۵۱ نتیجه برای دلبستگی
محمدعلی بشارت، نرگس خلیلی اردکانی، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
روابط بینشخصی در دامنهای وسیع از فعالیتها و زندگی روزمرۀ افراد نقش تعیینکننده دارند. بههمین دلیل، مشکلات فرد در زمینۀ روابط بینشخصی، زندگی و عملکرد وی را بهطور گسترده تحتتأثیر قرار میدهند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری خودمهارگری در ارتباط با تعامل سبکهای دلبستگی و مشکلات بینشخصی بود. از شرکتکنندگان (۲۷۶ دختر، ۲۷۵ پسر) خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس مشکلات بینشخصی (IIP) و زیرمقیاس خودمهارگری درونی از مقیاس رفتار شخصی (PBI) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن با مشکلات بینشخصی بهترتیب رابطۀ منفی و مثبت معنادار وجود دارد. خودمهارگری با مشکلات بینشخصی رابطۀ منفی معنادار نشان داد. بر اساس یافتههای تحلیل مسیر، خودمهارگری دارای اثر میانجیگری معنادار در ارتباط با تعامل سبکهای دلبستگی و مشکلات بینشخصی بود. بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که ارتباط با تعامل سبکهای دلبستگی و مشکلات بینشخصی فقط یک رابطۀ خطی ساده نیست و خودمهارگری بهعنوان متغیر میانجیگری این رابطه را تحتتأثیر قرار میدهد.
محمد حاتمی، مریم امیدبیگی،
دوره ۱۴، شماره ۵۵ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
از آنجا نوجوانان اقشار آسیبپذیر که بهدلیل نبود والدین ممکن است دارای سبکهای دلبستگی ناایمن بوده و در بیان و پذیرش احساسات خود دچار مشکل باشند این مطالعه با هدف بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با روانبنههای هیجانی در نوجوانان اقشار آسیبپذیر که یکی از والدین آنها در اثر فوت، طلاق و یا اشتغال حضور ندارد بود.
در این تحقیق که یک مطالعه همبستگی بود نمونه پژوهش شامل ۱۰۰ نفر از دانشآموزان مناطق محروم استان البرز بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. شرکتکنندگان پرسشنامه روانبنه هیجانی لیهی و پرسشنامه سبکهای دلبستگی کولینز و رید را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و ضریب با نرمافزار SPSS ۲۲ تحلیل شد.
نتایج نشان داد در این گروه هدف خاص، همبستگی معنیداری با ضریب اطمینان ۹۵ درصد بین روانبنههای هیجانی در ابعاد توافق عمومی، گناه، تأیید، سرزنش، طول مدت احساسات و مهار کردن با سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی وجود دارد. همچنین در افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی روانبنههای هیجانی پذیرش احساسات، ابراز، بیحسی و عقلانیت با ضریب اطمینان ۹۵ درصد رابطه معنیداری دیده شد.
آسیه مرادی، کامران یزدانبخش، آزیتا بساطی،
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
خانواده یک نظام اجتماعی و یکی از ارکان اصلی جامعه بهشمار میرود و شناخت عواملی که سبب استحکام این نهاد اجتماعی میگردند، میتواند گامی بلند در راستای ارتقای سطح فرهنگ جامعه باشد. این پژوهش با هدف پیشبینی تعارض زناشویی براساس روانبنهها، سبکهای دلبستگی و بخشودگی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه شامل۳۰۰ نفر از دبیران متأهل بود که بهروش نمونهگیری خوشهای در سال ۱۳۹۴ انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها دربرگیرنده پرسشنامه روانبنههای اولیه، مقیاس سبک دلبستگی، پرسشنامه بخشودگی و پرسشنامه تعارض زناشویی بود. تحلیل دادهها با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گامبهگام انجام شد نتایج نشان داد از بین روانبنهها، روانبنه بریدگی و طرد (۰/۰۱=p، ۰/۱۲= β) ، خودگردانی و عملکرد مختل (۰/۰۱=p، ۰/۳۴= β) و محدودیتهای مختل (۰/۰۱=p، ۰/۱۳= β)، سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی (۰/۰۱=p، ۰/۱۱= β) و سبکدلبستگی ناایمن اضطرابی(۰/۰۱=p، ۳۱/۰= β)، بهصورت منفی و سبک دلبستگی ایمن (۰/۰۱=p، ۰/۳۷-= β) و بخشودگی (۰/۰۱=p، ۰/۶۳-= β)، بهصورت منفی قادر به پیشبینی تعارض زناشویی میباشند. این یافتهها بدانمعناست که بالا بودن روانبنهها و داشتن سبک دلبستگی ناایمن تعارض بین زوجین را افزایش میدهد و بالا بودن بخشودگی و داشتن سبک دلبستگی ایمن تعارض بین زوجین را کاهش میدهد.
