زمینه: دانش دستور زبان در فراگیری هر زبان و ارتباطات زبانی شفاهی و مکتوبب از اهمیت شایانی برخوردار است (اساعیل و ددی، ۲۰۲۱). از طرفی، استفاده از راهبردهای یادگیری خودنظمجویی در این زمینه مورد توجه بوده است (پاولاک، ۲۰۱۸؛ لی، ۲۰۲۲). از سوی دیگر نقش سبکهای هویت به عنوان عامل میانجیگر در بعد آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است برزونسکی و کوک (۲۰۰۵). در این میان، در حوزه آموزش زبان دوم استفاده از راهبردهای یادگیری خودنظمجویی و نقش میانجیگر سبک هویت در فراگیری دستور زبان همچنان نیازمند مطالعه بیشتر است.
هدف: این پژوهش به بررسی اثربخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سبکهای هویت در فراگیری جملات موصولی در دستور زبان انگلیسی میپردازد.
روش: برای این منظور، ۶۰ نفر از فراگیران زبان انگلیسی انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه گواه و یک گروه آزمایشی قرار گرفتند. جهت اطمینان از همگنبودن فراگیران در دانش جملات موصولی، از پیشآزمون جملات موصولی انگلیسی استفاده شد. سپس، پرسشنامه پینتریش و دی گروت (۱۹۹۰) در خصوص استفاده از راهبردهای یادگیری خودنظمجویی توزیع گردید. همچنین، گروه آزمایش با این راهبردها آشنا شدند تا از آنها استفادهکنند. به دنبال آن، پرسشنامه سبک هویت بروزنسکی (۱۹۹۲) به گروه آزمایش دادهشد. سپس، پسآزمون جملات موصولی تکرارشد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و تحلیل یکسویه واریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از تأثیر معنادار راهبردهای یادگیری خودنظمجویی در فراگیری جملات موصولی با (۰/۰۱ p<) اندازه اثر زیاد (۰/۸۳ eta=) بود. اما، طبق نتایج حاصل از تحلیل واریانس یکسویه هیچ یک از سه سبک هویت نقش میانجیگر در این تأثیرگذاری نداشته است (۰/۰۵ p>).
نتیجهگیری: براساس نتایج به دست آمده، میتوان نتیجه گرفت که آگاهی از راهبردهای یادگیری خودنظمجویی میتواند میزان یادگیری دستور زبان هدف را افزایشدهد. بنابراین استفاده از نتایج این مطالعه به معلمان، متخصصان و سیاستگذاران آموزشی توصیه میشود.