۶ نتیجه برای امید به زندگی
راضیه هادی زاده کفاش، علیرضا ماردپور، خسرو رمضانی،
دوره ۱۸، شماره ۷۳ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: تمامی تلاش نظریه پردازان براین است که با تواناسازی زنان از راه ترویج اندیشههای نو، آموزش مهارت هایی برای فعالیت در بخش های اقتصادی، ارتقای آگاهی همه اعضای جامعه از نقش های زنان (بویژه زنان سرپرست خانوار) و بهبود سطح رفاه آنها، پایه های استواری برای اقدام های بعدی در تأمین نیازهای راهبردی و مقابله با نابرابری ها در همه عرصه ها فراهم کنند، اما مسئله این است که آیا آموزش مهارتهایی مانند مثبت نگری می تواند در تواناسازی این زنان تأثیرگذار باشد؟ هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی روان درمانگری مثبت گرا بر کیفیت زندگی، امید به زندگی و سازش یافتگی اجتماعی زنان سرپرست خانوار بود. روش: این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. یک نمونۀ ۵۰ نفری از زنان سرپرست خانوار که دارای ملاک های ورود به تحقیق بودند به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در گروههای آزمایش (۲۵ نفر) و گواه (۲۵ نفر) جایگزین شدند. روان درمانگری گروهی مثبت گرا ( رشید، ۲۰۱۵) هفته ای یک بار در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای بر روی گروه آزمایش برگزار گردید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان جهانی بهداشت، ۱۹۹۳)، مقیاس امید به زندگی (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۱) و سازش یافتگی اجتماعی (بل، ۱۹۶۱). یافته ها: یافته ها اثربخشی رواندرمانگری گروهی مثبت گرا را بر کیفیت زندگی (۰/۰۰۷ =p)، امید به زندگی (۰/۰۰۲=p) و سازش یافتگی اجتماعی (۰/۰۰۰۱=p) زنان سرپرست خانوار را مورد تأیید قرار داد و ماندگاری آن در مرحله پیگیری نیز برای کیفیت زندگی (۰/۰۰۵ =p)، امید به زندگی (۰/۰۰۲=p) و سازش یافتگی اجتماعی (۰/۰۰۰۱ =p) تأیید شد. نتیجه گیری: درمانگری مثبت گرا کیفیت زندگی، امید به زندگی و سازش یافتگی اجتماعی زنان سرپرست خانوار را بهبود می بخشد.
جواد سید جعفری، احمد برجعلی، شاهین شرافتی، مهدی پناهی، تاجماه دهناشی لاطان، سعیده عبودیت،
دوره ۱۹، شماره ۹۲ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، تابآوری و امید به زندگی پرداختهاند. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تابآوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع ۲ پرداخته باشد مغفول مانده است.
هدف: تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تابآوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع ۲ بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری را در این پژوهش کلیه بیماران مبتلابه دیابت نوع دو تشکیل میدادند که در سال ۱۳۹۸ به مرکز مشاوره روان یار مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ نفر که ۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه گواه با روش نمونهگیری در دسترس در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده طرح درمانی گیلبرت (۲۰۱۴)، مقیاس امیدواری اشنایدر (۱۹۹۱) و مقیاس تابآوری کونور - دیویدسون (۲۰۰۳) بود. دادهها با تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تابآوری و امید به زندگی افراد مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنادار داشت (۰/۰۵ p<). نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمانی متمرکز بر شفقت شرکت کرده بودند تابآوری بیشتر و امید به زندگی بیشتری داشتند.
نوشین کشفی، محمدحسن غنی فر، مریم نصری، قاسم دستجردی،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۷ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه: اعتیاد به عنوان یکی از معضلات اساسی زندگی بشری، با پیامدهای منفی زیادی همراه است. کاربست روش هایی که منجر به افزایش امید به زندگی و کیفیت تصمیم گیری بهبودیافتگان مواد مخدر گردد از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ درکنار شیوه های درمانی بکار رفته برای اعتیاد، تاکنون مطالعه ای به بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در ارتقای امید به زندگی و تصمیم گیری بهبودیافتگان موادمخدر نپرداخته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی و تصمیم گیری در افراد مبتلا به اعتیاد در حال بهبودی صورت گرفت.
