kheradmand A, azizi M, hekmat S. (2023). Examining the archetype of the wise old man in Golestan Saadi from the perspective of Jung's analytical psychology.
Journal of Psychological Science.
22(128), 259-270.
URL:
http://psychologicalscience.ir/article-1-2122-fa.html
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران. (نویسنده مسئول). ، majid.azizi7@gmail.com
چکیده: (169 مشاهده)
زمینه: روانشناسی تحلیلی بررسی ساحتِ خوداگاه و ناخودآگاه فردی و همگانیست و یونگ پایه گذار این نوع روانشناسی است. این دیدگاه مشهور به نقد کهنالگویی میان رشتهای ما بین ادبیات و روانشناسیست که متون ادبی را با آن تحلیل میکنند. گلستان آیتِ محکم زبان فارسی به شمار میرود که محصول خوداگاه و ناخودآگاه ذهن و روان سعدی است چرا که او خالق شاهکار ادبی در زبان و ادبیات فارسی، دارای حکمت نظری، عملی و مفتی اصحاب نظر است. وی در گلستان از کهنالگوی "پیرخرد" در قالب واژگانی مانند: حکیم، پیرِ دیر، مرشد، استاد، مردِ دانا، خردمند و... استفاده کرده است.
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی کهنالگوی پیرخردمند در گلستان سعدی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ بود.
روش: روش پژوهش حاضر مقایسهای است. شناخت کهنالگوها یکی از راههای خودشناسی است که با مطالعۀ آنها به قلمرو وجودی و فرآیند فردیّت آگاهی پیدا میکنیم. کهنالگوها اثر انگشت ذهنی و روانی مشترک انسانها است که در ناخودآگاه فردی و جمعی ما تجلّی و تجسّم دارند و بخش اعظم هویت ما را تشکیل میدهند و در سرنوشت، مؤثرند.
یافته ها: در اندیشۀ سعدی، واژۀ خرد و خردمندی یک کهنالگوست و حلقهی مفقودۀ جامعهی ایرانیست و در بیشتر حکایات، برای تعلیم و تربیت از آن استفاده کرده است. واژگانی مانند: خواجۀ عالم (ص)، لقمان، اولوالالباب، حکیم، خردمند، پادشاه، مرشد، مردِ دانا، نیک بختان و پیشینیان، عاقل، درویش، انوشیروانعادل، زاهد، مشایخ، حاتم طائی، عالمی معتبر، جالینوس، پیر دیر، پارسا، فقیه، صاحبدل، شیخ اجل ابوالفرج بنجوزی که استاد وی در نظامیه بوده است. سعدی به زیبایی و در قالب سمبل، نماده و تمثیلها، کهنالگوی پیرِفرزانه را تجسّم و تجلّی داده است و این خود، دلیلی بوده از اینکه ذهن و روان وی، متأثر از کهنالگو پیر فرزانه بوده است. در گلستان سعدی انواع شخصیتهای درونگرا و برونگرا با کارکردهای حسی، عاطفی، متفکر و شهودی آنگونه که یونگ تقسیم بندی کرده بود وجود دارند که در حکایات نقشهای متفاوتی را ایفا میکنند.
نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده از این پژوهش معرفتی سعدی، قلمرو ناخودآگاه جمعیاش بوده است و با سبک و سیاق ادبی که ایشان داشته است اینگونه مفاهیم را در قالب حکایات و قصهها با درونمایهی اخلاق تعلیمی ذکر کرده است و در یک رابطۀ تأثیر متقابل، هم از کهنالگوها تأثیر پذیرفته و هم آنها را غنا بخشیده و بدینگونه به هنجار و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی انسان پرداخته است. که برای انسان امروزی مفیدند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1402/5/15 | پذیرش: 1402/7/20 | انتشار: 1402/8/1
بازنشر اطلاعات |
 |
این مقاله تحت شرایط مجوز کرییتیو کامنز (CC BY-NC-ND) قابل بازنشر است. |