استاد، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. ، mtaghavi@rose.shirazu.ac.ir
چکیده: (1786 مشاهده)
زمینه: اختلال دوقطبی یکی از پیچیده ترین اختلالات روان پزشکی است. از سویی مدل های مختلف نظری بر سازه های متفاوتی تأکید دارند و نقص های جدی در این حوزه وجود دارد و از سویی دیگر، درمانهای روانشناختی اختلال دوقطبی صرفا به عنوان مکمل به درمان های زیستی الحاق می شوند. ازاین رو پرداختن به این حوزه، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
هدف: هدف از این مطالعه استخراج مؤلفه های مؤثر درمانی مبتنی بر تجارب زیسته ی افراد دوقطبی بود.
روش: برای انجام این پژوهش از روش کیفی از نوع پدیدارشناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند از نوع معیار جمع آوری شد. با 9 مشارکت کننده مبتلا به اختلال طیف دوقطبی (صرفنظر از نوع آن) مصاحبه شد. با انجام مصاحبه ها و استخراج تجارب زیسته، مضامین استخراج شدند.
یافته ها: در این مطالعه 5 مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضمون های سازماندهنده عبارت بودند از: سبک زندگی (خواب و بیداری، روتین داشتن زندگی، اهداف و ارزش ها در زندگی، و تبعیت دارویی)، ارتباط اجتماعی (فرافکنی مسئولیت خود به دیگری، درک نشدن توسط دیگری، طرد شدگی، تحقیر شدگی)، شناخت و باورهای ناکارآمد (کمال گرایی، رقابتطلبی، بی نیازی به دیگری، فاجعه انگاری، و حرمت خود وابسته)، مهارت های زندگی (حل مسأله، کنترل خشم، و مدیریت استرس)، و آموزش روانی (علائم بیماری، علل بیماری، و پیگیری درمان بیماری). این مضامین سازماندهنده، در اصل همان مؤلفه های اصلی هستند که می توانند به شکل دادن یک درمان مؤثر کمک کنند.
نتیجهگیری: برای یک درمان مؤثر فرد مبتلا به اختلال دوقطبی باید رویکرد چند بعدی را اتخاذ کرد و مداخله باید در چند محور صورت گیرد. این درمان نیازمند مشارکت فعال درمانگر و بیمار است. انجام پژوهش های طولی، کیفی و آزمایشی بیشتر پیشنهاد می شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1400/10/26 | پذیرش: 1401/6/10 | انتشار: 1401/6/13
بازنشر اطلاعات |
|
این مقاله تحت شرایط مجوز کرییتیو کامنز (CC BY-NC-ND) قابل بازنشر است. |