محمدعلی بشارت، ساره تاج دین، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
دلبستگی یک سیستم رفتاری است که برای نظمجویی نزدیکی کودک به والد یا مراقبتکننده اصلی در هنگام خطر یا اضطراب شکل میگیرد تا شانس بقای او را بالاتر برد. فرض بر این است که انواع مختلف سبکهای دلبستگی بهگونهای متفاوت با تعارضات زناشویی در ارتباط باشند و عوامل زیادی وجود دارند که میتوانند رابطه بین سبک دلبستگی و تعارضات زناشویی را تحتتأثیر قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگر دشواری نظمجویی هیجان در رابطه بین سبکهای دلبستگی و مشکلات زناشویی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نمونه طرحهای همبستگی است. در این مطالعه ۲۷۰ فرد متأهل (۱۴۵ مرد، ۱۲۵ زن) شرکت کردند. از شرکتکنندگان خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبک- راست (GRIMS) و مقیاس دشواری نظمجویی هیجان (DERS) را تکمیل کنند. دادههای پژوهش با استفاده از روشها و شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و دشواری نظمجویی هیجان با تعارضات زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (۰/۰۰۱p <). بین سبک دلبستگی ایمن و تعارضات زناشویی رابطه معنادار وجود نداشت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دشواری نظمجویی هیجان در رابطه بین سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با تعارضات زناشویی نقش میانجیگر دارد (۰/۰۰۱ p <). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند، در برقراری روابط بین شخصی، بهخصوص با همسر، مشکل دارند؛ مشکلاتی که تا حدودی تحتتأثیر دشواری تنظیم و مدیریت هیجانها شکل میگیرند.
محمدعلی بشارت، راشل اسحق گلپاشین، هادی فرهمند، فاطمه ابراهیمی،
دوره ۱۶، شماره ۶۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
پژوهشهای پیشین سبکهای دلبستگی، سبکهای دفاعی و ایستادگی را در بیماران جسمی بررسی کردهاند. مسأله اصلی پژوهش حاضر بررسی این متغیرها در بیماران مبتلا به چندین اسکلروز (ام. اس.) است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سبکهای دلبستگی، سبکهای دفاعی و ایستادگی در بیماران مبتلا به چندین اسکلروز (ام. اس.) و افراد سالم بود. در یک پژوهش توصیفی و علی- مقایسهای، از ۱۰۰ نفر بیمار مبتلا به ام اس (۵۲ مرد و ۴۸ زن) و ۱۰۰ نفر از افراد سالم (۵۲ مرد و ۴۸ زن) که بهصورت در دسترس انتخاب شدند، خواسته شد پرسشنامههای مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI: هازن و شیور، ۱۹۸۷)، پرسشنامه سبکهای دفاعی(DSQ: اندروز و همکاران، ۱۹۹۳) و مقیاس تابآوری کانر- دیویدسون (CD-RISC: کانر و دیویسون، ۲۰۰۳) را کامل کنند. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. بین دو گروه تفاوت معناداری از لحاظ سبکهای دلبستگی، سبکهای دفاعی و ایستادگی وجود داشت (۰۰۱/۰ (P=. بدینمعنا که بیماران مبتلا به چندین اسکلروز سبک دلبستگی ناایمن و سبک دفاعی ناپخته بیشتر و ایستادگی کمتری را نسبت به افراد سالم نشان دادند.
