استادیار، گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
چکیده: (781 مشاهده)
زمینه: ازدواج مجدد با اینکه فرصت دوبارهای برای تجربه زندگی مشترک است؛ ولی پیشینه های نظری و تجربی انجام شده در این زمینه بیانگر این واقعیت است که این گروه تنشهای زیادی را تجربه میکنند و همچنین میزان طلاق در بین آنها در سطح بالایی قرار دارد. با این حال چالشهای ادراکی و نیازهای آموزشی این گروه بطور جامع تاکنون در پژوهش خاصی مورد شناسایی قرار نگرفته است و در این زمینه خلاء پژوهشی وجود دارد
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای آموزشی پیش از ازدواج مجدد بود
روش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. پژوهشگر از میان زنان و مردان، 16 نفر و از میان متخصصین، 12 نفر را برای مشارکت در پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب کرد. مصاحبهها ضبط و با استفاده از روشِ تحلیل اشتراوس و کوربن (1998) تحلیل شد
یافتهها: واکاوی بیانات مصاحبهشوندگان منجر به طراحی مدل آمادگی برای ازدواج مجدد، با یک مقوله هستهای (انتخابی واقعبینانه و ورودی ایمن به رابطۀ پرچالش)، چهار عامل علی (روشنسازی ملاکهای ازدواج مجدد، واکاوی آمادگیهای فرد، شناخت با غایت تناسبسنجی و همچنین وارسی احتمال وجود چراییهای ناسالم جهت ازدواج مجدد)، سه عامل زمینهساز (آگاهی نسبت به نقش مانعزایی خانواده، بینشدهی نسبت به چالشهای زوجی و چالشهای والدگری)؛ چهار عامل مداخلهای (تسهیل رهایی فرد از رابطه قبلی، تقویت توانمندیهای درونفردی، تقویت مهارتهای زوجی و آموزش ضرورتهای ارتباطی در تعامل با فرزندان)، چهار کنش (حل مشارکتی چالشهای مرتبط با فرزندان، پذیرش چالشهای زوجی و مشارکت در رسیدگی به آنها، ترسیم روابط والد _ فرزندی مبتنی بر مهرورزی و ترسیم رابطه زناشویی مبتنی بر عشق) و یک پیامد (زندگی زناشویی مجدد با کیفیت) شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش، زمینه را برای طراحی برنامههای آموزشی پیش از ازدواج مجدد فراهم کرد. برنامههایی که اجراییشدن آن، احتمال داشتن پیوند مجدد توام با کیفیت را افزایش میدهد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1400/9/15 | پذیرش: 1401/5/10 | انتشار: 1401/5/8
بازنشر اطلاعات |
 |
این مقاله تحت شرایط مجوز کرییتیو کامنز (CC BY-NC-ND) قابل بازنشر است. |