استادیار، گروه روانشناسی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران. ، ghanad.hamid@yahoo.com
چکیده: (846 مشاهده)
زمینه: پژوهش های پیشین به بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان های عصبی بر طیف گسترده ای از اختلالات از جمله ناتوانی یادگیری پرداخته اند. مرور مطالعات انجام شده حاکی از آن است پژوهش های اندکی به بررسی مقایسه ای توانبخشی شناختی و درمانهای عصبی بر ناتوانیهای یادگیری جهت انتخاب بهترین روش درمانی پرداخته اند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ اثربخشی تحریک الکتریکی مغز و توانبخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست کودکان با ناتوانی یادگیری خاص (نارساخوان) 7 تا ۱3 ساله انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعۀ آماری شامل تمامی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص در مناطق 7 و 10 شهر تهران در سال 1399 بود. نمونۀ آماری پژوهش از 3 گروه شرکت کننده، شامل 2 گروه آزمایش 15 نفری و یک گروه گواه 15 نفری تشکیل شدند که به صورت در دسترس انتخاب و در سه گروه به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری دادهها شامل آزمون ارزیابی هماهنگی چشم و دست (فرناندس و همکاران، 2013)، دستگاه tdcs و برنامه توانبخشی شناختی (ماگیو، 2019) بود. دستورالعمل آموزش توانبخشی شناختی مشتمل بر 21 جلسه 60 دقیقهای بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون تعقیبی LSD و نرمافزار spss24 انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد اثربخشی توانبخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست دانش آموزان نارساخوان بیشتر از اثربخشی با روش تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه بوده است (05/0 >P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند در انتخاب گزینه های درمانی مناسب به درمانگرانی که با کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری کار میکنند، کمک کند. همچنین نتایج مطالعۀ حاضر می تواند کاربردهای مؤثر درمانهای شناختی را بیش از پیش در اختیار متخصصان قرار دهد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1401/11/4 | پذیرش: 1402/1/6 | انتشار: 1402/8/1
بازنشر اطلاعات |
 |
این مقاله تحت شرایط مجوز کرییتیو کامنز (CC BY-NC-ND) قابل بازنشر است. |