فهیمه عفاری مقدم، فاطمه دهقانی آرانی،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه: روانشناسی سلامت کودک و نوجوان و بررسی نقش عوامل روانشناختی در چگونگی سازگاری کودکان با شرایط پزشکی، از حوزههای قابل توجه در روانشناسی سلامت است. یکی از این عوامل روان شناختی که در پژوهشهای متعدد نقش مهمی را در سلامت به خود اختصاص داده سبک دلبستگی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف سنجش تحریکپذیری ضربان قلب کودکان مبتلا به بیماری مزمن پزشکی بر اساس سبک دلبستگی انجام گرفت. روش: روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی است، به این منظور ۴۵ کودک ۱۵-۱۲ ساله واجد ملاک های طرح، که با تشخیص یک بیماری مزمن تحت درمان پزشکی بودند، پس از اعلام موافقت وارد طرح پژوهش شدند. کلیه کودکان با تشخیص یک بیماری مزمن پزشکی تحت درمان پزشکی بودند. این کودکان مبتلا به بیماری های دیابت، نارسایی کلیوی و آسم بودند. پس از تکمیل پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید(۱۹۹۰) توسط این کودکان، آنها بر اساس نمرات اخذ شده در سه گروه با سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و اضطرابی قرار گرفتند. در گام بعد نیز سنجش تحریکپذیری ضربان قلب انجام شد. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد در کودکان با سبک دلبستگی ایمن، میزان معناداری ۰/۰۵p< در نمرات دلبستگی و زیر مقیاسهای تحریکپذیری ضربان قلب شامل نرخ ضربان قلب و نرخ تنفس در مقایسه با گروههای با سبک دلبستگی ناایمن دیده شد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می دهد که ابتلا به بیماری های مزمن پزشکی کودکان می تواند منجر به عواقب روانی- اجتماعی مهمی در آنها و والدینشان گردد و میزان سازگاری آنها را تحت تأثیر قرار دهد و سبک دلبستگی کودکان می تواند در این میان نقش مؤثری داشته باشد.
راهله سیاه کمری، خدامراد مومنی، جهانگیر کرمی،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه: تحقیقات نشان داده است که بین سبک دلبستگی و رضایت جنسی رابطه وجود دارد اما در این ارتباط خودکارآمدی جنسی مردان معتاد می تواند نقش میانجیگر داشته باشد؟ هدف: بنابراین هدف پژوهش بررسی نقش خودکارآمدی جنسی در ارتباط با سبک های دلبستگی و رضایت جنسی مردان معتاد شهر کرمانشاه بود. روش: پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری افراد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بود. که با روش نمونه گیری در دسترس از ۵ مرکز ۲۵۰ فرد انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های: مقیاس های دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (۱۹۸۷)، رضایت جنسی لارسون(۱۹۹۵) و خودکارآمدی جنسی وزیری و لطفی کاشانی (۱۹۹۳) استفاده شد. یافته ها: برای تحلیل داده ها از روشهای آماری همبستگی، تحلیل رگرسیون همزمان و تحلیل مسیر استفاده و نتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی و رضایت جنسی مردان رابطه وجود دارد، به این معنی که سبک دلبستگی ایمن پیش بینی کننده مثبت (۰/۰۵>R) و سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی پیش بینی کننده منفی است (۰/۰۵>R) هم چنین خودکارآمدی جنسی می تواند نقش میانجی بین سبک های دلبستگی و رضایت جنسی داشته باشد (۰/۰۵>-R) . نتیجه گیری: بدین معنی که افراد با خودکارآمدی جنسی بالا و بک دلبستگی ایمن، رضایت جنسی بهتری را تجربه کنند.
محمدعلی بشارت، نسیم کیائی، سید مسعود نبوی، مسعود غلامعلی لواسانی، زینب کمالی،
دوره ۱۷، شماره ۷۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه: شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر سازگاری با بیماری MS اهمیت بسزائی دارد و آگاهی از نحوه عملکرد این متغیرها در حوزه کمک به این بیماران بسیار مهم و مؤثر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری MS انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش پژوهش همبستگی بود. از شرکت کنندگان در پژوهش (۹۱ زن، ۲۹ مرد) خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI؛ بشارت، ۱۳۹۲، ۲۰۱۱)، مقیاس استحکام من (EES؛ بشارت، ۱۳۸۶، ۱۳۹۵) و مقیاس سازگاری با بیماری (AIS؛ بشارت، ۱۳۸۹، ۱۳۹۰) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی پیرسون و برای آزمون مدل فرضی پژوهش از تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که: ۱) سبک دلبستگی ایمن با سازگاری با بیماری MS رابطه مثبت معنادار دارد (۰/۰۰۱p<)؛ ۲) سبک های دلبستگی ناایمن با سازگاری با بیماری MS رابطه منفی معنادار دارند (۰/۰۰۱p<)؛ ۳) استحکام من با سازگاری با بیماری MS رابطه مثبت معنادار دارد (۰/۰۰۱p<)؛ ۴) سبک دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار دارد (۰/۰۰۱p<)؛ ۵) سبک های دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار دارند (۰/۰۰۱p<)؛ ۶) استحکام من در رابطه بین سبکهای دلبستگی و سازگاری با بیماری MS نقش واسطه ای داشت. نتیجه گیری: توجه به این عوامل به منظور ارتقای کیفیت زندگی و سازگاری با بیماری MS می تواند تلویحاتی برای متخصصین این حوزه به همراه داشته باشد.
