۲ نتیجه برای انعطافپذیری روانشناختی
سمیرا فرزین، حسین محققی، ابوالقاسم یعقوبی، رسول کردنوقابی،
دوره ۲۴، شماره ۱۴۶ - ( ۲-۱۴۰۴ )
چکیده
چکیده
زمینه: خودشکوفایی که تعداد بسیار اندکی از افراد موفق به دستیابی به آن می گردند، می تواند منجر به احساس خوشبختی و رضایت از زندگی گردد. این مرحله رشدی مبتنی بر ادراک افراد از کیفیت فرزندپروری که تجربه کرده اند و عواملی که به طور غیر مستقیم در شکل گیری آن نقش دارند می-باشد. زنان و مردان متأهل در جایگاه والدین فعلی یا آینده، در پرورش افراد خودشکوفا سهم بسزایی دارند. با این وجود عوامل زمینه ساز خودشکوفایی در آنان به عنوان مهمترین الگوی تربیتی تاکنون شناسایی نشده است، بنابراین در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند.
هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی برازش مدل ساختاری از روابط بین فرزندپروری ادراک شده، انعطاف پذیری روانشناختی و خودشکوفایی در زنان و مردان متأهل انجام شد.
روش: روش این پژوهش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل شهر شیراز در سال ۱۴۰۱ بود. حجم نمونه شامل ۴۰۹ نفر بوده که به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. جهت گردآوری داده¬ها پرسشنامه های خودشکوفایی اهواز اسماعیل خانی (۱۳۸۰)، فرزندپروری ادراک شده گرولنیک و همکاران (۱۹۹۷) و انعطاف پذیری روانشناختی بن ایتژاک و همکاران (۲۰۱۴) و به منظور تحلیل داده ها، نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد استفاده قرار گرفتند.
یافته ها: بر مبنای یافته ها، مسیر مستقیم حمایت والدین از خودپیروی بر انعطاف پذیری روانشناختی، مهرورزی والدین و انعطاف پذیری روانشناختی بر خودشکوفایی معنادار شد. همینطور بر اساس نتایج آزمون بوت استراپ، حمایت والدین از خودپیروی با نقش میانجی انعطاف پذیری روانشناختی بر خودشکوفایی اثر غیر مستقیم و معنادار داشته است (۰۵/۰ P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، به منظور پرورش افراد خودشکوفا در جامعه پیشنهاد می گردد نهادهای تربیتی بهویژه اداره های آموزش و پرورش، علاوه بر برنامهریزی درون سازمانی، برنامهریزی بلندمدت و کلان جهت دوره¬های آموزشی خودشکوفایی مبتنی بر فرزندپروری مطلوب و نیز انعطاف پذیری روانشناختی برای زنان و مردان متأهل داشته باشند.
عاطفه میرزایی جاهد، مریم مقدسین، سمیرا وکیلی، بیتا نصرالهی، کیوان ملانوروزی،
دوره ۲۴، شماره ۱۵۶ - ( ۱۲-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه: رشد مهارتهای انطباقی در کودکان نقشی کلیدی در سلامت روانی و اجتماعی آنها دارد. ویژگیهای روانشناختی والدین، به ویژه انعطافپذیری روانشناختی، میتواند تأثیر چشمگیری بر شیوه تعامل والدین با فرزندان و در نتیجه رشد این مهارتها بگذارد. علاوه بر این، کنترلگری والدین به عنوان یک عامل میانجی، ممکن است بر چگونگی شکلگیری این مهارتها تأثیرگذار باشد. درک دقیق روابط میان این متغیرها، میتواند به روشن شدن عواملی که بر توسعه مهارتهای انطباقی کودکان تأثیر میگذارند، کمک کند.
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش انعطافپذیری روانشناختی والدین در مهارتهای انطباقی کودکان و تبیین نقش میانجی کنترلگری والدین در این رابطه بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی والدین کودکان دبستانی ۷ تا ۱۱ ساله شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بود. تعداد ۶۵۰ والد به روش داوطلبانه از مناطق ۲، ۴، ۷ و ۱۵ انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس انعطافپذیری روانشناختی والدین (گرین و همکاران، ۲۰۱۵)، مقیاس منبع کنترل والدینی (کمپیز و همکاران، ۱۹۸۶) و سیستم سنجش رفتار کودک ویراست سوم (رینولد و کمفیس، ۲۰۱۵) بود. برای تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری با بهرهگیری از نرمافزارهای SPSS-۲۷ و AMOS-۲۹ استفاده شد.
یافتهها: نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که انعطافپذیری روانشناختی والدین رابطۀ مثبت و معناداری با مهارتهای انطباقی کودکان دارد (۰۵/۰p< ،۴۵۰/۰ = β). همچنین، انعطافپذیری روانشناختی والدین از طریق کاهش کنترلگری والدین به صورت غیرمستقیم با مهارتهای انطباقی کودکان ارتباط دارد (۰۵/۰p< ،۰۴۸/۰ = β).
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر بر نقش تعیینکننده انعطافپذیری روانشناختی والدین در ارتقای مهارتهای انطباقی کودکان تأکید دارد. مداخلات روانشناختی که با هدف افزایش انعطافپذیری والدین و کاهش سبکهای کنترلگرانه تدوین شوند، میتوانند تأثیر بسزایی در بهبود مهارتهای انطباقی کودکان داشته باشند.