۳ نتیجه برای راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان
عاطفه ذبیحی، نرجس حسینزاده بحرینی، فاطمه حسینزاده بحرینی،
دوره ۱۶، شماره ۶۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
پژوهشها حاکی از آنند که اختلالات یادگیری در سنین دبستان شیوع بالایی دارد و از طرف دیگر استفاده از راهبردهای ناسازگار نظمجویی شناختی هیجان، در تمامی گروههای سنی، همبودی جدی با اختلالات دیگر دارد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان در کودکان دارای اختلال یادگیری و کودکان عادی است. این پژوهش در گروه پژوهشهای توصیفی و از نوع علّی- مقایسهای قرار میگیرد. بدینمنظور ۵۰ دانشآموز در دو گروه دارای اختلال یادگیری و بدون اختلال یادگیری، در مقطع دبستان، بهصورت نمونهگیری در دسترس از مدارس شهر مشهد انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری اطلاعات پرسشنامه راهبردهای نظمجویی هیجان- نسخه کودکان- (گارنفسکی، ۲۰۰۱) که دارای نُه زیرمقیاس است، در اختیار ۲۵ دانشآموز دارای اختلال یادگیری که در دبستانهای ویژه این اختلال مشغول به تحصیل بودند و ۲۵ دانشآموز عادی قرار گرفت. درستی و قابلیت اعتماد ابزار محرز گردید. نتایج تحلیلهای آماری، در آزمون تی وابسته، حاکی از این بود که گروه دانشآموزان عادی و دچار اختلال یادگیری در استفاده از راهبردهای سازگار نظمجویی شناختی هیجان، تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. در مقابل گروه دارای اختلال یادگیری تفاوت معناداری در استفاده از متغیر راهبردهای ناسازگار نسبت به گروه عادی نشان دادند. تفاوت در سطح (۰/۰۵>P) معنادار بود. میانگین سبکهای ناسازگارانه نظمجویی هیجان در دانشآموزان مبتلا به اختلال یادگیری نسبت به دانشآموزان سالم تفاوت معنادار نشان داده است (۰/۰۱۷= P). این بدان معناست که دانشآموزان دچار اختلال یادگیری نسبت به دانشآموزان عادی نظمجویی هیجانی ناسازگارانه بیشتری داشته و بیش از دانشآموزان عادی به ملامت خود میپردازند.
رضا میرزایی، قاسم نظیری، مسعود محمدی، نجمه فتح،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۷ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه: ابتلا به عفونت اچ آی وی پدیده ی اجتماعی جدیدی است که تقریباً همه ابعاد سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و اقتصادی فرد را در زندگی تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از مشکلات زندانیان با اچ آیوی مثبت، سطح پایین نظم جویی هیجان و سازگاری اجتماعی پایین است که منجر به کیفیت زندگی پایین در آن ها می شود. همچنین تحقیقات نشان می دهد آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب بر بسیاری مشکلات روانشناختی بیماران اچ آی وی مؤثر بوده است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی برنامه آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و سازگاری اجتماعی در زندانیان اچ آی وی مثبت بود.
روش: این پژوهش، یک مطالعه ی نیمه تجربی چهار گروهی سالمون بود که ترکیبی از طرح های پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و طرح پس آزمون با گروه گواه در آن استفاده شد. بدینمنظور، از میان زندانیان اچآیوی مثبت زندان مرکزی شیراز در سال ۱۳۹۹، ۶۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و دو گروه گواه (هر گروه ۱۵ نفر) به تصادف جایگزین شدند. گروه های آزمایش طی ۹ جلسه ی ۹۰ دقیقهای (یک جلسه در هفته)، در برنامه ی آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب (گلاسر، ۲۰۱۲) شرکت کردند، در حالی که گروه های گواه هیچ مداخلهای دریافت نکردند. شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (۱۹۶۱) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها نیز، با استفاده از تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شد.
یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب بر افزایش سازگاری اجتماعی و بهبود مؤلفه های ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری، فاجعه سازی و ملامت دیگران در زندانیان اچ آی وی مثبت مؤثر بوده است (۰/۰۵ >P).
نتیجهگیری: به نظر می رسد آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب به واسطه تأثیر تکنیک های کنترل، نیازهای بنیادین، رفتار کلی، دنیای مطلوب، سیستم ادراکی، سیستم خلاق رفتاری و مسئولیت پذیری در بهبود راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و سازگاری اجتماعی زندانیان اچ آی وی مثبت می تواند در نمونه های بیشتر و فرهنگ های متفاوت مورد نظر توجه محققین قرار گیرد.
فاطمه عباسی طهرانی، محمد نقی فراهانی، مهناز شاهقلیان قهفرخی، بلال ایزانلو،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۸ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه: بررسی ادبیات پژوهشی نشان داد که خودمدیریتی درد مزمن، نقش مهمی در سلامتی و کارکرد بهینه افراد مبتلا دارد، اما پژوهشهای اندکی به بررسی عوامل دخیل در آن در قالب یک مدل روانشناختی پرداختهاند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش مدل مفهومی خودمدیریتی درد مزمن بر اساس مهارتهای ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان با دادههای تجربی حاصل از افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی - عضلانی طرحریزی شد.
روش: طرح این پژوهش، توصیفی - همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی - عضلانی مراجعهکننده به بیمارستانهای شهر تهران در حدفاصل تیرماه ۱۳۹۹ تا دیماه ۱۴۰۰ بود. از این میان تعداد ۲۷۲ نفر از افراد واجد شرایط از دو بیمارستان امام حسین (ع) و بعثت تهران، به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای خودمدیریتی درد مزمن (نیکولاس و همکاران، ۲۰۱۲)، پنجوجهی ذهنآگاهی (بائر و همکاران، ۲۰۰۸)، باورهای فراشناختی (ولز و کارترایت - هاتون، ۲۰۰۴)، نظمجویی شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، ۲۰۰۶) و درجهبندی شدت درد مزمن (ون کورف و همکاران، ۱۹۹۲) به صورت پیمایش بر خط (اینترنتی) جمعآوری و سپس تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدل مفهومی خودمدیریتی درد مزمن بر اساس دادههای حاصله، برازش مناسب و معناداری داشت
(۲/۴۱ =CMIN/d، ۰/۰۶۸ =SRMR، ۰/۰۶۸ =RMSEA، ۰/۰۷۷ =PNFI، ۰/۹۰۳ =CFI، ۰/۹۰۴ =IFI، ۰/۸۷۲ =GFI). منطبق بر یافتهها، تمامی متغیرهای پیشبین به شکل مستقیم قابلیت تبیین خودمدیریتی درد مزمن را داشتند (۰/۰۵ >p). بعلاوه بیشتر مسیرهای غیرمستقیم نیز تأثیرات معناداری بر خودمدیریتی درد مزمن نشان دادند (۰/۰۵ >p).
نتیجهگیری: روابط ساختاری مهارتهای ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان میتوانند تبیین قابل توجهی از خودمدیریتی درد مزمن در افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی - عضلانی ارائه دهند. لذا طراحی مداخلات آموزشی بر مبنای روابط ساختاری مدل مذکور میتواند به بهبود خودمدیریتی درد مزمن در این افراد بیانجامد.