آتنا حیدری، نیما قربانی، رضا پورحسین،
دوره ۱۷، شماره ۷۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه: نظریه خودمختاری رویکردی در ارتباط با انگیزههای بشریت، رشد روانی و سلامت ذهنی است که بر اهمیت منابع درونی تکاملی برای تحول شخصیت و خودتنظیمی رفتاری تأکید میکند. بنابراین حیطه پژوهشهای این نظریه، میل ذاتی شکوفایی نیازهای بنیادی روانی است که پایه و اساس خودانگیختگی و یکپارچگی شخصیت است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای ارضای نیازهای بنیادی روانی در رابطۀ بین انواع دلبستگی و میزان رضایت از زندگی است. روش: ۲۵۱ نفر از دانشجویان در این پژوهش شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای سبکهای دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور (۱۹۷۸)، پرسشنامه رضایت از نیازهای بنیادی روانی دسی و رایان (۲۰۰۰) و پرسشنامه رضایت از زندگی اِد دینر و همکاران (۱۹۹۳) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ارضای نیازهای بنیادین (نیاز به شایستگی و ارتباط) در پیشبینی رضایت از زندگی توسط دلبستگی ایمن نقش واسطهای ایفا میکند؛ نتیجه گیری: بنابر این یافتهها میتوان گفت دلبستگی ایمن زمانی که با نیازهای بنیادین همراه شود، رضایت از زندگی را پیشبینی میکند. همچنین دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرا از طریق ارضا و عدم ارضای نیازهای بنیادین، رضایت از زندگی را پیشبینی میکند.
نسرین حسین پور، حسن میرزاحسینی، مجید ضرغام حاجبی، نادر منیرپور،
دوره ۱۷، شماره ۷۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه: اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات شایع روان پزشکی میباشد که باعث ناراحتی فرد و نقص در عملکرد رفتاری و شناختی او میگردد. خاطرات مزاحم مجموعه ای از خاطراتی هستند که بی اختیار بوده و با اختلال اضطراب فراگیر در ارتباط است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تحریک دلبستگی ایمن در سطح زیرهشیاری در کاهش خاطرات مزاحم در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی مبتلا به GAD شهر قم در سال تحصیلی ۱۳۹۷- ۱۳۹۶ بودند. ۴۰ دانشجو با اختلال اضطراب فراگیر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب و با روش تصادفی در گروهای ۱۰ نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینزورید (۱۹۹۰)، مقیاس تجدید نظر شده تأثیر رویداد وایس و مارمر (۱۹۹۷)، پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر تباچینگ و فیدل (۱۹۹۶) بود. دادهها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس دوراهه، تحلیل کواریانس و تی مستقل در سطح ۵ درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که تحریک دلبستگی ایمن در سطح زیر هشیاری، خاطرات مزاحم دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر را کاهش داد (۰/۰۰۱≥ p=، ۳۲/۲۸۳= f). نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گرفت که تحریک دلبستگی ایمن در سطح زیرهشیاری، بر کاهش خاطرات مزاحم دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثر بود.
منیژه فیروزی، زینب سوری،
دوره ۱۷، شماره ۷۱ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه: درد مزمن نشانگانی آزارنده است. مدل های روانشناختی متفاوتی تلاش کردند تا نقش عوامل روانشناختی و اجتماعی را در بروز و حفظ درد مزمن توضیح دهند. دلبستگی یکی از ساختارهای روانشناختی است که احتمالا با درد مزمن مرتبط است. هدف: هدف پژوهش، بررسی اثر پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی بر فاجعه پنداری و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر روی ۱۲۰ بیمار درد مزمن (۳۸/۳% مرد و ۶۱/۷ % زن) صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران درد مزمنی که در یک مقطع زمانی سه ماهه به کلینیک درد بیمارستان اختر شهر تهران مراجعه کرده بودند انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسال و فاجعه پنداری را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط معناداری بین سبک های دلبستگی و متغیرهای ملاک در پژوهش حاضر (۰/۰۱>P) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون نیز تنها سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا توانستند فاجعه پنداری را در بیماران مبتلا به دردهای مزمن پیشبینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا توانست فاجعهپنداری را در بیماران درد مزمن پیشبینی کند، برای تسریع در بهبود وضعیت سلامت بیماران مداخلات ترمیم دلبستگی توصیه می شود.