روش: این تحقیق از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پس آزمون و با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه معتادین در حال بهبودی شهر یزد در سال ۱۴۰۰ بود. با روش نمونهگیری هدفمند تعداد ۴۰ نفر انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (۲۰ نفر در گروه آزمایش و ۲۰ نفر در گروه گواه). برای گروه آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هایز و همکاران، ۲۰۱۲) به صورت هفتگی و در قالب ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای اجرا شد و برای گروه گواه، درمانی صورت نگرفت. پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (۱۹۹۵) و مقیاس امید اشنایدر و همکاران (۱۹۹۱) در مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: طبق نتایج، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش معنادار نمرات امید به زندگی و سبک تصمیم گیری عقلانی و شهودی و کاهش معنادار نمرات سبک تصمیمگیری آنی و وابستگی در گروه آزمایش شده است (۰/۰۵ P<). در نمرات پس آزمون سبک تصمیم گیری اجتنابی، بین میانگین گروه های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گواه، تفاوت معنی دار وجود ندارد (۰/۰۵ P>). با کنترل نمرات پیش آزمون، اثر گروه بر نمرات پس آزمون امید به زندگی معنادار است (۰/۰۰ , P= ۲۰/۱۶ F=). به طوری که بعد از درمان پذیرش و تعهد، نمرات امید به زندگی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار داشته است.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند در بهبود امید به زندگی و تصمیم گیری معتادین در حال بهبودی مؤثر باشد. بنابراین در حوزه درمان و پیشگیری از اعتیاد میتوان از مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بهبود و تقویت امید به زندگی و تصمیم گیری در معتادین استفاده کرد و آن ها را در غلبه بر آسیب های ناشی از اعتیاد به ویژه عود یاری رساند.
محسن عارفیان، کریم عسگری مبارکه، مسعود فضیلت پور،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۳ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: شیمی درمانی به عنوان یکی از درمان های رایج سرطان پستان با عوارض جانبی متعدد از جمله درد همراه است، که بر سلامت جسمانی و روانشناختی بیماران تأثیر سوء می گذارد. ادبیات پژوهشی نشان داده است که مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی با کاهش عوارض جانبی شیمی درمانی همراه است، با این حال نتایج ارائه شده در برخی پژوهش ها متناقض است.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی کوتاه مدت بر درد و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی بود.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. بدین منظور ۲۸ بیمار ۱۹-۷۰ ساله مبتلا به سرطان پستان در سال ۱۴۰۱ از مراکز درمانی شهرستان شیراز به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۴ نفره مداخله و گواه گمارده شدند. گروه مداخله شش جلسه هفتگی (۹۰ دقیقه ای) درمان گروهی شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی (کایون و همکاران، ۲۰۱۸) دریافت کردند، درحالی که گروه گواه از شیوه رایج شیمی درمانی استفاده کردند. هر دو گروه به وسیله پرسشنامه کوتاه درد (کلیند، ۱۹۹۱) و پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر و همکاران، ۱۹۹۱) مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS۲۶ به منظور تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: بررسی نمرات نشان داد که گروه مداخله در پس آزمون به صورت معنی داری نمرات درد کمتر (۰/۷۳ =۲η و ۰/۰۱ p< و۱۲/۷۲ =(۲۵ و ۱)F) و نمرات امید به زندگی بیشتر (۰/۲۷ =۲η و ۰/۰۱ p< و ۹/۶۲ =(۲۵ و ۱)F) گزارش کرده است. همچنین تفاوت ها در خصوص هر دو متغیر درد و امید به زندگی در پس آزمون معنی دار بود (۰/۰۵ p<).
نتیجهگیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد مداخله شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی می تواند توسط روانشناسان به عنوان مداخله ای کارآمد به منظور تعدیل درد و افزایش امید به زندگی این بیماران به کار برده شود. البته پژوهش های بیشتر با گروه نمونه وسیع تر مورد نیاز است
طاهره محمودیان دستنائی، زهرا علیزاده،
دوره ۲۳، شماره ۱۳۴ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: آسیب نخاعی یکی از خطرناک ترین و پرهزینه ترین بیماری ها با عواقب غیرقابل پیش بینی برای فرد، خانواده، دوستان و جامعه است. تاکنون مطالعات متعددی به گزارش نتیجه درمانهای مختلف پرداخته اند ولی با بررسی پیشینه کمتر مطالعهای را میتوان یافت که تأثیر گروه درمانی با روش معنادرمانی بر تاب آوری و امید به زندگی معلولین ضایعه نخاعی پرداخته باشد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی با روش معنادرمانی بر افزایش تاب آوری و امید به زندگی در بیماران دارای ضایعات نخاعی بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران ضایعه نخاعی ناشی از تصادف بودند که به مراکز روزانه توان بخشی معلولین ضایعه نخاعی مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده است که ۳۰ نفر انتخاب شد و با توجه به معیارهای خروج و ورود در دو گروه ۱۵ نفری گماشته شدند. برای مداخله از پروتکل طراحی شده مبتنی بر طرح درمان هوتزل (۲۰۰۲) استفاده شد. هر دو گروه به وسیله پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳) و مقیاس امید (اشنایدر، ۱۹۹۱) ارزیابی شدند و داده های آماری با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد گروه درمانی با روش معنادرمانی بر افزایش تاب آوری معلولین با ضریب (۶/۷۸ =f، ۰/۰۵>۰/۰۰۱ =P) و میزان اثر ۲۰/۱ درصد اثربخش بوده است. همچنین، میزان اثر این روش درمانی بر امید به زندگی با ضریب (۶/۳۰ =f، ۰/۰۵>۰/۰۰۱ =P) و میزان اثر ۱۸/۹ درصد برآورد گردید.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد استفاده از روش معنادرمانی گروهی در بهبود تاب آوری و امید به زندگی معلولین ضایعه نخاعی ناشی از تصادف مؤثر است بنابراین توصیه می شود که در طرح های توانمندسازی معلولین ضایعه نخاعی از روش های گروه درمانی مبتنی بر معنای زندگی گنجانده شود و بسته های آموزشی و درمانی بر مبنای این رویکرد توسعه یابد.
بهاره حسنی، دکتر بیوک تاجری، دکتر فرحناز مسچی، دکتر علیرضا شکرگزار، دکتر نسرین رضویان زاده،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۹ - ( ۵-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه: بیماران تحت دیالیز با چالشهای جسمی و روانی متعددی روبرو هستند که میتواند امید به زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. در این میان، مداخلات رواندرمانی مانند گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی به عنوان روشهای مؤثر برای بهبود سلامتروان شناخته شدهاند. با این حال، مقایسه اثربخشی این دو روش بر افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون–پسآزمون با گروه گواه همراه با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران دیالیزی مراجعه کننده به مرکز دیالیز بیمارستان خاتمالانبیا در شهرستان شاهرود در سال ۱۴۰۲ به تعداد ۲۱۱ نفر بودند. از بین افراد جامعۀ آماری، ۴۵ نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر، ۱۹۹۱) بود. پروتکل درمان شناختی-رفتاری (والساراج و همکاران، ۲۰۲۱) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (سگال و همکاران، ۲۰۲۳) برای گروههیا آزمایش اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته در نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافتهها نشان داد که دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی در پس آزمون اثر معنیدار داشت (۰۰۱/۰ >P). بین نمرات امید به زندگی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری صرفنظر از نوع مداخله، تفاوت وجود داشت. از بین دو روش مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی، درمان شناختی رفتاری در افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی مؤثرتر بود (۰۰۱/۰ >P)
نتیجهگیری: نتایج بیانگر آن است که استفاده از مداخلات رواندرمانی، بهویژه شناختی رفتاری، میتواند به عنوان یک راهکار کاربردی در بهبود امید به زندگی و ارتقای سلامتروان بیماران تحت دیالیز مورد توجه قرار گیرد