشویی مجدد با کیفیت) شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش، زمینه را برای طراحی برنامههای آموزشی پیش از ازدواج مجدد فراهم کرد. برنامههایی که اجراییشدن آن، احتمال داشتن پیوند مجدد توام با کیفیت را افزایش میدهد.