محمدعلی بشارت، فرزانه رنجبر شیرازی، فاطمه دهقانی آرانی،
دوره ۱۷، شماره ۷۲ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه: سبک های دلبستگی، روان سازههای ناسازگار اولیه و مکانیسم های دفاعی از عوامل تعیین کننده اصلی مشکلات روان شناختی هستند. کشف روابط بین این متغیرها از اهمیت نظری و بالینی برخوردارند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش پژوهش همبستگی و بود. تعداد ۴۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (۱۸۴ دختر، ۲۱۶ پسر) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI؛ بشارت، ۱۳۸۴، ۲۰۱۱)، پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ؛ اندروز، سینگ و باند، ۱۹۹۳) و فرم کوتاه پرسشنامه روان سازه یانگ (YSQ-SF؛ یانگ و براون، ۱۹۹۹) را تکمیل کنند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با مکانسیمهای دفاعی رشدیافته رابطه مثبت و با مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته رابطه منفی معنادار دارد (۰,۰۰۱p<). سبک های دلبستگی ناایمن با مکانیسم های دفاعی رشدیافته رابطه منفی و با مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته رابطه مثبت معنادار (۰,۰۰۱p<) داشتند. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن و روان سازه های ناسازگار اولیه رابطه منفی معنادار و بین سبک های دلبستگی ناایمن و روان سازه های ناسازگار اولیه رابطه مثبت معنادار وجود داشت (۰,۰۰۱p<). روان سازه های ناسازگار اولیه با مکانیسم های دفاعی رشدیافته رابطه منفی معنادار و با مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته رابطه مثبت معنادار داشتند (۰,۰۰۱p<). نتایج تحلیل مسیر نشان داد که روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی نقش واسطه ای ایفا نمی کنند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبکهای دلبستگی و روان سازه های ناسازگار اولیه، مکانیسم های دفاعی را پیش بینی می کنند.
مریم صالحی، سوران رجبی، یوسف دهقانی،
دوره ۱۸، شماره ۷۳ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: تحقیقات به ارتباط بین طرحواره های هیجانی، سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در افراد دارای اختلال بدریخت انگاری اشاره دارد. اما آیا می توان این ارتباط را در بین افراد متقاضی جراحی زیبایی پیش بینی کرد؟ هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش طرحوارههای هیجانی، سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در اختلال بدریختی بدن در افراد متقاضی جراحی زیبایی انجام شد. روش: نمونه تحقیق ۲۷۳ نفر بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از بین افراد متقاضی عمل جراحی شهر اهواز انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های بدریخت انگاری بدن استوزین و همکاران (۲۰۰۷)، طرحواره هیجانی لیهی (۲۰۰۲)، فرم کوتاه ویژگی های شخصیتی نئو (۲۰۰۳) و سبک دلبستگی هازن و شیور (۱۹۸۷) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد براساس نمره برش پرسشنامه بدریخت انگاری بدن، ۷/۱ درصد مردان و تعداد ۸/۸ درصد از زنان، مبتلا به اختلال بدریخت انگاری بودند. وجدانی بودن در گام اول (۰/۳۴-=β)، دلبستگی اجتنابی در گام دوم (۰/۲۸=β)، ساده اندیشی در مورد هیجانات در گام سوم (۰/۲۱=β) و مؤلفهی مهارگری در گام چهارم پیش بینی کننده بدریخت انگاری بدن در زنان بودند (۰/۱۶=β). در مردان، تنها مؤلفهی تأییدطلبی پیش بینی کننده بدریخت انگاری بدن بود (۰/۲۷=β). نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر نقش ویژگی های شخصیتی، سبک های دلبستگی و طرحواره های هیجانی در اختلال بدریختی بدن در مردان و زنان است.
