پیام خود را بنویسید

جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای مطالعه کیفی

حسن مختارپور، محمدعلی گودرزی، محمدرضا تقوی، سید علی اکبر فقیهی،
دوره ۲۰، شماره ۱۰۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه: سوءمصرف مواد یکی از نگرانی­ های بزرگ سلامت در کشورهای درحال‌توسعه مانند ایران است. از سوی دیگر اکثر تحقیقات پیشین در مورد انگیزه­ های سوءمصرف مواد در نمونه­ های محلی و گروه­های سنی جوان ­تر (به‌عنوان‌مثال نوجوانان) بوده است و درنتیجه دانش ما از انگیزه­ های سوءمصرف مواد در بزرگسالان محدود است.
هدف: هدف از این مطالعه کشف انگیزه­ های مصرف و سو مصرف مواد از دیدگاه افراد مصرف‌کننده، خانواده­ های آن‌ها و متخصصین سلامت­ روان که سال‌ها با این‌گونه مشکلات آشنایی داشته­ اند، در شهر شیراز بود.
روش: برای انجام پژوهش از روش کیفی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از مصاحبه نیمه – ساختاریافته و نمونه‌گیری نظری جمع‌آوری شد. ۲۶ مشارکت‌کننده شامل ۵ متخصص و درمانگر اعتیاد، ۱ نفر از اعضای خانواده افراد معتاد و ۱۹ نفر از افراد مصرف‌کننده مواد مورد مصاحبه قرار گرفتند. مصاحبه‌ها ضبط و رونویسی شدند. تحلیل محتوا با استفاده از مقایسه مداوم برای مصاحبه‌ها انجام شد.
یافته ­ها: از ۹۴۳ کد اولیه، ۱۰ مضمون اصلی با ۲۴ مضمون فرعی به عنوان انگیزه­ های سوءمصرف مواد استخراج گردید. مضمون‌های اصلی: مسائل ارتباطی، مسائل جسمی، نگرش به اعتیاد، اجتناب تجربه‌ای، دوگرگه، رفتارهای اعتیادی، عوامل اجتماعی، اختلالات روان ­پزشکی، مسائل فرهنگی، مسائل ژنتیکی.
نتیجه‌گیری: انگیزه‌های سوءمصرف در دامنه‌ای گسترده از عوامل زیستی روانشناختی اجتماعی - معنوی که باید در برنامه‌های پیشگیری مطرح و مد نظر قرار بگیرند. به نظر می ­رسد الگوی تعاملی میان انگیزه‌ها وجود دارد. مطالعه بیشتر برای کشف فرآیند الگوی تعاملی پیشنهاد می‌شود.

فاطمه جلویاری، سمیه کاظمیان، ابراهیم نعیمی، نورعلی فرخی،
دوره ۲۱، شماره ۱۱۴ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: مطالعات نشان داده است، تغییرات ناشی از بیماری‌های مزمن مانند مولتیپل اسکلروزیس (MS) نه تنها می‌تواند سلامت ­روانی و حرمت خود این بیماران را تحت تأثیر قرار ‌دهد، بلکه تصور مثبت از خود و حرمت خود بالا، بهترین پیش ­بینی کننده برای تطابق فرد مبتلا با بیماری MS است. با وجود مطالعات انجام شده بر روی عزت ­نفس بیماران میتلا به MS، اما در زمینه کشف راهبردهای مؤثر بر حرمت خود آنان مطالعات اندکی صورت گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف راهبردهای روانی - اجتماعی مؤثر بر کاهش یا افزایش عزت­ نفس زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل عرفی / قراردادی در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ در شهر تهران انجام شد. جامعه‌ یا میدان مورد مطالعۀ این پژوهش، شامل تمامی زنان در دسترس مبتلا به بیماری MS شهر تهران (با تأیید عضویت در انجمن ام ­اس ایران) در سال ۱۳۹۹ و نیمۀ اول سال ۱۴۰۰ بود. نمونه‌ پژوهش با انتخاب ۱۱ زن مبتلا به MS با بهره‌گیری از نمونه‌گیری گلوله برفی به حد اشباع رسید. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه عزت ­نفس روزنبرگ و مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد.
یافته ­ها: تحلیل تجارب مشارکت‌کنندگان، منجر به شناسایی ۳ مقولۀ اصلی تجربه‌ای دیگر، پروردن خود و مهار بالنده برای شرکت ­کنندگان با عزت ­نفس بالا و ۱ مقولۀ اصلی تحت عنوان وازدگی برای شرکت ­کنندگان با عزت ­نفس پایین شد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد زنان مبتلا به MS می‌توانند با انگاره پیش بردن تجربه دیگری از زندگی، استفاده از منابع باقی مانده خود و پذیرش و کنار آمدن با بیماری، عزت­ نفس خود را ترمیم کرده و در جهت انطباق بیشتر با بیماری حرکت کنند. همچنین یافته‌ها حاکی از آن بود که یأس جسمانی، تمرکز بیش از حد بر گذشته و منفعل بودن در مقابل بیماری، می‌تواند تخریب کننده حرمت خود بیمار باشد و در نهایت روند پذیرش بیماری و بهبودی را با چالش مواجه کند.

اکرم آهنگی، حسین اسکندری، احمد برجعلی، محمد عسگری،
دوره ۲۲، شماره ۱۲۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه: روابط آشفته از مشکلات اساسی افراد با رگه اختلال شخصیت مرزی می‌باشد. رابطه نامطلوب والد-کودک منجر به فقدان حس ثبات، تمایز و آشفتگی خود-دیگری می‌شود. اگرچه، سال­هاست آشفتگی خود-دیگری به عنوان یکی از معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت مرزی درنظرگرفته شده، اما نسبت به سایر جنبه‌های این اختلال نادیده گرفته شده است.
هدف: هدف پژوهش حاضر دستیابی به الگوی خود-دیگری در زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی بود.
روش: پژوهش حاضر، پژوهشی بنیادی با رویکرد آمیخته بود که از روش‌های کیفی و کمی به فراخور نیاز پژوهشی استفاده شد. جامعه آماری شامل زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی، بعلاوه متخصصان روانشناسی و روان­پزشکی مشهد و تهران در سال ۱۴۰۰ بود. پانزده زن با رگه اختلال شخصیت مرزی با استفاده از نمونه‌گیری در دسترس و پرسشنامه شخصیت مرزی لیشنریگ (۱۹۹۹) از بیمارستان ابن سینا مشهد انتخاب شدند. داده‌ها در قسمت کیفی با استفاده از پرسشنامه شخصیت مرزی لیشنرینگ و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی با پرسشنامه محقق‌ساخته گردآوری شد و سپس با استفاده از تحلیل محتوا و تحلیل عاملی تأییدی تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد «مدل خود در روابط» شامل مؤلفه‌های «رابطه با والدین»، «رابطه با جنس مخالف» و «روابط ناموفق» می‌باشد. تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد «رابطه با والدین» بیشترین سهم را در مدل دارد.
نتیجه‌گیری: آشفتگی خود-دیگری در زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی، اساسی و منتج از روابط بی‌ثبات اولیه با والدین می‌باشد. بنابراین در درمان افراد با رگه اختلال شخصیت مرزی از نتایج پژوهش حاضر می‌توان استفاده نمود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به مجله علوم روانشناختی است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-ND 4.0 | Journal of Psychological Science

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under the Creative Commons Attribution-NonCommercial-NoDerivatives 4.0 International (CC BY-NC-ND 4.0)