علی محمدزاده، اکبر رضایی، الهه علیزاده منصور،
دوره ۱۸، شماره ۷۵ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: سبکهای دلبستگی و ریختهای شخصیتی از مؤلفههای تعیین کننده در روابط صمیمی زوجین از جمله رضایت از زندگی و رضایت جنسی است. مسئله این پژوهش کمبود داده های کافی در ارتباط با رابطه سبکهای دلبستگی و ریختهای شخصیتی با رضایت زندگی و جنسی با در نظر گرفتن اثرات تعاملی بین آنها است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه میزان رضایت از زندگی و رضایت جنسی با توجه به سبکهای دلبستگی در دو ریخت شخصیتی a و b بود. روش: این پژوهش علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان متأهل دانشگاه پیام نور مرکز تبریز در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود که بالغ بر ۷۰۰۰ نفر بودند. ۴۰۰ نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. پرسشنامههای رضایت از زندگی داینر (۲۰۰۸)، رضایت جنسی هادسون (۱۹۸۱)، سبک دلبستگی هازن و شیور (۱۹۸۷) و ریخت شخصیت بورتنر (۱۹۶۷) روی این افراد اجرا گردید و در انتها بعد از حذف تعداد ۱۵ نفر از نمونهها به دلیل وجود خطا در پرسشنامهها، تحلیل واریانس دو عاملی برای تعداد ۳۸۵ نمونه انجام شد. یافتهها: یافتهها حاکی از این بود که میزان رضایت از زندگی از تعامل بین نوع سبک دلبستگی افراد و ریخت شخصیت آنها تأثیر میپذیرد، به گونهای که افرادی با سبک دلبستگی ایمن در هر دو نوع ریخت شخصیت از میزان رضایت از زندگی بالاتری برخوردار بودند(۰/۰۵>p). این در حالی است که میزان رضایت جنسی افراد از نوع سبک دلبستگی و ریخت شخصیت و تعامل بین این دو مؤلفه تأثیر نمیپذیرد (۰/۰۵p>). نتیجه گیری: میزان رضایت از زندگی افراد از نوع ریخت شخصیتی آنها با توجه به نوع سبک دلبستگیشان تأثیر میپذیرد.
لیلا بهنیا، شهره قربان شیرودی، جواد خلعتبری،
دوره ۱۸، شماره ۷۵ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: تحقیقات حاکی از وجود رابطه دلبستگی ناایمن و والدگری ناکارآمد با خشونت خانگی است؛ این در حالی است که مطابق با مبانی نظری، روانبنههای سازشنایافته اولیه میتوانند میانجیگر این رابطه باشند. هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه دلبستگی ناایمن و والدگری ناکارآمد با خشونت خانگی با میانجیگری روانبنههای سازشنایافته اولیه بود. روش: این تحقیق همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان در شرف طلاق مراجعهکننده به اورژانسهای اجتماعی شهر تهران تشکیل دادند. حجم نمونه نهایی این پژوهش شامل ۴۳۳ نفر بودند که به شیوه نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. ابزار شامل پرسشنامههای سبکهای دلبستگی هازن و شاور (۱۹۸۷)، ابعاد والدگری رابینسون و همکاران (۲۰۰۱)، روانبنههای سازشنایافته اولیه یانگ (۱۹۸۸) و خشونت خانگی رونما نوری (۱۳۸۷) بود. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات تحلیل مسیر بود. یافته ها: دلبستگی ناایمن و والدگری ناکارآمد هم بهصورت مستقیم و بهصورت غیرمستقیم از طریق روانبنههای سازشنایافته اولیه با خشونت خانگی در زنان در شرف طلاق رابطه مثبت معناداری دارد (۰۱/۰≥P). نتیجه گیری: این بدان معنی است که دلبستگی ناایمن و والدگری ناکارآمد باعث شکلگیری اکثر روانبنههای سازشنایافته اولیه میشوند و از طریق همین روانبنهها در مراحل بعدی زندگی، زمینه خشونت خانگی را فراهم میسازد.
سهیلا طهماسب، قوام ملتفت،
دوره ۱۸، شماره ۷۹ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: سازههای تنظیم شناختی هیجان و دلبستگی به خدا از عوامل مهم و تأثیرگذار بر رضایت از زندگی میباشد. اما آیا تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین دلبستگی به خدا و رضایت از زندگی نقش واسطهای دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی رضایت از زندگی با توجه به نقش دلبستگی به خدا و واسطهگری تنظیم شناختی هیجان انجام گرفته است. روش: بدینمنظور در قالب یک پژوهش همبستگی و با طرح تحلیل مسیر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای ۳۵۲ نفر از دانشجویان دانشگاه یاسوج انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامههای رضایت از زندگی (اسکات هیوز،۲۰۰۱)، دلبستگی به خدا (بک و مک دونالد، ۲۰۰۴) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲)، گردآوری و با استفاده از روش آماری مدلیابی معادلههای ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی به خدا و رضایت از زندگی, و تنظیم شناختی هیجان رابطه منفی (۰/۰۰۱p<) وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که تنظیم شناختی هیجان بین رضایت از زندگی و دلبستگی به خدا نقش واسطهای ایفا میکند. نتیجهگیری: در مجموع، مدل حاضر بخوبی چگونگی ارتباط بین دلبستگی به خدا و رضایت از زندگی را تببین میکند و با تمرکز بیشتر بر تنظیم شناختی هیجان و سبک دلبستگی مناسب به خدا میتوان رضایت از زندگی دانشجویان را افزایش داد.
جمیل منصوری، محمدعلی بشارت،
دوره ۱۸، شماره ۷۹ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: بهشیاری از آیین های شرقی و بخصوص بودا گرفته شده است که بهعنوان توجه آگاهانه به لحظه حال و تجربیات درونی و بیرونی فرد تعریف می شود. مطالعات پژوهشی حکایت از وجود رابطه بهشیاری با سبکهای دلبستگی دارند اما آیا استحکام من در رابطه بین سبکهای دلبستگی و بهشیاری نقش واسطهای دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری در دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و همبستگی است. تعداد ۲۶۸ نفر دانشجو (۲۳۱ مرد، ۳۶ زن) بصورت نمونهگیری در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال (بشارت، ۱۳۹۲)، مقیاس استحکام من (بشارت، ۱۳۹۵) و مقیاس توجه آگاهانه بهشیارانه (قربانی، واتسون و ویتینگتون، ۲۰۰۹) را تکمیل کنند. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی ایمن با بهشیاری رابطه مثبت معنادار (۰/۵۰r=؛ ۰/۰۱p<)، دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا با بهشیاری به ترتیب رابطه منفی معنادار (۰/۲۸r=- و ۰/۴۳r=-؛ ۰/۰۱p<) و نمرههای استحکام من بالا با نمرههای بهشیاری رابطه مثبت معنادار (۰/۳۴r=؛ ۰/۰۱p<) دارد. دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار (۰/۲۴r=؛ ۰/۲۴p<) و دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار (۰/۳۴r=-؛ ۰/۰۱p<) داشت. نتیجه گیری: این بدان معنی است با افزایش سطح بهنجاری سبک دلبستگی، استحکام من و بهشیاری نیز بالا میرود و با افزایش سطوح استحکام من در افراد میزان بهشیاری نیز بالا میرود. نتایج همچنین نشان داد که نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری قابل تأیید است. براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت استحکام من دارای نقش واسطهای بین سبکهای دلبستگی و بهشیاری است.
جمیل منصوری، محمدعلی بشارت، حمیدرضا غریبی،
دوره ۱۸، شماره ۸۱ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: ناگویی هیجانی به معنای توصیف، تمایز و تنظیم هیجانات است. مطالعات نشان دادهاند که این سازه در پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایدار کودک با مراقب اولیه ریشه دارد و تحت تأثیر تلاش فرد برای اجتناب از احساسات از طریق تمرکز بر کامل بودن و پنهان کردنِ نقایص است. بر همین اساس، آیا میتوان از طریق سبکهای دلبستگی و ابعاد کمالگرایی ناگویی هیجانی را پیشبینی کرد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف پیشبینی ناگویی هیجانی براساس سبکهای دلبستگی و ابعاد کمالگرایی در دانشجویان دانشگاه تهران انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی همبستگی است. در این تحقیق ۲۶۸ نفر (۳۷ زن و ۲۳۱ مرد) از دانشجویان به صورت داوطلبانه با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکتکنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال (بشارت، ۱۳۹۲)، مقیاس کمالگرایی چند بعدی تهران (بشارت، ۱۳۸۶) و مقیاس ناگویی هیجانی (بشارت، ۲۰۰۷) را تکمیل کنند. یافته ها: برای تحلیل دادههای پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره کمالگرایی خودمحور (۰/۳۰=r، ۰/۰۱>p)، کمالگرایی دیگرمحور (۰/۲۶- =r، ۰/۰۱>p) و کمالگرایی جامعهمحور (۰/۱۴=r، ۰/۰۵>p) ناگویی هیجانی نیز افزایش می یابد. همچنین با افزایش نمره زیرمقیاس سبک دلبستگی ایمن (۰/۳۵- =r، ۰/۰۱>p) نمره مقیاس ناگویی هیجانی کاهش و با افزایش نمره زیرمقیاسهای سبک دلبستگی اجتنابی (۰/۳۸=r، ۰/۰۱>p) و دوسوگرا (۰/۳۸=r، ۰/۰۱>p) ناگویی هیجانی افزایش مییابد. نتایج همچنین نشان دادند که دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به همراه کمال گرایی خودمحور در مجموع ۲۶% از تغییرات ناگویی هیجانی را تبیین میکنند (۰/۰۱>p). نتیجه گیری: این بدان معنی است که ناکامی کودک در رابطه ایمن با مراقب به ناگویی هیجانی منجر می شود و تلاش های کمال گرایانه نیز روبرو شدن، شناختن، تمایز و توصیف احساسات را به تعویق می اندازند.
روح اله میرزاآقاسی، معصومه بهبودی، فریده دوکانه ای فرد،
دوره ۱۸، شماره ۸۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه: کارکرد خانواده و سبک های دلبستگی از متغیرهای مهم در زمینه مشکلات رفتاری کودکان می باشد. اما مسئله اصلی اینست، آیا میتوان بر اساس سبک های دلبستگی و کارکرد خانواده مشکلات رفتاری درونی سازی در دانش آموزان را پیش بینی کرد؟ هدف: پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی بر اساس سبک های دلبستگی و کارکرد خانواده در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال ۹۷-۱۳۹۶ به همراه خانوادههای آنها بود، تعداد ۳۴۱ نفر (۱۷۵ دختر و ۱۶۶ پسر) با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه سنجش خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاب، ۱۹۸۳)، سیاهه رفتار کودک (آخنباخ، ۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، ۱۹۹۰). تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که کارکرد خانواده به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق سبک دلبستگی، مشکلات رفتاری درونیسازی را پیش بینی می کند، و هر سه نوع سبک دلبستگی قادر به پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی هستند و متغیر دلبستگی ایمن تأثیر منفی بر مشکلات رفتاری درونیسازی شده دارد (۰۵/P≤). نتیجه گیری: برای پیشگیری از اختلالات درونی سازی مانند اضطراب و افسردگی می توان از دلبستگی ایمن و کارکرد خانواده مؤثر با رفتارهای همدلانه و درگیری عاطفی مناسب، مراقبت های محافظتی و والدگری مثبت استفاده کرد.
مریم قسامی، شعله امیری، مهرداد کلانتری، هوشنگ طالبی،
دوره ۱۹، شماره ۸۵ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: دلبستگی مادران از عواملی است که میتواند تنیدگی را در مادران به وجود بیاورد. اما مسأله اصلی اینست، آیا بین دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری با نقش واسطهای بهوشیاری مادر رابطه وجود دارد؟ هدف: بررسی رابطه دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری با نقش واسطهای بهوشیاری مادر بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری، شامل مادرانِ کودکان ۳ تا ۶ سالهای بود که از بهمن ماه ۹۵ تا خرداد ۹۶ در مهدهای کودک تحت نظارت بهزیستی شهر جیرفت حضور داشتند. ۲۹۰ نفر به روش نمونهگیری خوشهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. بزار عبارتند از: مقیاس تنیدگی والدینی - فرم کوتاه (آبیدین، ۱۹۹۵)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (۱۹۹۶) و پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری (بائر و همکاران، ۲۰۰۶). تحلیل دادهها با استفاده از روش بوت استراپ انجام شد.
یافتهها: بهوشیاری در رابطه بین دلبستگی ناایمن و تنیدگی والدگری نقش واسطهای داشت. نتایج نشان داد، رابطه دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با تنیدگی معنیدار بود (۰/۰۰۰۱>p). در مدل واسطهای، دلبستگی اضطرابی بصورت مستقیم و غیرمستقیم بر تنیدگی والدگری اثر داشت (۰/۰۰۰۱>p) و دلبستگی اجتنابی اثر مستقیمِی بر تنیدگی نداشت، اما بصورت غیرمستقیم (با واسطهگری بهوشیاری) بر تنیدگی اثرگذار بود (۰/۰۰۰۱>p). نتیجهگیری: میتوان با استفاده از بهوشیاری مادر دلبستگی مادرانه و تنیدگی والدگری را کاهش داد